به گزارش ایسنا، این استاد دانشگاه و منتقد ادبی در یادداشتی که در رثای استاد فقید خود، محمدمهدی ناصح نوشته و او را «معلم فضیلت» معرفی کرده، آورده است: «مرگ، ویراستار سختگیری است که حتی به ویراستاران هم رحم نمیکند؛ جملهها را بیفعل و فعلها را بیشناسه میکند. برخی نفرات چونان فعل جمله یا شناسه فعلاند که وقتی حذف میشوند، معنا را مبهم و رسانایی زبان را مختل میکنند و کار مرگ گاهی این است. بیرحمانه حذف میکند و ما تا مدتی در فقدان معنا دستوپا میزنیم و معنای جمله زندگی را گم میکنیم؛ گیج و ویج میشویم و در گرداب بیمعنایی به هر چیزی دست میاندازیم تا شاید از غرق شدن نجات یابیم. مرگ با حذف فعل جملات و شناسه افعال، متن را پیراسته نه بلکه از آن معنازدایی میکند. گویا او از این بازی زبانی «تعلیق معنا» لذت میبرد و سردرگمی ما برایش خوشایند است، هر چند روزی به تعبیر سنایی مرگ نیز خواهد مرد. بله! حذف برخی نفرات معنا را از متن زندگی میزداید، دست کم برای مدتی. ما خوانندگانِ بناچار، با جملات محذوفالفعل و افعال بیشناسه خوگر میشویم و در ابهام بیمعنایی معلق میمانیم تا باز ویراستار مرگ دست به حذف دیگری بزند و تعلیق دیگری و معنازدایی دیگری. بازی مرگ با ما پایانناپذیر است و ویراستاری بیحساب و کتاب او ادامه دارد تا روزی که انگشتانش بر کلید delete ما فرود آید و بازی تعلیق معنا برای ما تمام شود. آیا سهراب نیز برای دلخوشی و تسلی خاطر ما - جملات و شناسههای در آستانه - چنین سروده: «و اگر مرگ نبود، دست ما در پی چیزی میگشت»؟ . حال آنکه باید میگفت: جز غم چه هنر دارد مرگ!
اما آنچه از ذهن ویراستار بیرحم مرگ دور مانده این است که حذف فیزیکی برخی جملات و شناسه افعال منجر به محو کلی آنها نمیشود. آنها در سطح دیگری در ذهن ما زندگی و معناسازی میکنند که ویراستار بدذات را بدان دسترسی نیست. آدمها جملاتی هستند که خاطره میسازند و خاطرهها حذفشدنی نیستند. حتی ویراستار قدرتمندی همچون مرگ نیز قادر نیست خاطرهها را حذف کند. خاطرهها دنباله آدمها هستند در ذهن دیگران؛ دنبالهای که از دسترس ویراستار مرگ به دور است و اینگونه است که آدمی با خلق خاطره، بازی زبانی مرگ را به سخره میگیرد و میماند، حتی بعد از حذف شدن از متن زندگی مادی. محمدمهدی ناصح میماند تا زمانی که خاطراتش در اذهان شاگردانش حضور دارند، حتی اگر ویراستار مرگ این جمله بزرگ و غنی را از متن زندگی حذف کند و چه خوش نوشته ببهقی که «مرد آن است که پس از مرگ نامش زنده بماند».»
محمدمهدی ناصح در سال ۱۳۱۸ متولد شد. او پژوهشگر ادبیات فارسی، مصحح و استاد بازنشسته دانشگاه فردوسی مشهد بود. ناصح برای تصحیح کتاب «روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن» (بههمراه محمدجعفر یاحقی) برگزیده کتاب سال ایران شد. از آثار او میتوان به «راهنمای نگارش و ویرایش»، «شعر دلبر: دوبیتیهای عامیانه بیرجندی»، «شعر نگار: دوبیتیهای عامیانه بیرجندی»، «شعر غم»، «گزیده مرصادالعباد»، «گنج شایگان: معرفی پاسداران زبان فارسی در شبه قاره هند و پاکستان» و... اشاره کرد.
محمدمهدی ناصح در روز ۱۹ اسفندماه ۱۴۰۰ و در سن ۸۲سالگی از دنیا رفت.
انتهای پیام
نظرات