حمیدرضا گل محمدی تواندشتی، به مناسبت نزدیک شدن ایام نوروز در گفت و گو با ایسنا مازندران گفت: در گذشتههای دور، حاجیفیروز برای مردم بسیار عزیز بود و همه او را دوست داشتند. با آمدنش دلها شاد میشد و مردم دوباره به یاد میآوردند که نوروز در راه است.
گل محمدی افزود: حاجی فیروز نزد مردم تقدس و احترام خاصی داشت و همه به او احترام میگذاشتند. در گذشته بر خلاف آنچه تصور میشود، حاجیفیروزها شغل و درآمد مشخص خود را داشتند مثلاً کشاورز یا نجار بودند ولی در روزهای آخر سال خود را به این شکل درمیآوردند تا به مردم شادی هدیه دهند.
وی ادامه داد: مردم نیز بهمنظور قدردانی از آنها و شاید برای استقبال از شادی به حاجی فیروزها شیرینی، آجیل و حتی گاهی سکه هدیه میدادند. هرچند که حاجیفیروزها برای پول اینکار را نمیکردند. این کار برایشان تقدس داشت بعید بود کسی حاجیفیروز را ببیند و لبخند بر لبش نیاید و شـور و شـوق نـوروز و نو شدن را احساس نکند.
مسئول کانون تئاتر سیاوشان جهاد دانشگاهی واحد مازندران ادامه داد: حاجی فیروز در کوچهها میگشت و دایره زنگی میزد و میخواند که «حاجی فیروزم سالی یه روزم» اما نفهمیدیم چه شد که روزی در همین کوچهها ناپدید شدند. رفت و دیگر نیامد و ما آنقدر سرگرم خود و کارهای خود بودیم که اصلا نفهمیدیم که او رفت. جای خالیش را احساس نکردیم و حتی به دنبالش هم نگشتیم. سالها آمد و رفت. نوروزها در پی هم آمد و صدایش همچنان در گوش قدیمیترها بود که می خواند« حاجی فیروزم سالی یه روزم».
گل محمدی با بیان اینکه کسی به فکر نیفتاد که حاجی فیروز چه شده و چرا رفته است خاطرنشان کرد: متاسفانه امروزه در کوچه و خیابان های شهرهای مختلف شاهدیم که این نشانه فرهنگی حتما باید فردی باشد که در چهارراهها با سماجت از دیگران پول گرفته و به تکدیگری بپردازد که این حرکت بیراهه ای بیش نیست.
این کارشناس هنرهای نمایشی تاکید کرد: برای زنده نگه داشتن فرهنگ نوروز باید تمام اجزای آن از جمله حاجی فیروز را حفظ کرد و حاجی فیروزهایی تربیت کرد که نشانه درست فرهنگ نوروز در کشور ما باشند و این سنت دیرینه را زنده کنند و به جهانیان بگویند که حاجیفیروز هنوز زنده است و وقتی که حاجیفیروز زنده باشد سنت دیرینه ایران و ایرانیان زنده می ماند.
این مسئول تاکید کرد: برای حفظ این سنت دیرینه نماش نامه روزهای آخر زمستان را در زمستان ۹۰ به رشته تحریر و در چندین نوبت نیز در سطح شهرستان های بابلسر و محمود آباد به اجرا درآوردم که به شرح حال حاجی فیروز، رسالت و چهره واقعی وی در روزهای پایان سال می پردازد.
گل محمدی اظهار کرد: خلاصه داستان این نمایش نامه به حاجی فیروزی اشاره دارد که چندین سال به میان مردم نرفته بود و حال تصمیم میگیرد که در آخرین روز سال همراه پسرش لباس حاجیفیروز را برتن کرده و صورتش را سیاه کند و با دایره زنگی اش راهی کوچه بازار بشود و پیام بهار را به گوش مردم برساند، در این حین با شهروندی برخورد میکند که با مقابله می کند، حاجیفیروز در مقابل وی کم نمیآورد و برای اثبات خود به بحث و مناظره می پردازد و در پایان با کلام خود شهروند را قانع می کند که آنطوری که جامعه امروزی درباره حاجی فیروز فکر می کنند نیست.
انتهای پیام
نظرات