آیدین مهدیزاده در گفتوگو با ایسنا، درباره تأثیر بازیها و اسباببازیها بر روی مهارتهای اجتماعی و شناختی کودکان اظهار کرد: تعریف کردنِ «بازی» با مفاهیم قدیمیِ «وقتگذرانی» و «کارِ بیهوده کردن» به حساب نمیآید. بازی برای کودکان بهنوعی «کسبوکار»، «زیست کودکانه» و «مشغولیت» محسوب میشود و موضوعیتی جدی دارد. بچهها از طریق اهرم «بازی» آیندهشان را تجربه میکنند، به مهارتهایی که احتمالاً در آن ضعیف هستند، فائق میآیند، خود را در آنها تقویت میکنند و آیندهشان را متصوّر میشوند. از اینرو، تأثیر اسباببازیها بر روی مهارتهای اجتماعی، شخصیتی و شناختی کودکان انکارناپذیر است. این عرصه برای کودکان کاملاً فرهنگی و اجتماعی است و میتواند در تمام ابعاد زندگی آنها موثر باشد.
او افزود: این امر درباره بزرگسالان هم صادق است و آنها هم هنگام بازی تأثیر میگیرند؛ چراکه فضای ذهنیشان هنگام بازی شاد و مفرح میشود و برای یادگیری مقاومتی نمیکند. فرقی نمیکند که مهارتِ مورد آموزش فردی باشد یا اجتماعی، همه اینها مشوّقهای قوی مهارتهای اجتماعی بچهها هستند. همانطور که بسیاری از بازیها بهصورت گروهی و دستهجمعی برگزار میشود، بههمان نسبت مهارتهای زندگی، مهارتهای شناختی، و تقویت هوشهای چندگانه از طریق بازیها و اسباببازیها تقویت میشود. اینکه کدام مهارت را با کدامین بازی یا اسباببازی میتوان تقویت کرد، حوزه تخصصی مطالعات کودکان است. «بازیدرمانی»، «بازیهای آموزشی» و حتی بعضی از «بازیهای رایانهای» موضوع مورد بررسی متخصصان این حوزههاست.
مهدیزاده درباره تاریخچه عروسکها و شکلگیری سنّتی در جهت تولید اسباببازی و اینکه چه اسباببازیهای در قدیم بوده و چه اسباببازیهایی در حال حاضر هستند، گفت: اسباببازی همزمان با رشد و پیشرفت زندگی اجتماعی بشر تولید و ساخته میشده است، چراکه کودکان همیشه وجود داشته و بازیچههایی برای سرگرمی داشتهاند. این وسایل در ایران نیز قدمت فوقالعاده زیادی دارد؛ در قدیمیترین شهرها، مانند شهرِ سوخته که قدمتی چندهزارساله دارد و در لایههای بسیاری که باستانشناسی شده، نمونههای بسیاری کشف شده است. برخی از باستانشناسان معتقدند بعضی از این وسایل، ابزارهای آیینی هستند اما تحقیقات نشان میدهد از آنجاییکه آنها در کنار گورِ کودکان دفن شدهاند، احتمالاً اسباببازی هستند. بیشتر اینها بهصورت صورتک، آدمک و بعضاً عروسکاند. در شهرهای باستانی حتی بعضاً بازیهای تختهای همراه با مهره و تاس نیز یافت میشود.
او ادامه داد: همین «تاس» که امروزه در بسیاری از بازیها مورد استفاده قرار میگیرد، و نوبت و شانس را در جریان بازی مدیریت میکند، در ایران بیش از ۱۰ هزار سال قدمت دارد و نمونههایی وجود دارند که بسیاربسیار قدیمیترند. یا نمونههای مختلفی از «جغجغه» وجود دارند که پیش از دوره هخامنشی در ایران وجود داشتهاند.
او درباره رواج و تنوع بازی و اسباببازیهای موجود در کشور بیان کرد: از آنجاییکه دریای بازی به یک مفهوم فرهنگیِ مردمشناختی و زندگی روزمره متصل است، پیدا کردن ریشهها و نقاط شروعش کارِ دشواری است و بهمحض یافتن مجال، در دنیا منتشر و در فرهنگ هر کشور، چیزهایی نسبتبه آن کم و زیاد شده است. بهطور کلی اسباببازی چیزی نیست که به یکباره و از یکجای مشخص تولید، منتشر و متداول شده باشد؛ حتی بعضاً ریشههای مشترکی دارند که بهسختی میتوان آن را شناسایی کرد. نمونههایی از «تیلههای شیشهای» که ظاهراً اسباببازیهای جدیدتری هستند، در مصر باستان، ایران و گرجستان هم پیدا شده است. بازی «هفتسنگ» در منطقه آسیای کنونی و اروپای شرقی وجود داشته و نمونههای آن همچنان هست، یا بازی «لیلی»؛ این بازیها مشخص نیست که دقیقاً از کی و کجا شروع شده است. اما مثلاً «گردونه تصویر» از جمله بازیهایی است که حدوداً از بعد از انقلاب صنعتی و در نتیجه اختراعات بشری رشد کرد و در دنیا متداول شد. گردونه تصویر اولینبار در آمریکا بهعنوان یک وسیله علمی بهکار برده میشد، اما بهمرور بهعنوان یک وسیله سرگرمی برای بزرگسالان و سپس برای کودکان تغییر کاربری داد.
رئیس دبیرخانه شورای نظارت بر اسباببازی کانون پرورش فکری در ادامه و ضمن ارائه توضیحاتی درباره پیشینه بومی بعضی وسایل بازی، توضیح داد: اغلب بازیها از این قاعده مستثنی نیستند. اسباببازی «لِگو» در دانمارک تولید شد، اما در همان عصر، در ایران (بین سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۵۰) هم نمونههایی خرید و فروش میشده است. در آرشیو کانون پرورش فکری بعضی از این اسباببازیها نگهداری میشوند. بعضی از اسباببازیها هم در گذشته به نوعی بوده و درحال حاضر به شکل دیگری تبدیل شدهاند؛ مثل «گِلبازی» که قدیم بهعنوان «بازی با خمیر نان» شناخته میشد، امروزه با مواد مختلف آزمایش شده و بهصورت «خمیربازی» رنگی درآمده و در همه نقاط دنیا، از جمله ایران، به فروش میرسد. کودکانِ گذشته در اقلیمهایی مانند سیستان و بلوچستان با مواد خمیری، مانند خمیر نان کارهای زیادی میکردند. در این اقلیم «کار با خمیر» مهارتی بود که همه بچهها میبایست آن را میدانستند. در سیستان مادران در کورههایی که برای پخت ظروف خود میساختند، با استفاده از خمیر و گِل، برای بازی فرزندانشان «اَسبَک» و «اُشتُرک» درست میکردند. عروسکها از قدیم مدلهای سنگی، چوبی، گِلی و پارچهای داشتهاند، و اکنون با گسترش مواد، پلاستیک هم جزئی از همین اجناس به حساب میرود. در فضاهای بومی و محلی، همچنان از عروسکهای بومی و محلی استفاده میشود.
مهدیزاده درباره خلق اسباببازیهای جدید نیز چنین بیان کرد: غالب اسباببازیها ریشههای مشترک و خاستگاههای نامعلومی دارند، اما وسیلهای مانند «مکعّب روبیک» بیشتر به اختراعی میمانَد که در دهه ۱۹۶۰ یا ۱۹۷۰ میلادی خلق شده و با اندکی تأخر به ایران آمدهاست. همچنین بازی «راز جنگل» در سال ۱۹۸۵ در شرکتی آلمانی طراحی و تولید و بلافاصله در ایران کپی شد. جالب اینجاست که طراحان اصلی این بازی مدّتهاست که تولید آن را متوقف کردهاند، اما کودکان و نوجوانان چند نسل در ایران آن را دوست دارند و همچنان بازی میکنند.
انتهای پیام
نظرات