شهلا کاظمیپور در گفتوگو با ایسنا، حاشیهنشینی را پدیدهای ناشی از پیامدهای مهاجرتهای روستا و شهر و مهاجرت از شهرهای کوچک به سمت شهرهای بزرگ میداند و میگوید: البته این نوع مهاجرتها به دلیل عوامل دافعه مبداء مانند بیسوادی، فقر، خشکسالی و ... رخ میدهد که فرد به دلیل فقر روستایی، خشکسالی و بیسوادی، جامعه مبداء را ترک کرده و به مقصد میآید؛ در جمعیتشناسی از اصطلاح «از چاله به چاه افتادن» استفاده میکنند، به این معنی که فرد دارای مشکلاتی است که به دلیل آن مشکلات به شهرهای بزرگ مهاجرت میکند و اگر فرد مهارت و تخصصی نداشته باشد به تبع جذب مقصد هم نمیشود و به این گروه «حاشیهنشین» گفته میشود.
وی با بیان اینکه عمدتا حاشیهنشینی در ساختار حاشیه شهرها خود را نشان میدهد، اظهار میکند: البته حاشیهنشینی اجتماعی و فرهنگی هم وجود دارد اما مهاجرتهایی که افراد به دلیل عوامل دافعه مبداء، بیسوادی، فقر و عدم دارا بودن شغل ، مبداء را ترک میکنند و نمیتوانند در مقصد هم شغلی بیابند، یا در صورت یافتن اشتغال، درآمد آنها کفاف زندگی آنها را نمیدهد و مسکن مناسبی ندارند به تبع به مسکنهای غیرمتعارف متوسل میشوند و به صورت حاشیهنشین زندگی میکنند.
به گفته این جمعیتشناس، مطالعات نشان میدهد که پدیده حاشیهنشینی بیشتر در شهرهای بزرگ و کلانشهرها بروز پیدا میکند. طبق مطالعات انجام شده، در اکثر مراکز استانهای کشور از جمله کرمان، بندرعباس، کرمانشاه، تبریز و تهران حاشیهنشینی وجود دارد؛ حتی برخی از شهرهای تهران که نسبت به تهران در حاشیه قرار دارند نیز حاشیهنشین تلقی میشوند.
ورود ۷۷۰ هزار مهاجر به تهران طی سالهای ۹۰ تا ۹۵
کاظمیپور با اشاره به وضعیت مهاجرپذیری استانهای مختلف در کشور بیان میکند: طی سال های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵، ۵۳۸ هزار مهاجر از استانهای دیگر وارد استان تهران شدند و همچنین حدود ۲۰۰ هزار نفر در تهران مهاجرت درون استانی داشتهاند، به طوریکه از شهرهای دیگر و یا نقاط روستایی همین استان، وارد شهر تهران شدهاند و به طور کلی در سال های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵ حدود ۷۷۰ هزار مهاجر وارد تهران شدهاند؛ البته همه این افراد حاشیهنشین نیستند و ممکن است بخشی از آنها حاشیهنشین باشند.
وی این را هم میگوید که البته همه به این مسئله تاکید دارند که چه تعداد مهاجر وارد تهران شده است، این درحالیست که عدهای از افراد هم از شهرها خارج میشوند، به طور مثال میزان مهاجرت در استان همدان منفی است، به این معنی که تعداد افرادی که از استان خارج میشوند بیشتر از افرادی است که وارد این استان میشوند.
خروج ۳۰۰ هزار نفر از تهران
بنابر اظهارات این جمعیتشناس،در سال ۹۰ تا ۹۵، ۳۰۵ هزار نفر از استان تهران خارج شدهاند. تعداد خالص مهاجرین استان تهران طی سالهای فوق حدود ۲۵۰ هزار نفر است یعنی بطور متوسط سالی ۵۰ هزار نفر به جمعیت استان تهران از طریق مهاجرت اضافه شده است.
تعداد پایین مهاجران در کرمانشاه، تبریز و بندرعباس
وی با بیان اینکه تعداد مهاجرین از استانهای دیگر به شهرهایی مانند کرمانشاه، تبریز و بندرعباس کمتر است و بیشتر افراد حاشیه نشین در این شهر ها مهاجرین روستایی و شهرهای کوچک همان استان هستند؛ به این معنی که افراد از نقاط روستایی به دلیل خشکسالی، فقر، کمبود زمین و... امکان امرار معاش خود را از دست میدهند و به شهرهای بزرگ همان استان مهاجرت میکنند، اما به دلیل اینکه فاقد تخصص و شغل هستند در شهرها، حاشیهنشین میشوند.
میزان بالای بیکاری و حاشیهنشینی در لرستان
به گفته کاظمیپور، در استان لرستان میزان بیکاری زیاد است و به همین دلیل عدهای از جوانان به شهرهای بزرگ و کلان شهرها و عدهای دیگر به شهرهای همان استان مهاجرت میکنند و در آن استان نیز به طور صد درصد حاشیهنشینی وجود دارد.
چرا حاشیهنشینی آسیب اجتماعی است؟
وی معتقد است که به طور کلی حاشیهنشینی از دید مسئولان و دولتمردان معضل و آسیب اجتماعی است که شخص ناخواسته به این موضوع مبتلا میشود که ناشی از سوء مدیریت است؛ زمانی که در جامعه مدیریت وجود نداشته باشد و فرد نتواند در شهر مبداء، زندگی خود را تامین کند ناگزیر است به شهر دیگری مهاجرت کند و در شهری دیگر، «از اینجا رانده و از آنجا مانده میشود»؛ حاشیهنشینی به این دلیل به عنوان آسیب اجتماعی تلقی میشود که شخص امکان امرار معاش، شغل و درآمد ندارد و از خود و زندگیاش میگذرد و در مسکن غیرمتعارفی زندگی میکند؛ زمانی که فرد نتواند معاش خود و خانوادهاش را تامین کند، به رفتارهای غیرمتعارف مانند دزدی، قاچاق، زورگیری و... متوسل میشود و این موارد به عنوان آسیب اجتماعی تلقی میشود.
این جمعیتشناس در پاسخ به این سوال که طی سالهای گذشته میزان مهاجر پذیری استانهایی مانند تهران با چه روندی همراه بوده است؟ توضیح میدهد: باتوجه به اینکه جمعیت کشور افزایش یافته است به طوریکه جمعیت ایران، ۳۰ سال گذشته حدود ۵۰ میلیون نفر بوده و اکنون به ۸۴ میلیون نفر رسیده است، بالطبع تعداد مهاجرین به دلیل بحث تورم، محدودیت افزایش زمینهای کشاورزی، اشباع بخش کشاورزی و افزایش بیکاری افزایش یافته و عمدتا مهاجرین ناشی از فقر و فلاکت زیاد شده است.
این جامعهشناس بیان میکند: پدیده دیگری که وجود دارد این است که حتی در درون شهرها نیز فارغ از مهاجرت شاهد حاشیهنشینی برخی از افراد هستیم به طوریکه شخصی ۲۰ سال است که وارد شهری شده است و یا در همان شهر متولد شده و زندگی میکند اما به دلایل مختلف شغل خود را از دست داده، بیمار شده و زیر خط فقر قرار گرفته و نتوانسته مسکن متعارفی پیدا کند و بالطبع به حاشیه رانده شده است.
حاشیه نشینی فرهنگی بالاشهر نشینها
کاظمیپور با اشاره به اینکه حاشیهنشینی به حاشیه نشینی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تقسیم میشود، معتقد است که حاشیهنشینی تنها در مسکن غیرمتعارف دیده نمیشود، بلکه فردی هم که در شهر و حتی بالای شهر زندگی میکند اما فرهنگ روابط همسایگی و هنجارهای اجتماعی را نمیداند هم حاشیهنشین است.
انتهای پیام
نظرات