به گزارش ایسنا، کتاب «جنگ ایران و عراق از دیدگاه فرماندهان صدام»، توسط پنج نفر از پژوهشگران آمریکایی تالیف و توسط عبدالمجید حیدری در ایران ترجمه شده است. نویسندگان کتاب طی مصاحبههای مفصلی با تعدادی از فرماندهان بلند پایه ارتش عراق تلاش کردهاند تا زوایای پنهان و مختلفی از جنبههای سیاسی و نظامی تجاوز نظامی رژیم بعث عراق به ایران را روشن کنند. ژنرال عبوسی یکی از فرماندهان نیروی هوایی ارتش بعثی صدام است که مصاحبه با او دراین کتاب منتشر شده است.
کوین وودز هم پژوهشگر تاریخ و امور دفاعی در موسسه تحلیل دفاعی در آمریکا: نظر رهبران ارشد عراق ازجمله شخص صدام و فرماندهی کل در مورد نیروی هوایی چه بود؟ این نیرو چگونه دستخوش تغییر و تحول شد؟
صدام و فرماندهی کل عراق به موفقیتهای عمدهای که نیروی هوایی کسب کرده بود پی بردند. ما برخلاف نیروهای زمینی و دریایی هیچ زمانی برای استراحت نداشتیم و همیشه در حال پرواز بودیم. صدام تحت تأثیر نظرات عدنان خیرالله وزیر دفاع عراق دیدگاهش را نسبت به نیروی هوایی تغییر داد. عدنان بهطور مستقیم با ما در تعامل بود و گاهی در هواپیماهای سوخو باما در پروازهای شناسایی شرکت میکرد. عادل سلیمان یکی از خلبانهایی بود که در ستاد فرماندهی عراق با ژنرال خیرالله کار میکرد و بهترین خلبان دنیا بود.
یک روز در مسیر فرانسه بودیم که او از فرانسویها خواست اجازه دهند در یک بازی جنگ با بهترین خلبان جنگنده آنها یک نبرد هوایی داشته باشد. سلیمان در این نبردهای شبیهسازیشده سه بار خلبان فرانسوی را ساقط کرد و فرانسویها مجبور شدند خلبان خود را از عملیات اسکادران هواییشان کنار بگذارند چون فکر میکردند دیگر برای این کار مناسب نیست. سلیمان همیشه ژنرال خیرالله را همراهی میکرد و در سفرها کاملا مورد اعتماد او بود. سه پسر خیرالله هم خلبان بودند و پسر ارشدش در یک سانحه هوایی کشته شد.
وودز: در مورد سامانههای پدافند هوایی عراق چه نظری دارید؟ اینکه سال ۱۹۸۲م بهتدریج نام این سامانهها بر سر زبانها افتاد ناشی از چه عواملی بود؟
عبوسی: پدافند هوایی به سه عامل وابسته است؛ این سه عامل به ترتیب عبارتاند از: هواپیمای جنگنده، موشکهای زمین به هوا و توپخانه ضد هوایی. سامانههای پدافند هوایی در طول جنگ به روشهای مختلف بهسازی میشدند. قابلیت کشف اهداف دوربرد تنها چیزی بود که ما کم داشتیم و به همین علت مجبور بودیم ایستگاههای دیدبانی انسانی را همچنان حفظ کنیم. این ایستگاهها به رادار و دیگر تجهیزات هشدار اولیه مجهز بودند.
وودز: سامانه پدافند هوایی عراق دارای چندلایه دیدهبانی بود؟
عبوسی: معمولا دولایه داشت ولی در برخی مناطق امکان کشف هدف وجود نداشت. اهداف مهم به یک رادار متحرک کوچک مجهز بودند که میتوانستند اهداف دیگر را تا فاصله ۵۰ کیلومتری کشف کنند. در آغاز جنگ تنها سه اسکادران جنگنده داشتیم که با جنگندههای میگ ۲۱ و میگ ۲۳ پرواز میکردند. اما نیروی هوایی تا پایان سال ۱۹۸۱م اسکادرانهای میگ ۲۵ و میراژ خود را هم تشکیل داد و با این کار، برد بیشتری را برای پدافند هوایی فراهم کرد. سامانههای پدافند هوایی صحرایی در سطح لشکرها و سپاهها دارای موشکهای سطح به هوای مدل SA۶ و جنگافزارهای محدودی بودند. اما سامانه پدافند هوایی منطقهای اصلی ما همواره بر پدافند هوایی صحرایی اشراف داشت و آن را هدایت میکرد. اما پس از نابسامانیهایی که در آغاز جنگ رخ داد مجبور شدیم پدافند هوایی منطقهای را از مرز ایران دور کنیم. پس از بهسازی وضعیت فرماندهی و کنترل، وضعیت پدافند هوایی نیز بهبود یافت.
ویلیامسون مورای استاد دانشگاه مارین کورپس و مشاور دفاعی در امور تاریخی و نظامی: در تعاملاتی که در طول جنگ با صدام داشتید، او را چگونه رهبری یافتید؟
عبوسی: صدام در طول جنگ علاقه و محبت خاصی به نیروی هوایی داشت در طول دورانی که فرمانده پایگاه هوایی بودم سه دستگاه مرسدس بنز به من هدیه داد. من در سال ۱۹۹۳میلادی درست پس از حمله هوایی تلافیجویانه آمریکاییها به بغداد با صدام عکس یادگاری گرفتم.
در آن حمله نیروهای آمریکایی پس از تلاش عراقیها برای ترور بوش رئیسجمهور وقت آمریکا اقدام به شلیک ۶۰ فروند موشک کروز به ستاد فرماندهی اطلاعات نظامی عراق کردند. به همین خاطر، صدام همه فرماندهان را دور خود جمع کرد و با آنها عکسهای یادگاری گرفت.
وودز: ممکن است در مورد ملاقاتی که در طول جنگ با صدام داشتید برایمان توضیح دهید؟
عبوسی: صدام علاقه زیادی به نیروی هوایی داشت و در تخصیص بودجه دفاعی عراق نیمی را بهطور اختصاصی به این نیرو میداد و نیمی دیگر را بهطور مشترک بین نیروهای زمینی و دریایی تقسیم میکرد.
مورای: صدام در آن دوران تا چه اندازه به توصیههای شما گوش میداد؟
عبوسی: صدام دید نظامی خاصی در مورد نیروی هوایی نداشت و بیشتر آنچه را در این زمینه میدانست از عدنان خیرالله یاد میگرفت. البته به پرواز با هواپیما هم علاقه مند بود ولی احساس میکرد زمینه پذیرشش در نیروی هوایی وجود ندارد و لابد با لحن غمانگیزی از خود میپرسید:" اگر آنها میتوانند عدنان را بپذیرند، چرا نمیتوانند مرا بپذیرند؟ "
انتهای پیام
نظرات