• سه‌شنبه / ۲ شهریور ۱۴۰۰ / ۱۴:۴۲
  • دسته‌بندی: گزارش و تحلیل
  • کد خبر: 1400060201528
  • خبرنگار : 71129

"خروج استراتژیک"؛ یک تراژدی در افغانستان

"خروج استراتژیک"؛ یک تراژدی در افغانستان

"جامعه بین‌الملل اخیرا شاهد یک تراژدی در فرودگاه کابل بوده است. بسیاری سقوط سریع کابل به دست طالبان را در پی خروج آمریکا از افغانستان آغاز یک پایان می‌بینند. آشوب پیش آمده در پی خروج بی برنامه و عجولانه آمریکا و همچنین نگرانی از زنده ماندن و ادامه بقا باعث شد تا بسیاری از افغان‌ها از روی استیصال خود را به هلیکوپترها و هواپیماها آویزان کنند که به تبع آن، خیلی‌ها جان باختند. در نتیجه این روند، فهرستی از افغان‌هایی که در جنگ افغانستان کشته شده‌اند که عملا وقتی مشخص شد که نمی‌توان در آن به پیروزی رسید و در نهایت به صورت یکجانبه پایان یافت، حتی طولانی‌تر هم شده است."

به گزارش ایسنا، "نرسین آتسوغلو" استاد روابط بین‌الملل در دانشگاه استانبول در این گزارش به اوضاع پیش آمده در افغانستان می‌پردازد.

- برای کشورسازی انجام شد

 ترس و هراس ناشی از آشوب و ناآرامی در فرودگاه کابل کاملا قابل قبول است. اقدامات و رویکردهای دولت طالبان در دهه ۹۰ میلادی و اینکه کشور را به کجا رساندند، ‌هنوز در ذهن مردم این کشور تازه و زنده است. علاوه بر اینها، آنهایی که برای دولت کابل کار می‌کردند و در کنار نیروهای ائتلافی و آمریکا به ایجاد یک دولت جدید در افغانستان حضور داشتند، همان‌هایی که تا همین اواخر در کشور بودند، به این نتیجه رسیدند که به یکباره حمایت آمریکا و جهان غرب را از دست داده‌اند. در همین چند روز گذشته که کسی نمی‌داند چه اتفاقی قرار است رخ دهد، مردم افغانستان می‌دانند که آمریکا آنها را به همراه آرزوی ایجاد کشوری جدید، به حال خودشان رها کرده؛ آرزویی که زمانی آمریکا برای تحقق آن به حمایت و تلاش‌های همه مردم افغانستان نیاز داشت. مردم این کشور در زمان برگزاری نشست‌های علنی و غیرعلنی که خودش یا میزبان بودند یا حضور داشتند، می‌دانند که در فهرست نگرانی‌های دولت واشنگتن هیچ جایگاهی ندارند. آنها نه تنها رها شده‌اند بلکه در نهایت فهمیده‌اند که مقصر این شکست نیز اعلام می‌شوند. مخلص کلام اینکه ضعیف‌ها در نبرد همیشه زخمی می‌شوند و تلفات می‌دهند.

-افغانستان تنها نمونه نیست

طبیعی است که دولت بایدن به خاطر این تصاویر مورد مجازات قرار گیرد و برای یافتن بهانه‌هایی برای جلب رضایت مردم آمریکا تلاش کند. مردم افغانستان و دولت ترامپ به عنوان مظنونان همیشگی محور سخنرانی بایدن شده‌اند.

آنچه در وضعیت کنونی غیرمعمول است این است که این امر غافلگیر کننده بود، چون در حالیکه استراتژی‌های دولت‌های قبلی آمریکا در "آوردن دموکراسی" به کشورهای مختلف (از جمله مداخلات نظامی و اشغال این کشورها) اغلب با وعده‌هایی به مردم اجرا می‌شد، در این کشورها تعداد بسیار کمی از این وعده‌ها عملی شدند. در حقیقت، عدم اعتبار ایالات متحده در روابط خود با متحدانش و همچنین تردیدها در مورد مفید بودن مداخلات نظامی آمریکا، بسیار جدی است که نمی‌توان با هویت‌های مختلف روسای جمهور پی در پی آمریکا توضیح داد.

همانطور که همگی ما می‌دانیم، از آغاز قرن بیستم، وقتی که آمریکا نخستین بار به عنوان قدرتی جهانی پا به میدان گذاشت روسای جمهوری این کشور مداخلات نظامی را در چندین کشور در خارج از مرزهای آمریکا و به دلایل مختلف به عنوان بخشی از سیاستگذاری خارجی آن و استراتژی امنیت ملی انجام دادند. افغانستان تنها یکی از چندین کشوری است که ایالات متحده در آنها مداخله نظامی داشته و پیش از آن نیز ویتنام، گوآتمالا، السالوادور، پاناما، کوبا، نیکاراگوئه، کنگو و کلمبیا بودند. برخی از این مداخلات از نظر تخریب، مرگ و دستیابی به اهداف ایالات متحده چنان ویرانی‌هایی به بار آورد که واشنگتن مجموعه‌ای از دکترین‌ها را برای اطمینان از موفقیت سیاسی عملیات برون مرزی شامل نیروهای نظامی آمریکا صادر کرد. درحالیکه برخی از این دکترین‌ها مدافع یک نمایش قدرت مخرب و گسترده بوده‌اند، برخی دیگر از تغییر رژیم در ازای ایجاد یک طبقه بروکراتیک و نخبه در این کشورها حمایت کردند.

آنچه در حال حاضر نمونه افغانستان را متمایز می‌کند، رنج یا کنار گذاشتن نیروهای متحد/همکار نیست، بلکه امتناع تقریبا بی پروای ایالات متحده از به رسمیت شناختن اهداف و ابزارهای واقعی این عملیات است که در سال ۲۰۰۱ آغاز شد. به گفته جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا، این کشور هرگز به دنبال ملت سازی در افغانستان نبود. در نتیجه، اگر افغان‌ها در جنگ در جریان کشورشان حاضر نشوند و از جانشان نگذرند، پس حضور سربازان آمریکایی هم در افغانستان دلیلی ندارد. ما هنوز در کتابخانه‌های خود کتابهایی در زمینه ملت‌سازی/دولت سازی در ارتباط با اهداف ایالات متحده در این آخرین وخامت افغانستان داریم. داستان‌هایی که در آنها، بروکرات‌ها و تکنوکرات‌هایی که در ساخت و ساز افغانستان کار می‌کردند و در ۲۰ سال گذشته برای ما تعریف کرده‌اند، هنوز در ذهن ما تازه است.

دولت بایدن نه تنها افرادی را که تا پیش از این به آنها اعتقاد داشت دست خالی گذاشت، بلکه در تلاش است تاریخ سیاسی این شکست را نیز بازنویسی کند. انتظار می‌رود که همه گذشته را فراموش کنند و مسائل را متفاوت به خاطر بسپارند و به همین دلیل است که فاجعه افغانستان با دیگر فجایع ناشی از مداخله‌گرایی متفاوت است. چرا ایالات متحده این کار غیرممکن را برای فراموشی تاریخ در مرکز سخنرانی بایدن قرار داده است؟ چون آنچه در افغانستان اتفاق می‌افتد در افغانستان نمی‌ماند. اعتبار آمریکا به شدت آسیب می‌بیند.

-آمریکا حتی با شرکای غربی خود هم مشورت نکرد

البته دولت کابل و مردم افغانستان تنها کسانی نیستند که رها شدند، نظرات آنها نادیده گرفته شد و با آنها مشورت نشد. متحدان غربی که جورج بوش پسر زمانی از آنها برای حمایت از خود و در نتیجه ایالات متحده در مورد استراتژی مبارزه با تروریسم در افغانستان حمایت می‌کرد نیز طعم "تصمیم گیری یکجانبه" ایالات متحده را چشیده‌اند.

ما می‌دانیم که اروپایی‌ها طعم آن را دوست نداشتند. در واقع، در گذشته نه چندان دور دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا با افشای افکار خود در مورد ناتو و متحدان اتحادیه اروپا، امانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه را بر آن داشت تا اعلام کند که ناتو یک "مرگ مغزی" را تجربه کرده است. این واقعیت که ایالات متحده موشک‌های "تور" و "ژوپیتر" را در حین رقابت با اتحاد جماهیر شوروی در زمان جنگ سرد از سرزمین‌های متحدان ناتو خارج کرد و بدون اطلاع این متحدان این کار را انجام داد، در کتاب‌های تاریخ سیاسی نوشته و باعث شده است بسیاری از مقام‌های اروپایی اهمیت "خودمختاری استراتژیک" را در نظر بگیرند. همچنین مشخص است که دولت بایدن در اجلاس اخیر ناتو تلاش‌های ویژه‌ای برای از بین بردن تردیدها و ترسیم یک پرتره خانوادگی انجام داد. در نتیجه، بحران اعتماد ناشی از این عملیات سریع برای پاکسازی میراث ترامپ و کاهش هزینه‌های ایالات متحده نه تنها جدی‌تر، بلکه کنایه‌آمیزتر است.

در همین حال، پس از اعلام برنامه خروج ایالات متحده از افغانستان به نظر می‌رسد بسیاری از کشورهای اروپایی با این تصمیم موافقت کرده‌اند که به همان سرعت ایالات متحده افغانستان را ترک کنند. ما در رسانه‌ها ادعاهایی را می‌خوانیم که می‌گویند کشورهای مختلف غربی که از ارزش‌های جهانی و لیبرال مانند ارزش‌های اروپایی، حقوق بشر، زنان و مسئولیت‌های کارفرمایی دفاع می‌کنند، سفارتخانه‌های خود را بدون اطلاع به کارمندان افغان خود تا آخرین وسیله‌ای که داخلش بود، تخلیه کرده‌اند. مخلص کلام اینکه کسانی که توسط ایالات متحده در برنامه‌ریزی استراتژیک کنار گذاشته شدند، اکنون هر کسی را که می‌توانند رها می‌کنند. ما از دوران ترامپ که استراتژی‌های غیرمسئولانه آمریکا به یک مشکل غربی تبدیل شد، حتی یک وجب هم پیشرفت نکرده‌ایم. به طور حتم، برخی نیز این مشکل جدید غربی را یک فرصت تلقی خواهند کرد چون به هر حال، ما دیگر در سال ۲۰۰۱ نیستیم. جنگ سرد جدید در حال حاضر در چندین جبهه قابل مشاهده است.

-افغانستان، جنگ سرد جدید

رقابت ژئوپلیتیکی بین روسیه، چین و آمریکا در دریای مدیترانه شرفی آغاز شده و جبهه دوم نیز در دریای سیاه و قفقاز. مشاهده شکل‌گیری جبهه سوم در امتداد محور آسیای میانه-افغانستان-جنوب آسیا پس از خروج آمریکا تعجب‌آور نخواهد بود. جهان غرب به دلیل آسیب‌هایی که در جریان عقب‌نشینی متحمل شده در حال حاضر در این مبارزه لنگ می‌زند. به علاوه، اروپا همچنان افغانستان را مامن پناهندگان و تروریسم می‌داند.

ایالات متحده و اتحادیه اروپا تا زمانی که محاسبات خود را بر مبنای هزینه‌های تروریسم، مهاجرت و تلاش‌های ناموفق در جهت ملت‌سازی در نظر نگیرند و هزینه استراتژی‌های شکست خورده غربی را نادیده بگیرند، قادر به توسعه سیاسی در افغانستان نخواهند بود.

به احتمال بسیار زیاد سایر قدرت‌های رقیب به ویژه ایالات متحده، سرنوشت مردم افغانستان را که توسط آمریکا فریب خورده‌اند، به دست طالبان می‌سپارند به این امید که از مزایای استراتژیک در این زمینه هم در حال حاضر و هم در آینده بهره‌مند شوند. در افغانستان، حتی اگر بازیگران رابطه قدرت نیابتی - اصلی در این دوره دوم از به قدرت رسیدن طالبان که پیش از اینها آغاز شده و در مبارزات ژئوپلیتیکی که به زودی تسریع می‌شود، تغییر کنند، این مردم افغانستان خواهند بود که در نتیجه آسیب می‌بینند. صرف نظر از اینکه چه کسی در نبرد ژئوپلیتیک پیروز می‌شود، از این رقابت در نهایت، داستانی وجود دارد که در آن بازنده پیش از این مشخص شده است. متاسفانه هنگامی که فیل‌ها شروع به جنگیدن در افغانستان می‌کنند، دیگر امیدی به چمن‌های له شده، باقی نمی‌ماند.

محور اخلاقی این داستان این است که همه بازیگران اعم از دولتی و غیر دولتی که در حال حاضر به عنوان نیروهای نیابتی ایالات متحده در سایر نقاط جهان عمل می‌کنند باید از تراژدی اخیر در افغانستان درس عبرت بگیرند.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha