این مترجم ادبیات کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا درباره مدیریت فرهنگ و هنر در دولتهای یازدهم و دوازدهم اظهار کرد: حقیقت این است که سیاست فرهنگی دولتهای یازدهم و دوزادهم را در ادامه سیاستهای دولتهای نهم و دهم یعنی دوران آقای احمدینژاد میبینم یعنی در گرفتاریها و سختگیریهایی که برای اهل هنر و ادبیات از جمله ادبیات کودک و نوجوان بود، نهتنها تفاوت مثبتی مشاهده نکردم بلکه حتی دیدم به صورت پنهانی این سختگیریها و قید و بندها بیشتر هم شده است. اگر بخواهم به صورت مصداقی بگویم، موارد مشمول سانسور کتابهای خودم در این دروان نسبت به دوران سختگیری شدید آقای احمدینژاد بیشتر هم شده بود.
هیرمندی همچنین با اشاره به وضعیت کتابخانههای عمومی در شهرستانی که زندگی میکند، بیان کرد: آمار کتابخانههای عمومی ما در این سالها چقدر بیشتر شده است؟ من به کتابخانههای عمومی شهرستانها سر زدهام، آدم گریهاش میگیرد. من تفاوتی با دوران قبل ندیدم، کتابخانهها تر و تازه نشدهاند. البته متولی کتابخوانی فقط وزارت ارشاد نیست؛ ما حدود ۱۷ میلیون دانشآموز داریم، وزارت آموزش و پرورش چه تغییر ملموسی را برای کتابخوانی بچهها انجام داده است؟ راه چند نویسنده و هنرمند را به مدرسهها باز کرده تا برای بچهها کتابخوانی داشته باشند؟ کسی از شما پول نمیخواست که ساعت کتابخوانی بگذارید. خانه کتاب در مدرسههای ایران چه گام مثبتی برای کتابخوانی برداشته است؟ از فضای مجازیای که تولید محتوایش دست خودتان است، چه استفادهای کردهاید؟ برنامه شاد را درست کردید در کنار آن برنامه کتابخوانی هم میگذاشتید، مگر شما نمیدانید و اگر نمیدانید چرا کمک نمیگیرید؟ انجمن نویسندگان کودک و نوجوان نرمخوترین انجمن فرهنگی است که میتوان دید و در خانه کرایهای خود شماست و بسیاری از اعضایش کارمند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هستند؛ از آنها چه هراسی دارید؟
این مترجم درباره پیشنهادات خود برای دولت آینده نیز گفت: پیشنهاد من برای آینده و نه لزوما دولت سیزدهم این است که هر دولتی که ادعای مردمی بودن و دموکراسی فرهنگی داشته باشد، از نشانههای مهمش میتواند این باشد که تشکل صنفی اهالی ادبیات را به رسمیت بشناسد و مداخلهای در تشکیلاتی که اهالی ادبیات میخواهند سازماندهیاش کنند، نداشته باشد؛ یعنی حق اهالی هر صنفی بداند که اینها دور هم جمع شوند و تشکیلات خودشان را داشته باشند و درباره مشکلات خودشان صحبت کنند و هیچ نوع سانسوری را بر این مجموعه که برخاسته از قاطبه اهل هنر است اعمال نکند. حق تشکلپذیری ادبیات کودک و نوجوان را به رسمیت بشناسد و در حد ممکن هم نهتنها جلو پایشان سنگی نیندازد، بلکه کمک کند تا تشکیلات خود را داشته باشند و به این باور برسد که تشکل اهالی ادبیات به ضرر مردم و دولت نیست.
او در ادامه گفت: بساط سانسور از روی سر نویسندگان و مترجمان برداشته شود و یکی از بهترین ملاکها درباره کتابها از نظر درست بودن و یا نادرست بودن، مفید یا مضر بودن آنها نظر خود اهل کتاب و ادبیات باشد و به نقد و نظر آنها احترام بگذارند. دومین مسئله بعد از تشکل برطرف کردن سانسوری است که اهالی ادبیات همیشه گرفتار آن بودهاند. البته من پیشنهاد را مفید میدانم اما امیدوار نیستم که اینها انجام شوند.
انتهای پیام
نظرات