به گزارش ایسنا، سیدحسن حسینی، شاعر، نویسنده و پژوهشگر ادبی در یکم فروردینماه ۱۳۳۵ در تهران متولد شد. او از سال ۱۳۵۲ نوشتن و سرودن را در مطبوعات قبل از انقلاب به ویژه مجله «فردوسی» آغاز کرد. حسینی در حوزه اندیشه و هنر اسلامی (حوزه هنری) مسئولیت بخش ادبیات و شعر را به همراه قیصر امینپور بر عهده داشت و از سال ۱۳۷۸ به فعالیت در واحد ویرایش رادیو تهران مشغول شد. این شاعر در سال ۱۳۷۹ مجموعه کامل غزلیات بیدل دهلوی را که نزدیک به سههزار غزل را در بر میگیرد به صورت ضبطشده خواند. سیدحسن حسینی در چهارمین همایش چهرههای ماندگار در سال ۱۳۸۳ مورد تقدیر قرار گرفت.
«همصدا با حلق اسماعیل»، «برادهها»، «گنجشک و جبرئیل»، «سکانس کلمات»، «نوشداروی طرح ژنریک»، «سفرنامه گردباد» و ... از آثار او هستند و این در حالی است که تا کنون نوشتارهای گوناگونی بر روی آثار او نوشته شده و پژوهشهای متعددی صورت گرفته است؛ از جمله «گنجشک و جبرئیل» که از آثار عاشورایی او است از وجوه مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است.
شاعری که خطشکن و جریانآفرین بود
محمدکاظم کاظمی، شاعر، نویسنده و منتقد ادبی اهل افغانستان و ساکن ایران در نوشتاری با عنوان «حادثهای در شعر عاشورایی» که در نشریه سوره مهر (شعر، نیمه اول بهار ۱۳۸۴، شماره ۴۱) منتشر شده، با تمرکز بر «گنجشک و جبرئیل» نوشته است: «بعضی شاعران، پیرو جریانهای ادبیاند و بعضی، خود جریانساز هستند. هر چند این قضیه، تنها معیار ارزشمندی یک شاعر نیست، یک معیار مهم میتواند بود، چون به تجربه دیده شده که شاعران جریانساز، غالبا ماندگارتر، موثرتر و مبتکرتر بودهاند، چون در مسیری گام نهادهاند که دیگری ننهاده بوده و هر آنچه در این مسیر کسب کردهاند، تازه بوده است. رهروان بعدی، لاجرم بهره کمتری از تازگی و ابتکار دارند و این بسیار طبیعی است.
باری، ما در شعر مذهبی خویش، چند شاعر جریانساز داریم. اگر از شاعران و شعرهای ماندگار قرنهای پیش همچون محتشم و ترکیببند او و عمان سامانی و گنجینهالاسرار او درگذریم و فقط به محدوده شعر امروز چشم بدوزیم، در همان نظر اول، چند اثر درخشان به چشم میآید همچون شعر «خط خون» از علی موسوی گرمارودی و مثنوی «تاوان این خون تا قیامت ماند بر ما» از علی معلم و بالاخره کتاب «گنجشک و جبرئیل» از حسن حسینی. شادروان حسن حسینی نه تنها در شعر عاشورایی، که در دیگر آثار خویش نیز همواره خطشکن و جریانآفرین بود. در رباعیهای با حال و هوای نوین، در طنزهای اجتماعی و نیز در نثرهایش (کتاب برادهها) همواره نشانههایی از خلاقیت و ابتکار هویداست.»
او «گنجشک و جبرئیل» را از چند جهت، یک اثر متمایز و متبارز دانسته و توضیح داده است: «نخستین وجه تمایز آن، وحدت موضوع است، یعنی این کتاب، از معدود مجموعه شعرهایی است که به طور کامل به شعرهای مذهبی و غالبا عاشورایی یک شاعر اختصاص دارد. در کنار وحدت موضوع، وحدت قالب شعرها هم قابل توجه است، چون همه در قالبهای نوین سروده شدهاند. اما از این دو مهمتر، وحدت ساختار شعرهاست، بهگونهای که گویی همه کاملکننده یک ساختمان واحد هستند.»
کاظمی در این نوشتار سپس به بررسی «گنجشک و جبرئیل» از منظر وسعت زمان و مکان پرداخته و در ادامه آورده است: «علاوه بر وسعت زمانی و مکانی، شاعر خود واقعه کربلا را نیز از چشماندازهای گوناگون نگریسته و بر قهرمانان مختلف آن خیره شده است. تقریبا همه صحنههای شاخص و افراد برجسته این واقعه، در این کتاب حضور دارند و بدین ترتیب خواننده این کتاب خود را با صحنههای گوناگون، افراد گوناگون و جلوههای مختلف فداکاری و ایثار در این کتاب روبهرو میبیند.»
عاشورا را جریانی میداند که تا همیشه ادامه دارد
علاوهبر این، مصطفی علیپور، شاعر، نویسنده و از شاگردان سیدحسن حسینی نیز در پژوهشی نگاهی به شعرهای عاشورایی سیدحسن حسینی داشته (منتشرشده در نشریه سوره مهر در زمستان ۱۳۸۲، شماره ۳۴) و نوشته است: «حسن حسینی به علت برجستگی و ویژگیهای خاص شعری که در هر فراز از زندگی هنریاش داشته، پیوسته در محافل ادبی شاعری بحثبرانگیز بوده است.»
او در ادامه آورده است: «از آثاری که تا کنون از او منتشر شده است به آسانی میتوان رد کوششها و تلاشهای خستگیناپذیرش را جهت کسب تجربههای جدید و ایجاد توسع در ظرفیتهای شعر معاصر دید. شعرهای نیمایی «نوشداروی طرح ژنریک» و قطعات ارزشمند دفتر «گنجشک و جبرئیل» مجموعه سیویک قطعه در قالبهای نیمایی و سپید است.
مضمون همه قطعات این دفتر عاشورا است، چه قطعاتی که معروف قهرمانان عاشورایند و چه قطعاتی که قهرمانانش در صحنه شکوهمند عاشورا حضور جسمانی ندارند؛ اما به گونهای سرنوشتشان به شهادتی عاشورایی گره خورده است.»
علیپور نگاه حسینی به عاشورا در این دفتر را نگاهی صرفا تاریخی ندانسته و نوشته است: «عاشورا در چشم او حادثهای نیست که در یک مقطع زمانی و مکانی محدود اتفاق افتاده باشد، او عاشورا را جریانی میداند که از ابتدای خلقت انسان تا همیشه ادامه دارد. به زبانی دیگر، عاشورا در «گنجشک و جبرئیل» نه مکان دارد و نه زمان. یعنی در هر نقطه از جهان و در هر عصری میتواند قابلیت ظهور داشته باشد (کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا...)
زیباییهای صوری و زبانی شعرهای این دفتر بسیار قابل توجه است. زیباییهایی که در نقد جدید شعر، کمال فرم (=شکل) نامیده میشوند.»
بر اساس این نوشتار، «در «گنجشک و جبرئیل» تصویرها و واژگان مجموعا آگاهانه گزینش شدهاند تا معرف قهرمانی باشند که شاعر شعر یا اشعاری را ظرف معرفی او قرار داده است.»
و علاوهبر این، مهارت شاعر در انتخاب شایسته تصویرها و واژگان، در روند شکلگیری شعر آنچنان است که وقتی اثر خوانده میشود، قهرمان و صحنه به طور زنده در ذهن خواننده ترسیم و خواننده در متن حادثه قرار داده میشود.
خالق «گنجشک و جبرئیل» در نهم فروردینماه ۱۳۸۳ در سن ۴۸سالگی درگذشت.
انتهای پیام
نظرات