به گزارش ایسنا، صبور در ابتدای این نشست درباره اینکه چرا نوازندگان خوب ایرانی در ارکسترها حضور ندارند، گفت: در اوایل دهه ۹۰ که وضعیت ارکسترها به هم ریخته شده بود و نوازندگان شرایط خود را از نظر کاری ناپایدار میدیدند، سازمانی به عنوان «موسسه ارکسترها» که یک سازمان نیمه خصوصی بود تشکیل شد که این اقدام، منجر به ارائه پیشنهادهایی برای سامان دادن به وضعیت ارکسترها و برگزاری چند کنسرت موفق شد؛ ولی متاسفانه فعالیت این موسسه ادامه پیدا نکرد. امروز هم نوازندگان زیادی بدون قرارداد یا با قراردادی که پرداخت دو مرحلهای دارد، برای اینکه بیمه آنها از نوع کارگری باشد، با ارکسترها همکاری می کنند که باعث تاسف است. نوازندگان ما حتی یک کارت شناسایی ندارند. همین مسائل باعث شده است که بسیاری از نوازندگان خوب ایرانی در ارکسترها حضور نداشته باشند.
در این نشست صاحب نسق هم از دغدغه اش برای تهیه آرشیو ارکسترها گفت و در این زمینه بیان کرد: اخیرا اساسنامه ارکستر سمفونیک نوشته شده است. سالهاست که چنین دغدغهای داشتم که به مساله از بین رفتن تدریجی رپرتوار ارکستر سمفونیک توجه شود و برای نگهداری از این آرشیو، چارهای اندیشیده شود که خوشبختانه امروز این دغدغه جامه عمل پوشیده و در حال دیجیتال کردن آرشیو نت ارکستر سمفونیک هستیم.
این اظهارات با توضیحی از سوی نصیری همراه شد مبنی بر اینکه، «مشکل آرشیو در سازمان های مختلف موسیقی ایران وجود دارد. خود من در دهه هشتاد سعی کردم به آرشیو جشنواره فجر دسترسی پیدا کنم و متوجه شدم ظاهرا هیچ آرشیوی از این جشنواره نگهداری نشده است. این سوال را هم باید پرسید که بعد گذشت دهه ها چرا این اساسنامه تا به حال نوشته نشده و آرشیوی تشکیل نشده است؟ مشکل اصلی ما اینجاست که هر چند سال یک بار ارکستر سمفونیک تهران از صفر شروع می کند گویا اصلا پیشینه ای وجود نداشته است. مشخص نیست این همه فیلم هایی که از هنرمندان مختلف مخصوصا هنرمندان قدیمی مثل حشمت سنجری و فریدون ناصری بعد از انقلاب ضبط شده کجاست؟»
مشایخی هم در ادامه صحبت های صاحب نسق و نصیری تصریح کرد: ۶۰ سال است میشنوم آرشیو باید درست شود!
این رهبر ارکستر ادامه داد: گمان میکنم این یک شاخصه فرهنگی ما ایرانیهاست که وقتی سر کار میآییم دوست داریم گذشتگان را رد کنیم. شاید این واژه رهبر ارکستر است که وقتی به کسی تعلق میگیرد آن شخص تغییر میکند. این واژه افراد را دن کیشوت صفت میکند و مانند نوکیسهها دوست دارند روی هر چیزی اظهارنظر کنند؛ از رنگ چایی کارمندان گرفته تا ... . همین امروز کسی از زحمات فردی مثل فرهاد مشکات صحبت نمیکند.
صاحب نسق مشکل اول ارکسترهای ما را مالی دانست و درعین حال تاکید کرد، «متاسفانه در ایران به جای اینکه، مسئله مالی، از نظر اهمیت در آخر باشد، اولویت اول است؛ یعنی نوازنده ما به جای اینکه در ابتدا به مسائل هنری فکر کند، مجبور است به مسائل مالی توجه کند. ما برای بنیاد رودکی بودجه مشخصی داریم. بنابراین نباید بلیط فروشی تمام هزینههای این سالن و حقوق عوامل بنیاد را تامین کند. باید مسائل مالی و بودجه این سازمان کاملا شفاف باشد.
صبور هم درباره مشکلات مالی نوازندگان ارکسترها تصریح کرد: نوازندگان ارکستر چیزی حدود صد دلار درآمد دارند، در حالی که خریدهای آنها بر اساس قیمتهای سرسام آور روز است. ما باید به فکر مسائل مالی این نوازندگان مخصوصا نوازندگان بادی که از نظر جسمی هم در خطر هستند، باشیم. چرا تا به حال به این موضوع پرداخته نشده که این همه کنسرتهای ارکستر که فیلمبرداری شده، چرا نباید در پلتفرمهای پولی قرار گیرد و درآمد آنها به نوازندگان ارکستر اختصاص یابد؟
این تهیه کننده موسیقی با بیان اینکه «ارکستر داری یک حرفه و بیزینس تخصصی است»، یادآور شد: من تجربه کار با ارکستر سمفونیک لندن و ضبط در استودیوی «ابی رود» را دارم. دیدهام که چطور ماشینها، سازها را آوردند، متخصصان کوک، سازها را کوک کردند و بعد نوازندهها وارد سالن شدند. ما هنوز نتوانستهایم ارکستر سمفونیک را تبدیل به یک پایگاه فرهنگی کنیم که بعد از این همه سال، حتی خانواده نوازندگان بیایند و کنسرتها را ببینند. الان طبقه ششم تالار وحدت که مخصوص کُر بوده تغییر کاربری داده است و اتاقهای مختلف آن که برای تمرین گروههای مختلف صدایی بوده تبدیل به اتاقهای اداری شده است. من نمیدانم اعضای شورا شاهد این ماجرا بوده اند یا خیر.
صاحب نسق در ادامه این صحبت ها یادآور شد: البته سالن اصلی طبقه ششم هنوز پابرجا است و نیز سالن طبقه پنجم هم بازسازی شده و به مجموعه اضافه شده است.
و نصیری در این نشست تاکید کرد، «مساله اصلی ما این است که یک استراتژی درازمدت برای ارکسترها وجود ندارد و هر آن ممکن است دولت جدید وقتی سر کار می آید کل مجموعه شورا را حذف کند و تمام کارهای خوبی که انجام شده است، نابود شود.»
نادر مشایخی هم در پایان گفت: باید برای «آیین وار» کردن برنامههای ارکستر تلاش کنیم؛ در واقع باید جریان سازی شود. ما باید به جزئیاتی که در کار اجرای موسیقی هست توجه کنیم. همه چیز روی صحنه نیست؛ همان جایی که مردم با هم ارتباط میگیرند و گاهی چایی یا قهوه میخورند، همه اینها جزئی از آن برنامه است. به خاطر میآورم که وقتی میخواستم اولین بار سمفونی هشتم مالر را ببینم مدت زیادی زندگیام شده بود سمفونی هشتم مالر و انتظار کشیدن دیدن این اجرای هنری و این جریان. ارکستر سمفونیک باید روی زندگی مردم ما تاثیر داشته باشد. ما در مورد انتخاب رپرتوار بحث کرده ایم که مثلا ۲۰ تا ۳۰ درصد باید به موسیقی مدرن و ۲۰ تا ۳۰ درصد به موسیقی ایرانی و بقیه موسیقی کلاسیک پرداخته شود. چراکه آهنگساز ایرانی باید انگیزه داشته باشد تا کار کند، کاری که در کشو می رود و اجرا نمی شود، دیگر موسیقی نیست.
انتهای پیام
نظرات