علی باغدار دلگشا در گفتوگو با ایسنا، در خصوص ریشه و عوامل تاریخی دیدگاه ایرانیان نسبت به تمدن غرب، اظهار کرد: در آن دوران از منظر اجتماعی بیشتر دو واژه «دارالکفر» و «دارالاسلام» تعریف شده و به طور معمول ما به عنوان یک کشور اسلامی و تمدن غرب به عنوان کشور ضداسلامی و کفر شناخته میشدهاند. به گونهای که به دلیل اینکه مذهب این کشورها اسلام نیست، بنابراین «دارالکفر» تلقی میشدهاند. در واقع از منظر جامعهشناسی تاریخی فرآیند تبدیل واژه «ضداسلامی» و «دارالکفر» بودن به واژه «غیر اسلامی» بودن همراه با فراز و نشیبهای بسیاری در جامعه ایرانی بوده است و در حقیقت این مفهوم که غیر مسلمان بودن به معنای دارالکفر بودن، نیست، بازتعریف شده است.
وی ادامه داد: از جمله گزارههای مورد توجه در مدارس میسیونری نیز این است که ایرانیان بیان میکردند این مدارس به دست مسیحیان ساخته شده است، در حالی که مسیحیان و میسیونرها و پروتستانهای آمریکایی آموزش اصول دینی در مدارس را مورد توجه قرار نداده بودند و لذا در شرایطی که تنها دانشآموزان دختر و خانوادههای ایرانی مسیحیمذهب در این مدارس تحصیل میکردند، برخی کتب و اصول انجیل و کتابهای دینی آموزش داده میشد، در صورتی که پیش از آن دروسی مانند ریاضی، بهداشت، پزشکی، ادبیات و... تدریس میشده است.
باغدار دلگشا تصریح کرد: بنابراین زمانی که متوجه شدند با مخاطبانی هممذهب مواجه هستند، ساختار را تغییر دادند، لذا عمده نگرش منفی نسبت به غرب به همین دلیل بوده است و این نگاه را در قالب دارالاسلام و دارالکفر بیان میکردند. علمای ایران نیز در جنگهای ایران و روسیه با بیان اینکه ایران دارالاسلام است و ما در جنگهای ایران و روسیه با دارالکفر میجنگیم -به تعبیری این جنگها محاربهای است که در مقابل دشمنان خدا صورت میگیرد- نقشآفرینی میکردهاند.
این پژوهشگر تاریخ خاطرنشان کرد: به همین دلیل حتی واژه «ملی» به معنای «nation» مورد استفاده قرار نمیگرفته است، بلکه این واژه در معنای «امت» به کار میرفته است. به گونهای که به کاربردن مجلس شورای ملی در دوره مشروطه به عنوان مجلس شورای اسلامی مورد استفاده قرار میگرفته و به این ترتیب تمام گزارههای اسلامی مورد توجه قرار میگیرند. به همین دلیل نگاه دو بعدی و کاملاً مرزبندی شده دارالاسلام و دارالکفر رایج بوده است که منجر به شکلگیری نگاه منفی نسبت به غرب میشود.
باغدار دلگشا اضافه کرد: با این حال نگارش رسالههایی مانند رساله «یک کلمه» در نگرش نخبگان بسیار تأثیرگذار بوده است و نتیجه این اثرگذاری به این صورت بود که مرزبندی دو بعدی دارالکفر و دارالاسلام تقسیمبندی اشتباهی بوده است، در حالی که بسیاری از مبانی میان این دو تمدن میتواند دادوستد شود. به همین دلیل باید به رساله «یک کلمه» یوسفخان مستشارالدوله در جایگاهی بیش از یک رساله انتقادی و سیاسی نگریسته شود، زیرا نخستین رسالهای است که چنین ایدهای را تحلیل و تشریح کرده و در واقع اروپا را دارالکفر تلقی نمیکند، بلکه فرنگ را تمدنی غیراسلامی میداند که در دیدگاه یوسفخان بسیاری از اصول اسلامی در این منطقه پیادهسازی میشود.
وی با اشاره به اینکه «این دیدگاه و نگرش منفی نسبت به برخی از کشورهای غیرمسلمان دیگر وجود نداشته است»، در خصوص تأثیر استعمار در شکلگیری نگرش منفی، عنوان کرد: مفاهیم استعمار، حمله، تصرف سرزمین و... برای جامعه کمی مبهم و نامفهوم بوده و کمتر مورد استفاده قرار میگرفته و اغلب موارد در قالب دارالکفر و دارالاسلام و حفظ اسلام در برابر کفر مورد توجه قرار میگرفته است.
این پژوهشگر تاریخ افزود: با توجه به زمانی که روسها به ایران حمله کرده و بر اساس دستورالعمل «پتر کبیر» مبنی بر دستیابی به آبهای گرم و تصرف نواحی شمال و شمال غرب ایران، عمل کردند، متوجه میشویم در فتاوای جهادیه نیز علما حکم جهاد مبنی بر به میدان جنگ رفتن مردم را دادهاند. با وجود اینکه واژه ایران بسیار مورد استفاده قرار گرفته، اما واژه اسلام بیشتر عنوان شده است و در حقیقت ایران به عنوان کشوری اسلامی مد نظر قرار میگیرد.
باغدار دلگشا تصریح کرد: به گونهای که برای جلوگیری از تصرف سرزمین اسلامی توسط کفار این جنگ راهبری میشود و انتقاد جدی وارد شده به عباسمیرزا پس از اصلاحات نظامی، به این شکل بیان میشود که لباس کفار را بر تن مسلمانان میکند. به تعبیری متحدالشکل بودن لباسهای نظامی و سوار بر اسب شدن، شمشیر کشیدن، کلاه داشتن، نوع در دست گرفتن پرچم و تفنگ و... کاملاً شبیه قشون بلاد کفر بوده و عباسمیرزا کشوری اسلامی را به لحاظ ظاهر و شکل شبیه به کشور کفر میسازد. در چنین شرایطی این مرزبندیها -دارالکفر و دارالاسلام- نمود پیدا میکند و لذا مفهوم استعمار به معنای امروزی و از منظر اجتماعی مورد توجه نبوده و تنها در دوگانه دارالاسلام و دارالکفر تعریف میشده است.
گفت وگو از: ابراهیم مروتی
انتهای پیام
نظرات