به گزارش ایسنا، معصومه خوانساری، در این نشست گفت: این کتاب زندگینامه یک خانم است که همسرش او را«خانمماه» خطاب میکند و نام کتاب هم بر این اساس انتخاب شده است. سئوالی که پیش میآید این است که نوشتن این زندگی نامهها واجب است یا نه؟ و این که هنوز جامعه ما به این کتابها نیاز دارد؟ جواب من این است که ما هنوز هم احتیاج داریم خاطرات این افراد را مکتوب کنیم تا نسلهای آینده با این شخصیتها آشنا بشوند.
معصومه خوانساری در این باره گفت: باید روایت همسران و مادران شهید ثبت شود. در جریان جنگ تحمیلی زنان خیلی دیده نشدند. حتی در خوزستان هم زنان تفنگ برداشتند و جنگیدند و حالا بعد از گذشت بیش از سه دهه از پایان جنگ،لازم است که فعالیت این زنان دیده شود.
وی افزود: به نظرم فصل اول کتاب میتوانست حذف شود و از فصل دوم شروع شود. در فصل دوم با شخصیت سفید «شیرعلی» روبرو هستیم اما نکته مهم این است که خانوم ماه در طول جریانات کتاب، متحول میشود.
خوانساری ادامه داد: وقتی شهید از خانوادهاش جدا می شود همه تعهد روی دوش خانمها میافتد. در این کتاب هم نشان داده میشود که خانوم ماه چگونه زیر بار زندگی میرود. خانوم ماه تغییرپذیری دارد و از یک خانوم وابسته به شیرعلی به جایی میرسد که مستقل میشود و فرندانش را در جامعه هدایت میکند. همسران شهدا زنهای آرمانی هستند و حتی روزمرگیهایشان هم قابل توجه است. خانوم ماه از یک دختر 13 ساله شروع میکند و کارهای عجیب شیرعلی را قبول میکند و سر نترسی دارد. اطمینانی در وجود شیرعلی هست که به خانوم ماه هم منتقل میشود و همه اینها باعث میشود تنوع شخصیت را در خانومماه داشته باشیم.
خوانساری ادامه داد: نکته مهمی که نظر من را جلب کرد، موضوع زایش است. در دوران جنگ یک قانون نانوشته بود که باروری و زایش را در درون خانواده حفظ میکردند که بسیار مورد توجه بود. من با این نکته خیلی ارتباط برقرار کردم و نویسنده هم بسیار خوب بر روی این نکته دقت کرده است.
این نویسنده افزود: شیرعلی کاملا سفید میآید و سفید هم خارج میشود. اما خانوم ماه در این کتاب، تحول پیدا میکند و سرگذشتش قابل باور است. عجیب است که خانوم ماه خیلی صبور است و در مقابل همه سختیها مقاومت میکند.
خوانساری گفت: خوابهایی که در کتاب دیده میشود هم جالب بود. لحظه آخری که «شیرعلی» قرار بود برای آخرین بار به جبهه برود و بچهها به او متصل شده بودند ما را یاد عاشورا میانداخت و در این جا قوت قلم نویسنده هم دیده میشود.
این منتقد ادبی افزود: اگر کتاب از فصل دوم شروع میشد، کسالت شروع داستان از بین میرفت. ازدواج در فصل دوم، میتوانست شروع خوبی برای این کتاب باشد چون در فصل اول با شخصیتها خیلی درگیر نمیشویم. بخشهای کتاب هم میتوانست با هم ادغام شود.
خوانساری اظهار کرد: گاهی برخی افراد فکر میکنند نوشتن این کتابها آسان است اما نظم دادن به محتوای این کتاب، کار سختی است. نویسنده خانوم ماه با سوژهای مواجه است که اتفاقات زیادی در زندگی دارد و این دست نویسنده را باز کرده است.چیزی که من را در کتاب اذیت میکرد، دیدن نام «آقا» بود که نمیتوانستیم منظور نویسنده را بفهمیم و این، علامت سئوالی در ذهن خواننده ایجاد میکرد که علت کتمان اسم چیست؟ اگر چه در انتها متوجه میشویم که منظورشان آیتالله دستغیب است.
این نویسنده و منتقد ادبی ادامه داد: یکی از صحنههای خوب کتاب، مواجهه با شهادت صفدر است که نویسنده توانسته کتابش را به خوبی پیش ببرد. چیزی که در شخصیت خانوم ماه عجیب است، شکستناپذیری این زن است. گاهی صبر خانوم ماه عصبانی کننده میشود! آنقدر صبور است که هیچ واکنشی از او نمیبینیم و به غیر از دوری عاشقانه از شیرعلی، اصلا اعتراضی ندارد؟ و این باز هم لزوم انتشار این کتابها را نشان میدهد.

خوانساری در پایان خاطرنشان کرد: من مخاطب خاص این کتابها نیستم اما از خانوم ماه لذت بردم و پیشنهاد می کنم که این کتاب خوانده شود. مخاطب به راحتی میتواند با این کتاب ارتباط برقرار کند.
محمد قائم خانی نیز در این نشست گفت: عبارت «روایتی از زن بدون هیچ پسوندی...» روی جلد کتاب دیده میشود که به نظرم جالب است. حس میکنم همسران شهدا دارند به یک سوژه روایت به صورت مستقل تبدیل میشوند. قبلا این همسران، تبعی بودند اما الان این روند تغییر کرده است. به همین خاطر بخشی از کتاب «خانوم ماه» برای بعد از شهادت همسر خانوم ماه است.
خانی ادامه داد: سیالیتی در شخصیت خانوم ماه دیده میشد که در چهارچوبهای ادبیات پایداری جا نمیشدند. وقتی وارد جزئیات میشویم عجیب است که خانوم ماه بدون حمایتهای دولتی و بنیاد شهید، خانوادهاش را اداره میکند. من هم قبول دارم که داستا کتاب از فصل دوم شروع میشود. وقتی وارد فصل سوم میشویم هم با یک زن کاملا پخته روبرو هستیم؛ زنی که محور یک خانواده گسترده است و به رغم پختگی، شور اولیه را هم دارد.
این نویسنده ادامه داد: در شخصیت فخرالدین که پدرش را به یاد ندارد، ویژگیهای جالبی دیده میشود. این که او از یک پسر شر و شور به یک مهندس کارکشته تبدیل می شود جالب است اما این تغییرو تحول را ما در طول کتاب نمیبینیم. گاهی تصاویر کتاب کم است.
خانی درباره موضوع زاد و ولد در این کتاب گفت: جالب است که این زایش در فرزندان خانوم ماه هم اتفاق میافتد و البته فقط باروری مادی نیست و به مسائل معنوی هم کشیده می شود و استمرار می یابد.
این منتقد ادبی درباره ساختار کتاب گفت: من نیز موافقم که نویسنده میتوانست کتاب را از بحبوحه فصل دوم شروع کند و با ترفندهای سادهای مثل فلاش بک به گذشته برود تا ریتم کتاب هم حفظ شود. در ساختار، برخی صحنهها خیلی خوب است اما برخی صحنهها هم جای کار دارد تا بهتر شود ولی در زبان، به نظرم بی موالاتیهایی دیده می شود. هر چند متن کتاب روان است اما دو مشکل دارد. اول این که یک دست نیست و گاهی با زبانی مواجهیم که با فضا همخوانی ندارد و به همین خاطر شاید کمتر بتوانیم کتاب را به خوانندگان حرفهای معرفی کنیم. گاهی هم در قسمتهای روایت کتاب، شکستگیهایی دیده می شود که خواننده را اذیت می کند.
خانی در بخش دیگری از صحبتهایش تصریح کرد: استفاده از ابیات حافظ شیرازی در کتاب هم ترفند خوبی بود که تاثیر این شاعر در زندگی مردم شیراز را نشان میدهد.
خانی در پایان با اشاره به موضوع انتخابات گفت: من گاهی مردد میشدم که در صفحه شخصی ام کسی را به شرکت در انتخابات دعوت کنم اما با خواندن این کتاب، به این نتیجه رسیدم این کار را باید افرادی مثل خانوم ماه انجام بدهند که این گونه در برابر سختیها ایستادند و مقاومت کردند و هنوز هم بر سر آرمانهایشان هستند. خسته نشدن از شرایط را باید از خانوم ماه یاد بگیریم. اگر خانوم ماه را میدیدم خواهش میکردم مردم کشورمان را در این روزها به پای صندوقهای رای دعوت کند. به کسی که این کتاب را بخواند، اصلا لازم نیست بگوییم خسته نشود و رأی بدهد، چون به طور طبیعی در خلال خواندن این کتاب، به این نتیجه میرسد.
انتهای پیام
نظرات