به گزارش ایسنا، کتاب «علی فرعون، تکاور کُرد» را حسن نوری، آزاده و جانباز قمی، پیرامون خاطرات شهیدعلی نجفی در شش فصل به نگارش درآمده است. شهید نجفی آزاده کرمانشاهی در اردوگاه با نام «علی فرعون» به شهرت رسید و با این نام زندگی کرد. ۱۱ سال زندگی در اسارت این آزاده جوانمرد خلاصه میشود در شاد کردن و خدمت به اسرا. مرحوم ابوترابی در مورد ایشان فرمودند: «خدا میداند مردی پیدا نمیشود که مردانگی، رشادت و حُریت علی را داشته باشد. علی هیچ چیز از یک جوانمرد کم ندارد. کسی که در دست دشمن باشد و داوطلبانه به جای افراد ضعیف کتک بخورد اجر و پاداش بالایی دارد.»
شهید نجفی تیرماه ۱۳۵۹؛ یعنی پیش از آغاز رسمی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، همراه با جمعی دیگر، در عین مقاومت جانانهای که داشتند به اسارت نیروهای دشمن بعثی درآمد. سال های اسارت این آزاده در اردوگاههای موصل ۱ و ۲ سپری شد.
در بخشی از کتاب «علی فرعون، تکاور کُرد» آمده است: «قرآن به تعداد بچهها نبود برای قرآن سرگرفتن. برگزاری هر نوع مراسم مذهبی هم ممنوع بود. برای مشکل دوم راه حلی داشتیم که یکی از دوستان پشت پنجره میایستاد برای نگهبانیدادن اما برای مشکل اول که تعداد کمی قرآن در اختیار داشتیم، هیچ راه حلی نبود. شب قدر بود و قرآن گیر علی نجفی نیامده بود. همه در حالت معنوی بودند که علی نجفی سراغ یکی از حافظان قرآن رفت و دست و پایش را گرفت و گذاشت روی سرش و شروع کرد بک یا الله گفتن.»
مرداد سال ۱۳۷۴ رودخانه «سیمره» پیکر درشت علی نجفی را در خود میگیرد و غرق میکند، علی میرود و مریم چهارساله و محسن ۱۹ روزهاش را تنها میگذارد.
علی دانشگاه نرفته بود و در زندگی با انسانهای جورواجور زیادی گشته بود اما خودش را طوری تربیت کرده بود که شیرمردی و جوانمردی در درونش موج میزد. سربازی مسیحی که در منطقه دچار آسیبدیدگی نخاعی شده بود، مثل فلجها گوشه آسایشگاه میافتاد.وقتی علی نجفی فهمید او آسیبدیدگی نخاعی دارد، انقدر او را ورزش داد تا خوب شد و میتوانست بلند شود و راه برود.
کتاب «علی فرعون، تکاور کُرد» را انتشارات پیام آزادگان در ۱۷۲ صفحه و با جلد رقعی (شومیز) به چاپ رسانده است.
انتهای پیام
نظرات