بیتا بهرامی در گفتوگو با ایسنا، با اشاره به پرونده جنایت سه عضو خانواده خرمدین به دست والدین، گفت: برای ارتکاب چنین جنایاتی به احتمال خیلی زیاد علل روانی وجود دارد. البته قضیه هنوز مبهم است، اما اگر مبنا را بر صحت همین اطلاعات محدود منتشر شده از مسئولان پلیس، قضایی و اعترافات والدین خانواده خرمدین قرار دهیم، میتوان به ریشه یابی نسبی از این جنایات پرداخت.
وی با بیان اینکه با توجه به اعتراف این زوج به سه فقره قتل، میتوان گفت که با مساله قتلهای سریالی در یک خانواده مواجهیم، گفت: اصولا قتلهای سریالی قتلهای متعددی هستند که از سوی یک فرد یا افراد یک گروه و در دفعات متعدد انجام میشود.
این روانشناس درباره اینکه کدام بیماریها و اختلالات روانی میتوانند باعث انجام قتلهایی نظیر آنچه که در ماجرای خانواده خرمدین رخ داد، شوند، گفت: اختلالات روانی متعددی برای چنین اقداماتی وجود دارد. یک دسته از این بیماریها جنون یا سایکوز است. جنون یا سایکوز باعث میشود که فرد احساسات، افکار، رفتار و عقاید عجیب و غریبی داشته باشد، دچار توهم یا هذیان شده و طوری رفتار کند که نتواند امور جاری زندگیاش را انجام دهد و ارتباطش با دیگران مختل شود.
او ادامه داد: جنون یا سایکوز باعث میشود که فرد قدرت تشخیص خوب از بد را نداشته باشد. از این رو چنین فردی ممکن است دست به اقداماتی نظیر قتل هم بزند، اما پژوهشها نشان میدهد که معمولا چنین قتلهایی که از روی جنون انجام شده از قبل پیشبینی نشده و ناشیانه انجام شده است. در حالی که در این پرونده ما با قتلهای از قبل برنامه ریزی شده مواجهیم و والدین خانواده خرمدین به شکل برنامهریزی شده آن را انجام دادند. به همین دلیل معتقدم احتمال اینکه این نوع قتل از روی جنون یا سایکوز باشد، بسیار کم است.
بهرامی درباره نقش سایکوز یا جنون در این پرونده گفت: سایکوز انواع مختلفی دارد، یک نوع آن اسکیزوفرنی است، افرادی که زندگی آشفتهای دارند و از همان دوران جوانی مبتلا به این اختلال شدهاند. این افراد زمینگیر و منزوی میشوند و همانطور که گفتم اگر دست به قتل هم بزنند معمولا به شکل برنامهریزی نشده انجام میشود.
این روانشناس افزود: دسته دوم افراد سایکوز افراد دارای اختلالات هذیانی هستند، این نوع اختلال هم میتواند باعث قتل شود. اینطور که فرد یک باور و ایدئولوژی قوی دارند به طوری که تمام تلاش و محور زندگیشان آن باور و تفکر شده و حاضر هستند، تمام زندگی خود را قربانی کنند که آن ایدئولوژی که حتی ممکن است غلط هم باشد، حفظ شود.
وی ادامه داد: به نظر میرسد در این پرونده پدر مبتلا به اختلال هذیانی از نوع خود بزرگ منشی است و خودش را فرد بزرگی میداند. فردی که انگار آمده فساد را تغییر دهد و حتی خود را ادامه سلسله خرمدین میداند و نام پسرش را هم بابک گذاشته که نمادی از بابک خرمدین باشد. این موارد نشان دهنده تفکر ایدئولوژیک این فرد است. در نتیجه به نظر می رسد این فرد مبتلا به این نوع از اختلال باشد. این فرد نوعی تیپ سلطهگری دارد و حتی توانسته به سبب همین ویژگی همسر و اعضای خانوادهاش را هم با خود همراه کند. در این شرایط به نظر می رسد که مادر هم تیپ شخصیتی سلطهپذیر دارد. این پدر افکار خودش را به مادر قبولانده است و این موضوع در صحبتهای این زن هم قابل توجه است و به نظر میرسد که این فرد زن سادهای باشد که تحت سلطه همسرش قرار گرفته است.
این روانشناس درباره اینکه چه موضوعی سبب همراهی این زن با همسرش شده است، گفت: میتوان گفت که مادر یک شخصیت سلطهپذیر دارد و از ترس شوهرش پناه به همانند سازی با شوهر یا همانندسازی با فرد پرخاشگر برده است. در این حالت فرد خودش را همانند فرد پرخاشگر میکند تا از آسیب به خودش جلوگیری کند. ما نمونه این همدستی مادر با پدر را میتوانیم در ادعای یکی از دوستان دختر این خانواده ببینیم که از آزار پدرش خبر داد و گفته بود که مادرش از اون خواسته حرفی بر زبان نیاورد. این نشان میدهد که مادر هم جرات انجام کاری را نداشته است.
وی ادامه داد: به نظر میرسد که قسمتهای مبهمی در این پرونده وجود دارد که نه از طریق گفتوگو با پدر که از طریق مصاحبه تکی با همسر این پدر روشن خواهد شد. شواهد نشان میدهد که مادر خانواده زنی ساده و ترسو است که از ترس شوهرش با او همراه شده است.
بهرامی به اختلال دیگری نیز اشاره کرد و گفت: دیگر اختلالی که می توانند منجر به این نوع موارد شود، اختلال شخصیت به ویژه اختلال شخصیت خودشیفته یا اختلال شخصیت جامعهستیز است. این اختلال هم میتواند عامل اصلی در این پرونده باشد. اختلال شخصیت خود شیفته و در واقع افرادی که خود شیفته هستند خود را افراد خوب و عالی و بهترین آدم میدانند و صرفا سبک زندگی خودشان را خیلی قبول دارند. در مقابل نیز این افراد نگاه متضادی به دیگران دارند که انگار دیگران بد هستند وهیچ صفات خوبی ندارند، اما خودشان را خیلی خوب میدانند و نمیتوانند بپذیرند که همه انسانها در کنار خوبیها یکسری بدی هم دارند که باید تمام آن را پذیرفت. این اختلال سبب میشود که فرد به خودش این اجازه را بدهد که دیگران را تحقیر کرده یا حتی بکشد.
این روانشناس اضافه کرد: در صحبتهای این زوج نیز به وضوح این موضوع وجود دارد که مدام به ویژگیهای منفی افرادی که به قتل رساندهاند اشاره دارند و فقط توصیفات بد آنها را بیان میکنند. انگار نه انگار که آنها میتوانند ویژگیهای مثبتی هم داشته باشند. شاگردان و همسایههای بابک خرمدین ویژگیهای مثبتی برای این فرد بیان کردهاند که هیچ جایی درکلام و اعترافات پدر و مادرش ندارد.
بهرامی ویژگی دیگر فرد خوشیفته را احساس غرور و خودبرتربینی دانست و گفت: این افراد یک نقطه ضعف شدید دارند واینکه اجازه انتقاد دیگران از خودشان را نمیدهند و اگر با انتقادی مواجه شوند. به شدت پرخاشگر میشود و این پرخاشگری حتی میتواند منجر به قتل شود. پدرو مادر ادعا میکنند که فرزندانشان رفتار خوبی با آنها نداشتند و نتیجه این رفتار هم این شده که آنها را کشتهاند.
وی به ویژگی دیگر افراد خوشیفته اشاره کرد و گفت: ویژگی دیگر این است که زیر این احساس غرور و خودبرتر بینی معمولا احساس حقارت وجود دارد. اما نمیتوانند آن را تحمل یا بیان کنند از این احساس حقارت خود را نیز به دیگران نسبت میدهند. به سبب این احساس حقارتبینی که وجود دارد، دیگران را بی ارزش و به درد نخور معرفی میکنند و حتی کار تا جایی میرود که در مواردی مانند همین پرونده، این افراد فرزندان خودشان را به عنوان مفسد معرفی میکنند. ما نمونه مشابه این حرفها را در اظهارات سعید حنایی- قاتل سریالی زنان در مشهد- هم داشتیم که آن فرد معتقد بود با کشتن زنان خیابانی میتواند جامعه را از وجود این افراد پاک کند. در صورتی که میبینیم خود این افراد نقطه ضعف های اختلاقی هم دارند.
این روانشناس ادامه داد: ویژگی بعدی افراد خودشیفته اعمال قدرت و احساس کنترل کردن است. بنابراین افراد کنترلگری هستند و از قدرت طلبی و سلطهگری احساس قدرت میکنند. این افراد با هر تحقیری احساس خوشحالی دارند چرا که توانستهاند احساس قدرت داشته باشند. به همین دلیل هم هست که قاتل نماد پیروزی را با دستانش به دوربینها نشان میدهد.
بهرامی به شخصیتهای جامعه ستیز اشاره کرد و گفت: شخصیتهای جامعه ستیز مشهور به انجام جرم و جنایت هستند و برایشان راحت است. این افراد عین آب خوردن کاری را انجام میدهند و اصولا هم افراد بیعاطفه و بیرحمی هستند. همین موضوع سبب می شود که نگاهشان به قربانی یک نگاه انسانی نباشد و بلکه به مقتول و قربانی خود نگاه شیءگونه دارد و به خود اجازه می دهند که هرکاری را انجام دهد و حتی بدنش را تکه تکه کند.
وی افزود: مورد دیگر در مورد این زوج، ویژگی همهکارتوانی است که در دل شخصیت خودشیفته و جامعهستیز قرار میگیرد. احساس همه کارتوانی باعث میشود که آنها همه کار را انجام دهند، این احساس باعث می شود که هرکاری را بدون احساس ترس انجام دهند. فردی که دچار این اختلال نیست، پیش بینی خطر را کرده از انجام برخی کارها خودداری میکند. اما افراد مبتلا به این اختلال بدون ترس مرتکب قتل شدهاند و نگرانی هم بابت لو رفتن موضوع نداشتند، کما اینکه دیدیم چطور جسد را در چمدان از خانه خارج کردند.
وی به تیپ شخصیتی قربانیان ماجرا نیز اشاره کرد و گفت: بحث وابستگی فرزندان به خانواده هم موضوع مهمی است. این وابستگی در شخصیت بابک و خواهرش وجود دارد. جای تعجب و سوال است که چرا یک فرد تحصیلکرد و هنرمند که تدریس هم میکرده و نزدیک به 50 سال سن داشته، همچنان در خانه و با پدر و مادرش زندگی کرده و حتی از لندن هم به خانهاش در ایران برگشته است. قربانی حتی فیلمی را ساخته به نام سوگنامه یاشار که به نظر می رسد مسائل درونی خودش بوده است. بابک شخصیت وابستهای داشته و با وجود اینکه با پدر و مادرش نمیساخته و والدینش هم گفتهاند که با او مشکل داشتیم اما باز هم از آنها جدا نشده است.
بهرامی با بیان اینکه پشت هر وابستگی بیمارگون یک خشم و خصومت زیاد وجود دارد، گفت: اگر حرفهای پدر و مادر بابک خرمدین درست باشد که بابک با آنها بد برخورد کرده است، این موضوع نشان میدهد که بابک دچار همین خشم شده بود.
وی افزود: ناسازگاری بین پدر و پسر، خودش را حتی در انتخاب شغل بابک هم نشان داده است. تیپ شخصیتی پدر یک فرد سختگیر، مقرراتی و نظامی است اما تیپ شخصیتی بابک در نقطه مقابل پدر قرار دارد. بابک فردی احساساتی بوده و احساساتش بر عقل و منطقش غلبه داشته است و تمام تلاشش را کرده تا شبیه پدرش نشود.
خانواده همچنان یک فضای امن است که هر وقت استرسی داشتیم باید به آن پناه ببریم
این روانشناس درباره اینکه این اتفاق چه تاثیری رو خانواده ها میگذارد، گفت: جامعه در شوک این رویداد است و افراد احساسات مختلفی را تجربه میکنند. ممکن است برخی از فرزندان ترسیده باشند و تصور کنند خانواده قداست خود را از دست داده باشد. در حالی که باید توجه کنیم که خانواده همچنان یک فضای امن است که هر وقت استرسی داشتیم باید به آن پناه ببریم. این نوع اتفاقات، بسیار معدود است و نباید باعث ایجاد نگرانی در جامعه شود. نباید این موارد را تعمیم دهیم و فکر کنیم که این اتفاق عینا هم برای همه ما رقم خواهد خورد.
بهرامی اضافه کرد: در این موضوع پای اختلالات دیرپای روانی وسط است. نمیشود گفت که ان جنایت درپی کرونا یا مشکلات اقتصادی رخ داده است، بلکه تاریخچه زندگی این خانواده نشان می دهد مشکلات از سال ها قبل وجود داشته و نباید فکر کنیم که این اتفاق برای ما هم رخ خواهد داد.
وی با تاکید بر اینکه باید از این حوادث جلوگیری کرد، گفت: در یک خانواده اختلاف نظرات وجود دارد و طببعی است که هرکدام از اعضای خانواده نتوانند از نگاه طرف دیگر به جهان نگاه کنند. ممکن است این اختلاف نظرات در خانوادهها وجود داشته باشد و نگاه نسل جدید از نگاه نسل قدیم متفاوت است. پس چقدر خوب است که نگاهمان را به این سمت ببریم. هرچقدر بخواهیم برچسب بزنیم رابطه درون خانواده خراب شده و از هم دور خواهند شد، نباید عشق و علاقه درون خانواده را با تاکید بر اختلافات به تنفر بدل کنیم.
بهرامی با تاکید بر اینکه باید به ارزش های طرفین ارزش قائل شویم و بر سر آن بحث و جدل نداشته باشیم، گفت: اگر دیدیم که این اختلافات آنقدر زیاد است که قابل حل نیست، باید به مشاوران و تیم روان درمانی مراجعه کنیم. نباید از مراجعه به مشاور و روانشناس خجالت بکشیم و اگر مساله ای هست باید راحت برویم و از این افراد کمک بگیریم. نباید درمواجهه با مشکلات ، خودمان را دانا و عقل کل بدانیم و این موضوع باعث میشود تا تصورکنیم که فقط خودمان میتوانیم مساله حل کنیم.
انتهای پیام
نظرات