نشست مجازی با عنوان تحلیل چالش ایمان مسلمین در عصر جدید از دیدگاه سلفیان و ارزیابی آن از سلسله نشستهای ایمان و چالشهای عصر جدید با ارایه حجت الاسلام نجارزادگان برگزار شد.
مشرح مباحث مطرح شده توسط کارشناس نشست در ذیل آمده است:
محورهای اصلی این بحث عبارتند از:
یک: چالشها در برابر «ایمان» به عنوان مقوله عقلانی دینی ـ در برابر ایمان به غیر واقعیات عقلانی و وحیانی مانند ایمان به طاغوت ـ گوناگونند از جمله: چالش تردید و شک، ضعف و سستی، نقصان در متعلق ایمان، ارتداد، چالش شرک و کفر.
شرک و کفر به دو دسته: الف: شرک و کفر عملی، ب: شرک و کفر اعتقادی تقسیم میشوند.
شرک و کفر عملی در آیه 106/ یوسف {وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِکُونَ} و آیه 97/ آلعمران {... وَلِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ} و آیات دیگر
شرک و کفر اعتقادی: این نوع شرک و کفر ـ همانند ارتداد ـ خطرناک ترین چالش ایمانی به شمار میآید و در آیات فراوان قرآن که مخاطب آنها مشرکان و کافرانند به چشم میخورد این نوع شرک ظلم بزرگ {إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ} لقمان/13، و غیر قابل بخشش است جز آن که آدمی توبه کند {إِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَنْ یَشَاءُ} (نساء/48) کمترین مقدار این سم، کشنده است و انسان را از همه ارزشها بلکه از هستی ساقط میکند. {لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ}
دو: چالش شرک و کفر اعتقادی بر اثر پیروی از هواهای نفسانی و ظن و گمان و تقلید از نیاکان پدید میآید و همواره در بین بشر رایج بوده است. هدف اصلی انبیا و اوصیا و کتابهای آسمانی برای تطهیر دامن بشر از این رذیلت است. مانند حضرت یوسف که به هم بندهای خود در زندان میگوید: {أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ * مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّیْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُکُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ} (یوسف/39-40)
سه: ادعای چالش شرک اعتقادی مسلمین از ابن تیمیه (م/ قرن هشتم) شروع شد که شفاعتطلبی و توسلجویی و استغاثه به قبور انبیا و اولیا را شرک اعتقادی نامید. سُبکی (م/756) از علمای بزرگ شافعی و هم عصر ابن تیمیه مینویسد: «ویَحسن التوسل والاستغاثة والتّشفّع بالنّبی الی ربّه ولم یُنکر ذلک احد من السَّلف ولا من الخَلَف حتی جاء ابن تیمیه فأنکر ذلک وعدل عن الصراط المستقیم وابتدع مالم یفعله عالم قبله» (شفاء السقام، باب ثامن، ص357)
ابنتیمیه میگوید: «ومن أعظم الشرک ان یستغیث الرجل بمیّت او غائب...» (مجموع الفتاوی، ج27، ص283)، «الشفاعة التی نفاها الله تعالی کالتّی اثبتها المشرکون ومن ضاهاهم من جهّال هذه الأمة وضُلاّلهم وهی شرک» (همان، ج1، ص332) و... و سپس طرفداران اندیشه او آن را پی گرفتند مانند: محمد بن الوهاب، و نوادگان او مانند عبدالرحمن بن حسن آل الشیخ. (فتح المجید، ص430)، سلیمان عبدالله آل الشیخ (تیسیر العزیز الحمید، ص282 و 632 و...) شیخ بن باز مفتی پیشین حجاز (رسالة الی الشیخ واعظ زاده، ص14) و... و بالاخره فتوای رسمی جمعی از علمای آنان در جمعبندی نهایی که میگویند: «دعاء النبی نداؤه والاستغاثة به بعد موته فی قضاء الحاجات و کشف الکرباتِ شرک یخرج من ملة الاسلام سواء کان ذلک عند قبر، ام بعید عنه» (سلسلة فتاوی علماء البلد الحرام، ص7-6) و...
چهار: چنانکه ملاحظه میکنید موضع بحث در این چالش، شفاعتطلبی و توسلجویی و استغاثه به انبیا و اولیا پس از وفات آنان و یا به افراد غائب است که صدای فرد را نمیشنوند ولی نسبت به زندگان و افراد حاضر بنا به آیات و روایات و شواهد تاریخی، چالشی پدید نمیآید به طور نمونه قرآن کریم در سوره اعراف/ 134 و 135 میفرماید: {وَلَمَّا وَقَعَ عَلَیْهِمُ الرِّجْزُ قَالُوا یَا مُوسَی ادْعُ لَنَا رَبَّکَ بِمَا عَهِدَ عِنْدَکَ لَئِنْ کَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَکَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَکَ بَنِی إِسْرَائِیلَ * فَلَمَّا کَشَفْنَا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلَی أَجَلٍ هُمْ بَالِغُوهُ إِذَا هُمْ یَنْکُثُونَ} یا این آیه که درباره توسل و حتی استغاثه به پیامبر اکرم است و میفرماید: {وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا} (نساء/64) و...
پنج: ابن تیمیه و پیروان او ـ که تعلق افراطی به وی دارند و هرگز حاضر نیستند دیدگاه او را بازخوانی کنند ـ هیچ دلیلی از قرآن (و حتی روایات) برای ادعای خود ندارد. آنان ناگزیرند مشابهتی بین این امت و مشرکان حجازی ایجاد کنند تا آیاتی که درباره مشرکان حجازی است به این امت سوق دهند.
پایة اصلی این مشابهت در توحید ربوبی است آنان میگویند: مشرکان حجازی همانند مسلمین به توحید ربوبی باور داشتند و تنها در الوهیّت و عبادت دچار شرک بودند. ادلهی آنان عبارتند از: الف: استناد به آیه 106 سوره یوسف. ب: اعتراف مشرکان به توحید خالقی و توحید ربوبی خدا، ج: قول سلف دربارة باور مشرکان به توحید ربوبی.
شش: برای ارزیابی دقیق و واقعبینانه از ادلهی آنان در گام نخست باید اصطلاح «ربّ»، «إله» و «عبادت» را بشناسیم چون این سه واژه کلیدی با یکدیگر پیوند معنایی دارند این پیوند افزون بر دلیل عقل از آیات قرآن نیز قابل کشف است مانند این آیه {اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ} (توبه/31)
و در گام دوم باید ادعای آنها را درباره مشابهت مشرکین با مسلمین به محک بررسی و نقد بسپاریم.
اولاً: استناد به آیه 106 سوره یوسف خطاست، ثانیاً: اعتراف به توحید خالقی غیر از اعتراف به توحید ربوبی است و هر کس خالقیت را پذیرفته لزوماً ربوبیت را نمیپذیرد، ثالثاً: مشرکان به برخی از شئون ربوبی خدا اعتراف داشتند و در ربوبیت تشریعی و ابعادی از ربوبیت تکوینی مشرک بودند. رابعاً: قول سلف چنین نیست. خامساً: سلفیان از ادلهی نقلی قرآنی و روایی دیگر و نیز ادله عقلی در این زمینه غفلت یا تغافل میورزند.
نتیجه آن که: هرگز مسلمین با مشرکین در مقوله ربوبیت خدا مشابهتی ندارند تا از آیات درباره مشرکان، شرک مسلمین را اثبات کنیم.
هفت: سلفیان قبور را با بتها قیاس کرده و میگویند: هر دو بیجان و فاقد شعورند و به آیاتی نظیر: {إِنَّ اللَّهَ یُسْمِعُ مَنْ یَشَاءُ وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ} (فاطر/22) استناد میکنند با آنکه اولاً: چون آیه را در سیاقش ملاحظه و با سایر آیات در این زمینه بنگریم خواهیم دید مراد آیه این نیست که مردگان در قبور همانند بتها چیزی نمیشوند ثانیاً، شباهتی بین بت و قبر نیست؛ بتها از نظر مشرکان نماد فرشتگان و جنیان بودهاند برخلاف قبور صالحان نزد مسلمین که نماد چیزی نیستند.
هشت: مشرکان بتها را «إله» میدانستند و آنها را «عبادت» میکردند ولی تلقی مسلمین درباره قبور چنین نیست، هرگز تقربجویی مشرکان به خدا با عبادت بتها (زمر/3) قابل قیاس با تقربجویی مسلمین به خدا با زیارت و توسل و شفاعتجویی به صالحان نیست.
انتهای پیام
نظرات