به گزارش ایسنا، «لبخند گمشده» خاطرات خودنگاشت آزاده و جانباز ۷۰ درصد اسداله گرامی است که در هفت فصل بهنگارش درآمده است.
زادگاه این آزاده جانباز اگرچه در آبادان است، اما از آنجا که از سن پنج سالگی به همراه خانواده خود به اصفهان آمد و در آنجا ساکن شد، وی را به عنوان یک آزاده اصفهانی میشناسند.
اسداله گرامی در سال ۱۳۵۹ در نفتشهر به اسارت نیروهای عراقی درآمد. سالهای اسارت این آزاده به مدت ۱۰ سال در اردوگاههای موصل و رمادی سپری شد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «صدای پایکوبی عراقیها که خوابید، یواشیواش ناله مجروحان و همهمه مبهمی فضا را پر کرد. گلوله شانه پهن حبیب را سوراخ کرده بود و ظرف چند روز به دلیل گرما و عدم شستوشو، زخم پر از کرم شده بود. کرمها توی گوشت و خون او میلولیدند. حبیب مشهدی بود و زودتر از ما به بعقوبه آمده بود.
بچهها بزاق را توی دهانشان جمع میکردند و مدتی نگه میداشتند تا چسبندگی پیدا کند، بعد بزاق را با دقت روی انگشت اشاره جمع میکردند و توی سوراخ کتف حبیب فرو میکردند تا کرمها به بزاق بچسبد و آنها را بیرون بکشند. بعضی از کرمها چنان چسبیده بودند که ترفند آب دهان و انگشت هم کارگر نمیافتاد. وسایل شخصی که همراهمان بود گرفته بودند، هیچکس چیزی نداشت. دنبال چیزی میگشتیم که توی جدال با این کرمها به کار ببریم. زرورق سیگاری گوشه سالن پیدا شد و این بار زرورق را به آب دهان آغشته کردیم ...»
انتهای پیام
نظرات