«آنها مرا دوست داشتند»
کارگردان و تهیهکننده: محمدرضا رحمانی
نویسندگان: محمدرضا رحمانی، محسن دینمحمد
بازیگران: امیر جعفری، امیرحسین آرمان، شهرام قائدی، نسیم ادبی و لیلا بلوکات
*
برخی سوژهها در جامعه وجود دارند که تکاندهنده و روایتشان تاثیرگذار است اما در قالب اثر هنری، ازجمله فیلم سینمایی، در نیامدهاند.
برخی سوژهها هم در جامعه وجود دارند که تکاندهنده و روایتشان تاثیرگذار است اما وقتی برای نخستینبار در قالب اثر هنری، ازجمله فیلم سینمایی در میآیند، حاصل تولید آنقدر ضعیف است که سوژه انگار حیف میشود و فرصت هدر میرود.
یکی از سوژههای تکاندهنده مربوط به تهران این است که در محدودهای در جنوب شرق شهر و در زمانهای خاصی، خرید و فروش بچه نوزاد انجام میشود، عمدتا بچههای کارتنخوابها و معتادان که درنهایت به خریدارانی از قشرهای مختلف، ازجمله متمولان میرسند.
به این سوژه پیشتر فقط دو، سه بار در قالب گزارشهایی رسانهای پرداخته شده بود اما روایت سینماییاش نخستینبار است که با شرح جزئی و به نسبت مفصل ارایه میشود.
فیلم سینمایی «آنها مرا دوست داشتند»، حاضر در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر، چنین سوژه تکاندهندهای دارد اما آنقدر پرداختش قوی نیست که حاصل کار فیلمی آنچنان تاثیرگذار شود ولی به هر حال کار خودش را میکند. با این حال، این حسرت باقی میماند که کاش بیان چنین سوژهای، هنرمندانه تر بود تا ذهنها را به جد مشغول و شاید تغییری ایجاد کند. البته که برای این منظور ابتدا باید فیلم در حدی باشد که خود به خود به دست مخاطبش برسد.
پرداخت شخصیتها و بازیها در فیلم بهگونهای است که میتوان گفت، کارگردان فیلم بر بازیگران آن تسلطی نداشته است. «امیر جعفری» چیزی را که دوست دارد و خوب بلد است، باز هم به نمایش میگذارد، با چاشنی حرفهای شعاری بدون توجیه برای موقعیت درام. «امیرحسین آرمان» آنقدر شخصیت متناقضی ارایه میکند که برای مخاطب قابل قبول نیست. «نسیم ادبی» که کلا در یک سکانس حضور دارد، یک اجرای تیاتری را طوری که دلش خواسته ارایه کرده است. در مقابل، بازیگر ناشناختهای که نقش زن جوان خانواده را ایفا میکند، به قدری در بازی و بیان دیالوگها تبحر ندارد که میتوان نتیجه گرفت، کارگردان ارزشافزوده ای به او اضافه نکرده است.
به علاوه، این واقعیت که صرف اعمال یک گریم سنگین و کریه برای یک بازیگر زن (اینجا لیلا بلوکات) قرار نیست یک اتفاق سازنده در بازیگری محسوب شود، آنچنان که مثلا در فیلم «دارکوب» سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را برای «سارا بهرامی» به ارمغان آورد یا در فیلم «علفزار» سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن را برای «صدف اسپهبندی». حتا در آن موردها هم این شیوه قابل بحث بود.
همانطور که اشاره شد، فیلمنامه از شعارزدگی رنج میبرد. پدرخوانده قصه که همان پدر بزرگ خانواده است، در انتخاب بازیگر، بازی و متن و پرداخت، کاملا سطحی است. او که ظاهراً یکی از صاحب منصبان عالی رتبه مملکتی است، شخصیت کلیشهای قابل انتقادی دارد. در سکانس محدودی که او حضور دارد، تلویزیون به پخش خبرهای مربوط به دستگیری نازنین زاغری (شهروند ایرانی - انگلیسی متهم به جاسوسی در چند سال پیش) میپردازد تا مثلا از این طریق کنایهای به سیاسیون و مسوولان کشور زده شود.
موسیقی فیلم «آنها مرا دوست نداشتند» نیز نهتنها در خدمت فیلم قرار ندارد، بلکه به شکل عجیبی نامتناسب، شلخته و بیرونزده است. در کل، افراط های فیلم، در تصمیمهای کارگردان برای برخی سکانسها و پلان ها و نیز برخی بخشهای فنی، به آزار تماشاچی میانجامد.
«آنها مرا دوست داشتند» به هر حال به موضوع مهمی میپرداخت اما نمره مثبتش را تنها از همین احساس مسوولیت میتواند بگیرد.
علیرضا بهرامی – ایسنا
شما نیز در صورت تماشای این فیلم در گذشته یا آینده، با درج ستاره مورد نظر خود (از یک: بد، تا پنج: عالی) در قالب کامنت زیر این مطلب، در نقد آن میتوانید مشارکت کنید.
انتهای پیام
نظرات