• سه‌شنبه / ۲۴ آبان ۱۴۰۱ / ۱۴:۰۰
  • دسته‌بندی: فرهنگ حماسه
  • کد خبر: 00062090082
  • خبرنگار : 71451

بخش اول

بررسی نقش «سنگرسازان بی‌سنگر» در سوسنگرد

بررسی نقش «سنگرسازان بی‌سنگر» در سوسنگرد

عراقی‌ها بدون رمز و بسیار واضح وضعیت خود را به هم منتقل می کردند و از پیشروی خود خوشحال بودند. بردشمن از چند محور وارد شهر شده و شهر کاملا در اختیارشان بود. تانک‌های آنها وارد خیابان‌های اصلی و مرکز شهر شده و از پیروزی خود مطمئن بودند.

به گزارش ایسنا، با عقب نشینی دشمن از شهر سوسنگرد، جهادگران استان خراسان یکی از مدارس سوسنگرد را به عنوان پایگاه خود در این منطقه انتخاب کرده و بخشی از امکانات خود را از رامهرمز پایگاه اصلی آنها در خوزستان، به آنجا منتقل کردند. از تقویت تعمیرگاه سیار در جبهه‌ها استقبال شد و کمبود ماشین آلات سنگین یگان‌های نظامی با این حرکت جهاد تا حدودی برطرف شد. جهاد خراسان خودروهایی را که نیاز به تعمیرات اساسی داشتند، به تعمیرگاه جهاد اهواز منتقل می‌کرد. برای سومین بار خبر رسید عراق قصد حمله به سوسنگرد را دارد. فرمانده جهاد خراسان به فرمانده سپاه سوسنگرد پیشنهاد داد هم زمان با پیشروی نیروهای خط شکن در شب‌های عملیات، جهادگران بلافاصله در خط حاضر شوند تا با احداث خاکریز موقت، نیروها مجبور به عقب نشینی نشوند.

تحرکات دشمن در محورهای منتهی به سوسنگرد از مدتی قبل از ۲۴ آبان کاملا مشهود بود و جهادگران سوسنگرد از عملیات قریب الوقوع ارتش عراق برای تصرف سوسنگرد کاملا آگاه بودند. ظهر روز ۲۴ آبان به چشم دیدند تانک‌های عراق به سمت روستای ابوحمیظه حرکت کردند. تحرکات دشمن از سمت هویزه، دهلاویه و الله‌اکبر حاکی از یک عملیات گسترده بود. غروب روز ۲۴ آبان، عملیات دشمن آغاز شد و آتش سنگینی از تمام محورها روی سوسنگرد ریختند و پیشروی آنها آغاز شد. مسیر اصلی پیشروی از سمت هویزه و ابوحمیظه بود. جهادگران خراسان ابتدا از ابوحمیظه تا جاده سوسنگرد-هویزه در جنوب شهر خاکریز احداث کردند تا مقاومت اصلی و درگیری در آنجا صورت گیرد.

اگرچه ارتش عراق در مرحله اول تصرف سوسنگرد در ۷ مهر شکست خورده بود، ولی نمی‌توانست از اشغال این شهر صرف نظر کند. این بار واحدهایی از لشکر ۹ زرهی را مأمور کرد تا از شمال رودخانه کرخه کور پیشروی خود را به سوی جاده حمیدیه - سوسنگرد آغاز کنند. این نیروها در ۲۴ آبان ۱۳۵۹ شهر سوسنگرد را از شرق، جنوب و غرب به محاصره درآوردند. در آن هنگام، حدود ۳۱۰ رزمنده سپاهی و بسیجی در شهر مقاومت می‌کردند. در این نبردهای خیابانی، مدافعان شهر بارها با تانک‌های عراقی رودررو جنگیدند. در پی دستور امام خمینی مبنی بر اینکه «تا فردا باید سوسنگرد آزاد شود»، تیپ ۲ لشکر ۹۲ اهواز با پشتیبانی هوایی نیروی هوایی مأموریت یافت که طی عملیاتی سوسنگرد را از محاصره خارج کند.

در صبح ۲۶ آبان ۱۳۵۹، ولی الله فلاحی ریاست وقت ستاد مشترک ارتش، با روشن شدن هوا و آغاز عملیات به قرارگاه فرماندهی لشکر در نزدیکی سوسنگرد رفت تا عملیات را کنترل کند. پس از آغاز عملیات، گروه جنگ‌های نامنظم با هدایت مصطفی چمران که مسئولیت محافظت از منطقه عقبه تیپ ۲ لشکر ۹۲ اهواز را به عهده داشتند، در روستای ابوحمیظه، در ۵ کیلومتری جاده سوسنگرد، موفق شدند چند دستگاه تانک عراقی را منهدم کنند. سپاه از دو محور نیروهای خود را سازماندهی و در برابر آنها مقاومت می کرد. دکتر چمران نیز از محور سوم وارد عمل شد. به این ترتیب، با فرماندهی دکتر چمران هجوم نیروها به سمت سوسنگرد آغاز شد. این تهاجم با تاسوعا و عاشورای حسینی مقارن شده بود.

جهادگران حاضر در پادگان حمید فعالیت‌های خدمات رسانی و مهندسی را کنار گذاشتند و با وانت پر از مهمات وارد سوسنگرد شدند. با ورود تانک‌های دشمن به داخل شهر، جنگ به خیابان‌های شهر کشیده شد و جهادگران در کنار نیروهای نظامی وارد عمل شدند. تعداد نیروهای جهاد در آزادسازی سوسنگرد قابل توجه بود. جهاد خراسان، اصفهان، سمنان و کارکنان جهاد سوسنگرد به فرماندهی حسین خوشنویسان در چند محور می‌جنگیدند.

ظهر ۲۵ آبان، دشمن از سمت ساختمان جهاد وارد شهر شد. پس از مجروح شدن مرمضی، حسین خوشنویسان مسئولیت جهاد سوسنگرد را به عهده گرفت. صفایی مقدم، فرمانده وقت سپاه سوسنگرد به خوشنویسان پیشنهاد داد از منطقه خارج شوند، زیرا دستور خروج نیروهای رزمنده از شهر صادر شده بود تا در خارج شهر با دشمن مقابله کنند. شهر کاملا محاصره شد و دشمن در حال ورود به شهر بود. سپاه سوسنگرد در آن شرایط تنها ۱۰ خمپاره‌انداز داشت که مهمات‌شان تمام شده بود. خوشنویسان این دستور فرمانده سپاه را به جهادگران اعلام کرد و آنها در زیر آتش بی‌امان دشمن، خود را به مسجد جامع شهر رساندند. دشمن شهر را کاملا محاصره کرده بود و خروج از هر طرف احتمال اسارت یا شهادت در پی داشت. یکی از نیروها به وسیله یک دستگاه رادیو از روی موج اف ام، بی‌سیم دشمن را می‌گرفت و پیام‌های بین فرماندهان عراقی را می‌شنید. عراقی‌ها بدون رمز و بسیار واضح وضعیت خود را به هم منتقل می‌کردند و از پیشروی خود خوشحال بودند. دشمن از چند محور وارد شهر شده و شهر کاملا در اختیارشان بود. تانک‌های آنها وارد خیابان‌های اصلی و مرکز شهر شده و از پیروزی خود مطمئن بودند.

نیروهای حاضر در مسجد جامع شهر اغلب غیربومی بودند و از جغرافیای منطقه اطلاع نداشتند. به خاطر همین، جهت آشنایی منطقه تصمیم گرفته شد طبق پیشنهاد حسین قاضی‌زاده‌هاشمی، فرمانده جهاد خراسان، فرماندهی جهادگران به یک بومی واگذار شود تا نیروهای حاضر در مسجد از شهر خارج شوند. از آنجا که مرمضی بر کل منطقه اشراف کامل داشت، با وجود مجروحیت، این مسئولیت به او واگذار شد. رزمندگان در ضلع شمال غربی شهر در برابر دشمن صف آرایی کردند.

جهادگران از راه‌های مختلف وارد سوسنگرد شده بودند. یدالله شمایلی که اهل بهبهان بود، به همراه یک گروه از سپاه بهبهان پس از شنیدن خبر محاصره سوسنگرد، از دارخوین عازم حمیدیه شدند. پس از عقب راندن تانک‌های عراقی از جاده سوسنگرد-حمیدیه در مرحله اول محاصره سوسنگرد، علی هاشمی، فرمانده سپاه حمیدیه، برای ایجاد خط پدافندی دنبال چند راننده لودر می‌گشت. شمایلی پیرامون نحوه احداث اولین خاکریز در این محور گفت: «من قبل از انقلاب در یک شرکت عمرانی کار می‌کردم و تا حدودی از لودر سر درمی‌آوردم. وقتی علی هاشمی از جمع نیروها پرسید که چه کسی می‌تواند با لودر کار کند، کسی اعلام آمادگی نکرد و خودم داوطلب شدم. یک لودر را تحویل گرفته و کار مهندسی من از همین نقطه شروع شد. مأموریت من این بود که در کنار جاده حمیدیه چند دپوی خاک ایجاد کنم در آن روزها نامی از «خاکریز» برده نمی‌شد و می‌گفتیم «دپو». این دپوها در واقع خاکریز مقطع و پناهگاه خوبی برای رزمندگان به حساب می‌آمد. از همان جا پی به اهمیت مهندسی در جنگ بردم.

وقتی از روی لودر نبرد نیروها با تانک‌ها را مشاهده می‌کردم و رگبار دشمن در اطرافم خطرآفرین می‌شد، تأثیر این خاکریزها در سرنوشت یک عملیات برایم روشن شد و از آن پس تمام وقتم را با هماهنگی علی هاشمی روی احداث این دپوها در اطراف جاده حمیدیه گذاشتم. احداث دپو در ۲۳ آبان به روستای «گل بهار» در ۳ کیلومتری سوسنگرد رسید که با تانک‌های عراق مواجه شدیم. تانک‌ها از دو طرف در حال پیشروی به سمت جاده سوسنگرد بودند و من با لودر در کنار پل‌ها با دپو برای نیروها جان پناه می‌ساختم. وقتی نبرد در محاصره سوسنگرد شدت گرفت لودر را کنار گذاشتم و با تفنگ به سمت دشمن حمله ور شدم. دکتر چمران از محور ابوحمیظه وارد عملیات شده بود و ما هم از همان جا عمل کردیم. صدای فریاد مردمی که در حال نجات خودشان بودند، تمام جاده را فرا گرفته بود. وقتی عراقی‌ها را از سوسنگرد بیرون راندیم، در انتهای شهر، با یک لودر عراق مواجه شدم که توجهم را جلب کرد و بلافاصله سوار لودر شدم و آن را از زیر آتش بیرون کشیدم.

این لودر اولین غنیمتی بود که به دست آورده بودم و تحویل سپاه حمیدیه دادم. با عقب راندن دشمن از شهر سوسنگرد، خیابان‌ها را پاکسازی کردیم و شهر به حال اول برگشت. مجددا پشت لودر نشستم و به سفارش ژاندارمری منطقه در استادیوم ورزشی شروع کردم به احداث سنگر که با انفجار متوالی گلوله‌ها مواجه شدم و لودرم با ترکش از کار افتاد.»

نصرت‌الله محمودزاده، یکی از جهادگران حاضر در این گروه نیز نحوه حضور خود در سوسنگرد را اینگونه توضیح داد: «خیل عظیمی از نیروهای داوطلب وارد جاده سوسنگرد شدند. من مثل خیلی از نیروهای داوطلب که خودمان را از اهواز به آنجا رسانده بودیم، حتی اسلحه هم نداشتم. وقتی به دروازه شهر رسیدیم، متوجه شدیم عراقی‌ها کاملا شهر را به تصرف خود درآورده‌اند. این هجوم ناگهانی نیروها، فرماندهان عراق را مجبور به عقب نشینی کرد. نبرد تن به تن در خیابان‌های شهر درگرفت و من در اولین یورش توانستم اسلحه یکی از عراقی‌ها را به غنیمت گرفتم و با گروه اخلاص جهاد سازندگی خراسان به فرماندهی محمد فاضل، یکی از دانشجویان پیرو خط امام که از جهاد سبزوار به جبهه اعزام شده بودند، وارد شهر شدیم. اکثر ساختمان‌ها تخریب شده بودند. پس از عقب نشینی کامل دشمن در کنار جهادگران گروه اخلاص در کنار رودخانه نیسان مستقر شدیم.»

شرکت مستقیم جهادگران در عملیات موجب بالا رفتن روحیه آنان شد. آنها دو روز قبل از تهاجم عراق در سوسنگرد با عراقی‌ها درگیر شده بودند. دشمن شهر را از سه محور به محاصره درآورده و نیروهای مدافع شهر در انتظار نیروهای کمکی بودند. ساجدی، فرمانده جهاد خراسان با ۳۵ نفر وارد عمل شد و در سخت‌ترین شرایط تهاجم دشمن مقاومت کردند و تمام راه‌های خروجی شهر در اختیار عراقی‌ها قرار گرفته بود. با پیشنهاد حسین علم الهدی، فرمانده سپاه هویزه، تعدادی از جهادگران را به هویزه انتقال دادند تا  برای جلوگیری از سقوط هویزه خاکریز بزنند.

منبع:

جلد اول «خاکریزهای خط مقدم» (تاریخ مهندسی جنگ جهاد سازندگی در دوران دفاع مقدس)، نصرت‌الله محمودزاده، انتشارات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس.
انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha