دکتر حسن افراخته در گفتوگو با ایسنا درباره میزان علاقهمندی دانشجویان به رشته جغرافیا گفت: من در سال ۷۵ تحقیقی در خصوص دانشگاههای سراسری داشتم و حاصل آن این بود که تنها دو درصد دانشجویانِ جغرافیا با علاقه وارد این رشته شدهاند و بقیه از روی حادثه وارد این رشته میشوند. الان هم وضع چنین است؛ عموماً به خاطر اینکه رشته دیگری قبول نشدند یا اصلاً برای اینکه چند سال بیکار نباشند، رشته جغرافیا را برای تحصیل انتخاب میکنند. اگر شرایط برای کار فراهم بود، تعداد زیادی از دانشجویان ریاضی، فیزیک، علوم طبیعی، زمینشناسی، جغرافیا و … به سراغ کار میرفتند، اما الان میآیند چند سال از وقت خود را با تحصیل در چنین رشتههایی پر میکنند. برای یافتن دلیل این وضع هم من روی جایگاه فعلی علم متمرکز میشوم؛ علم در حال حاضر جایگاه والایی ندارد.
رئیس هیأت مدیره انجمن جغرافیا و برنامهریزی روستایی ایران ادامه داد: اگر کسی خوب درس بخواند، حتی اگر شاگرد اول هم باشد، در این شرایط صرفاً میتواند اگر دانشجوی کارشناسی است، بدون امتحان وارد مقطع کارشناسی ارشد شود و یا اگر کارشناسی ارشد است، وارد دکتری شود. اما اگر با امتیاز بالا دکتری را به اتمام رساند، دیگر تضمینی برای اشتغال او وجود ندارد. این چه نوع پاداشی هست؟ این طور نیست که یک دانشجوی خوب به راحتی وارد بازار کار شود. دانشجویان اگر بدانند که تنها راه توفیق این است که مطالب علمی رشته خود را بلد باشند، خب طبیعتاً خوب تحصیل میکنند؛ اما وقتی دانشجویان میبینند که اگر مطالب علمی را خوب بلد باشند، باید شرایط دیگری را هم دارا باشند، خب به دنبال آن شرایط میروند.
استاد دانشگاه خوارزمی با اشاره به اینکه جغرافیا در کشورهای مترقی و توسعهیافته نقش مهمی دارد، گفت: اگر بگوییم که چه نیازی به یادگیری جغرافیا وجود دارد، به این معناست که بگوییم اصلاً چه نیازی به علم داریم؟ چه نیازی به آگاهی داریم؟ چه نیازی به انباشت و ذخایر علمی، دانش و آگاهی داریم؟ به هر حال یک رشته علمی وجود ندارد که بگوییم کلِ علم این است و بقیه اهمیتی ندارند. علم مجموعهای از دانشها و آگاهیهاست که به ذخایر و سرمایه دانایی انسان میافزاید. جغرافیا هم یکی از این علوم است؛ بنابراین در جایگاه خود لازم است. در کشورهای مترقی و توسعهیافته مثل انگلیس یا آمریکا هم جغرافیدانان در ساخت کشور و توسعه آن نقش دارند، دانشمندانی مثل "پل کلاوال"، "دیوید هاروی"، "راندینلی، هاگت و سایر جغرافیدان در پیشرفت علم جغرافیا، برنامهریزی فضایی و در نهایت توسعه کشورها بسیار تأثیرگذار بودهاند؛ جغرافیا یک جز از کل دانش انسانی است.
دانشگاه یا به دلیل خواست سیاسی نماینده مجلس و یا برای ایجاد شغل تأسیس شده؛ نه نیاز تخصصی کشور
وی در پاسخ به سوالی درباره جایگاه شغلی فعلی دانشآموختگان رشته جغرافیا، گفت: اگر بخواهیم دانشجوها را خوشحال کنیم که این خاک پراکندن در چشم دانشجو است و صحیح نیست. جغرافیا یک عضو از اعضای تیم برنامهریزی مانند جامعهشناس، اقتصاددان، مدیریت، روانشناس و … است؛ پس از این نظر معلوم است که مفید و لازم است اما اینکه الان چه وضعی است و فارغالتحصیل جغرافیا به محض ورود به جامعه کار پیدا میکند یا نمیکند؛ خب من از شما میپرسم که آیا الان ریاضیدان محض شغل دارد؟ آیا یک فارغالتحصیل کامپیوتر شغل دارد؟ جایگاه شغلی دانشآموخته جغرافیا یا ادبیات یا تاریخ یا کامپیوتر بدون برنامهریزی درباره نقش، جایگاه و آینده شغلی آنها نمیتواند معنی داشته باشد؛ مثلاً دانشگاه لندن برای دوره لیسانس فقط ۱۴ دانشجو پذیرش میکند و از همین ۱۴ نفر شاید فقط دو نفر بریتانیایی باشند و بقیه از کشورهای مختلف هستند، معلوم است که آن دو نفر جایگاه خود را در لندن دارند؛ اما الان در ایران دانشگاههای دولتی، هم خودشان دانشجو دارند و هم پردیسهای این دانشگاهها اقدام به پذیرش دانشجو میکنند؛ همچنین دانشگاههای آزاد در واحدهای شمال، مرکز، غرب و جنوب دانشجو پذیرش میکنند؛ واحدهای پیامنور و دانشگاه فرهنگیان هم همینطور، در شهرستانها هم اوضاع همین است. یعنی دانشگاه یا به دلیل خواست سیاسی نمایندهای و یا برای ایجاد شغل تأسیس شده است نه نیاز تخصصی کشور! از این رو معلوم نیست که ما با این تعداد دانشآموخته جغرافیا میخواهیم چه کنیم؟
این استاد دانشگاه با بیان اینکه «تعداد فارغالتحصیلان جغرافیا بیشتر از نیاز جامعه نیست» افزود: با توجه به جمعیت، هنوز نیاز به دانشآموخته جغرافیا وجود دارد؛ اما دو موضوع باعث میشود که این افراد نتوانند کارایی داشته باشند: اولین موضوع کیفیت آموزش است؛ چون دانشجویان انگیزه لازم را ندارند؛ درس نمیخوانند؛ کتاب نمیخوانند و بنابراین دانشجو صرفاً میخواهد درسهایش را پاس کند؛ فرد هم دانشجو است و هم کارمند تمام وقت فلان اداره و نهاد و یا گاهی مدیر آنجا؛ اگر انتخابها، پاداشدهیها و ارزیابیها معیار درستی داشت، حتماً وضع غیر از این بود. موضوع دوم این است که برنامهریزی برای ایجاد شغلهای مناسب وجود ندارد. درباره کیفیت آموزش هم باید به این نکته توجه کرد که تدریس برای برخی استادان جغرافیا در درجه دوم اهمیت قرار دارد؛ اغلب این استادان کارهای اجراییای مانند نمایندگی مجلس، فرمانداری و استانداری دارند و آن مشاغل برایشان اهمیت بیشتری دارد. به نظر شما یک نفر میتواند در کشوری که در همه جای آن دغدغه خاطر وجود دارد، هم نماینده مجلس خوبی باشد و هم استاد دانشگاه خوبی؟ آیا یک فرد میتواند هم استاندار خوبی باشد و هم همزمان استاد دانشگاه خوبی؟ بنابراین برای بسیاری از استادان، آموزش و دانش در درجه دوم قرار میگیرد. یک فرد میتواند هم استاندار استانی باشد ودر عین حال دانشجوی دوره دکتری در تهران؟
صنایع برای آگاهی از ویژگیهای منطقهای محل تولید به مشاورههای جغرافیایی نیاز دارند
افراخته در ادامه به نقش جغرافیدانان در صنعت اشاره کرد و گفت: اگر آمایش سرزمین صورت گرفته باشد، جغرافیدانان در بسیاری جاها حتی صنایع هم میتوانند نقش داشته باشند. وقتی صنایع بخواهند بر اساس ویژگیهای منطقهای تولید داشته باشند، نیاز به مشاورههای جغرافیایی دارند و میتوانند جغرافیدانان بسیاری را به کار بگیرند. به طور مثال ژاپن در کارخانه پلوپزسازی خود از روانشناس و جغرافیدان استفاده میکند و دلیل استفاده از جغرافیدان و روانشناس را هم آگاهی جغرافیدان از نیازهای بازار جهانی عنوان میکنند. جغرافیدانان مکان گزینی بنگاهها را میدانند، نیاز مکانها را با توجه به تلفیق شرایط طبیعی و انسانی بلد هستند. برای اینکه در ایران هم چنین روندی دنبال شود، باید هم متخصصان حرفهای وجود داشته باشد که جغرافیا را به خوبی درک کرده باشد و هم صنایع تخصصی کار کنند. متأسفانه در جهان سوم علم تحتالشعاع سیاست قرار دارد. از همه مهمتر اینکه آیا در همه بخشها به جز بخش خدمات، متخصصان در جایگاه اصلی خود حضور دارند؟ باید این را هم در نظر گرفت که عمدتاً مسئولان و صاحبان صنایع درک درستی از برنامهریزی و از علم جغرافیا ندارند؛ البته وقتی که حتی برخی کسانی که عنوان استادی دارند، هم درک درستی از جغرافیا نداشته باشند، از افرادی که تخصصی در این حوزه ندارند، انتظاری نیست. برخی هنوز فکر میکنند جغرافیا یعنی اینکه پایتخت هر کشور کجاست یا کدام رود از کجا سرچشمه میگیرد.
این جغرافیدان در پاسخ به سوالی درباره راهکارهای بهبود وضعیت جغرافیا در کشور گفت: نمیشود کل علم در تنگنا باشد و بعد بخواهیم درک مناسبی از جغرافیا را پدید آوریم. هر وقت کل علم در جامعه اهمیت پیدا کرد، خود بهخود جغرافیا هم در جایگاه مناسب خود قرار میگیرد. اما اگر بخواهیم دستوری برخورد کنیم، پیشرفتی حاصل نمیشود.
عضو هیاتعلمی دانشگاه خوارزمی با اشاره به اینکه آموزش جغرافی در دانشگاهها آنچه که باید باشد، نیست؛ گفت: جغرافی نیاز به بازدید میدانی دارد. کارگاه جغرافیا طبیعت است که این حضور در طبیعت در سالهای اخیر منحصر به مسافرتهای یک روزه شده است. این در حالی است که در گذشته و در سالهای اولیه انقلاب دانشجویان از سیستان و بلوچستان همه امکانات در اختیارشان قرار میگرفت و برای بازدید علمی به آذربایجان میرفتند؛ الان چنین چیزی نیست؛ الان دانشگاه برای بازدید علمی سه روزه یا یک هفتهای با کمبود بودجه روبروهستند و موافقت نمیشود و میگویند اتوبوس و بودجه نداریم. مساله دیگر این است که ابزارهای علمی موجود بسیار محدود است. چیزی به عنوان آزمایشگاه که فعال و کارا باشد، تقریباً وجود ندارد و اگر وجود دارد در پایینترین کیفیت است. الان در بیشتر دانشگاههای ایران اصلاً میکروسکوپ پولاریزه وجود ندارد، این در حالی است که در اوایل انقلاب و حتی بعد از جنگ تحمیلی هم این وسیله را داشتیم. بهانه اصلی بودجه است و دلیل دوم این است که بسیاری از استادان و دانشجویان از دلگرمی و انگیزه لازم برخوردار نیستند. دانشجویی که کارمند تمام وقت یک اداره است، چطور میتواند دانشجوی خوبی باشد؟ دانشجویی که فرماندار یا نماینده مجلس است، چطور میتواند دانشجوی خوبی باشد؟ اگر جغرافیا شغل آنها را تضمین نمیکند، برای چه این رشته را انتخاب میکنند؟ این افراد برای این جغرافیا را انتخاب میکنند که میدانند فقط مدرک کافی است و نیاز به سواد جغرافیایی وجود ندارد. مقاله چاپ کردن هم نباید ملاک برتری علمی باشد، الان تعداد مقاله دلیلی بر مستعدبودن فرد نیست؛ بلکه دقیقاً برعکس است؛ چون همانطور که میدانید ما الان تیم مقالهنویسی در ایران داریم که پول میگیرند و برای افراد مقاله مینویسند.
در ایران همایش و سمینار نقش تفننی دارد
افراخته با مقایسهای میان روش آموزش جغرافیا در ایران و کشورهای دیگر گفت: من در ایران درس خواندهام؛ اما هر سال به کشورهای خارجی سفر میکنم و فرصت مطالعاتی خود را هم در کشور خارجی گذراندهام؛ ولی نمیخواهم از کشورهای خارجی بت بسازم. در کشورهای پیشرفته جغرافیا در حد خود، یک روش آموزش بسیار درست دارد و فارغالتحصیلانش هم در جامعه میتوانند مفید باشند. در دانشگاههای خارجی هر دانشجو میتواند هر هفته گزارش کار خود را بدهد، در ایران همچین امکانی وجود ندارد؛ در ایران همایش و سمینار، نقش تفننی دارد و برای ادای تکلیف خودمان است، نه برای آموزش و تحقیق بیشتر. این را مطمئن باشید که در کشورهای پیشرفته هم جغرافیا مانند پزشکی نیست. معلوم است که پزشکی بازار کار بهتری دارد، اما جغرافیدان هم کسی است که اگر دانش خوبی داشته باشد و بتواند هرگاه که میخواهد، از هر نقطه دنیا بازدید کند؛ یعنی از اعتبار لازم برخوردار باشد، کسانی را جذب میکند که برای کشور خود مفید خواهند بود؛ چون میتواند به عنوان یک عضو از تیم برنامهریزی حضور مؤثری داشته باشد. البته باید توجه داشت که جغرافیا بدون اقتصاد، بدون جامعهشناسی، بدون مدیریت و بدون ریاضیات نمیتواند در برنامهریزی تأثیر مطلوبی داشته باشد؛ اما برنامهریزی کارا و مؤثر همیشه به جغرافیدانان ماهر نیاز دارد. در حال حاضر در ایران یک جغرافیدان برنامهریز شهری یا روستایی یا هر گرایشی که زبان بلد نیست، الفبای ریاضی را نمیداند، حتماً نمیتواند برنامهریز خوبی باشد؛ چنین وضعیتی باعث سوءاستفاده کسی که میخواهد به آن فرد کار بدهد هم میشود.
وی درباره میزان علاقهمندی رتبههای برتر کنکور سراسری به انتخاب رشته جغرافیا، گفت: تا چند سال پیش حسابداری روی بورس بود؛ اما الان حقوق و روانشناسی پرطرفدار است و تصور میشود جایگاه شغلی مطلوبی برایشان وجود دارد، اما الان جغرافیا بین اینها وضعیت بهتری دارد. شرکتهای مشاورهای، بنیاد مسکن، شهرداریها، سازمان دهیاریها و مدارس از جغرافیدانها استفاده میکنند. اگر یک دانش آموخته جغرافیا در شهر تهران با نرمافزارهای مربوط آشنایی خوبی داشته باشد، میتواند در شرکتهای مشاورهای مشغول به کار شود؛ ولی همه اینها باز هم دربرابر تعداد دانش آموختگان محدود است. برای نمونه، در شهرهای کوچک استان گلستان، دانشگاههای پیام نوری وجود دارد که دارای رشته جغرافیا هستند. در سایر استانها هم وضعیت همین است. اگر این میزان پذیرش دانشجو در رشته جغرافیا در شهرهای مختلف برای بالا بردن اطلاعات عمومی باشد، دیگر نباید انتظار یافتن شغل مناسب هم وجود داشته باشد؛ ولی اگر گفته شود که برای آنها با توجه به رشته تحصیلی شغل مناسب هم باید وجود داشته باشد، خب چنین چیزی نمیشود!
کمبودی از لحاظ علم جغرافیا نداریم؛ اشکال از برنامهریزی و مدیریت غلط است
این استاد دانشگاه با بیان اینکه ایران کمبودی از لحاظ علم جغرافیا ندارد، گفت: به طور نمونه مثلاً درصدی از استادان ریاضی ایران، یا درصدی از استادان جغرافیای ایرانی کمبودی از لحاظ علمی نسبت به همکاران خود در کشورهای پیشرفته ندارند، برای اینکه دانشگاه رشد کند، نیاز به هماهنگیهای سازمانی وجود دارد. ایران و ایرانی کمبودی از لحاظ علم ندارد. مشکلات ما ناشی از برنامهریزی و مدیریت غلط است. آنچه که در دانشگاههای انگلستان به عنوان جغرافیا تدریس میشود، تفاوتی با آنچه اغلب استادان جغرافیا در ایران درس میدهند، ندارد؛ به اضافه اینکه چون در دنیای توسعهنیافته زندگی کردهاند، حتی گاهی تجربه بیشتری هم دارند، اما این کارایی ندارد؛ چون کارایی به تکنولوژی، سرمایه اجتماعی و هماهنگیهای سازمانی نیاز دارد، دانشگاه به تنهایی در هیچ جای دنیا نمیتواند رشد کند و منشأ اثر باشد.
افراخته درباره مهارتهای موردنیاز یک دانشآموخته جغرافیا، گفت: یک دانشآموخته خوب جغرافیا حداقل باید زبان انگلیسی و نرمافزارها را بلد باشد، دیدگاههای نظری و علمی مربوط به رشته خود را بداند؛ اما تضمینی وجود ندارد که اگر همه این مهارتها را داشت، بتواند فوراً یک شغل مناسب بیابد. در حال حاضر یافتن شغل مناسب بستگی به شرایط دیگری نیز دارد.
نقش کمرنگ دیدگاههای علمی در تصمیمگیریها
عضو هیاتعلمی دانشکده علوم جغرافیایی دانشگاه خوارزمی با اشاره به اینکه درصد بسیار کمی از مسئولان نظرات جغرافیدانان را مطالعه میکنند، گفت: مسئولان مگر مقالات جغرافیدانان را میخوانند؟ در سالهای اخیر میزان سیل ما بیشتر شده یا کمتر؟ این نشان میدهد مباحثی مانند مخاطرات محیطی و ریسک که ما قطب علمی آن را هم داریم، جدی گرفته نمیشود. اگر علم در جایگاه والایی بود که چنین چیزی رخ نمیداد. سیل و خشکسالی و تگرگ، پدیدههای محسوس هستند؛ و به خوبی خود را نشان میدهند، اما تصمیمگیریها در زمینه برنامهریزی انسانی و سرمایه انسانی چون محسوس نیست، اثر خود را در طولانیمدت نشان میدهد. منافع ملی ایجاب میکند که توجه به نظرات متخصصان واقعی در این زمینهها بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
رئیس هیأت مدیره انجمن جغرافیا و برنامهریزی روستایی ایران با بیان اینکه نظارت بر برنامهریزیها ضعیف است، افزود: اگر بگوییم جغرافیا نقشی در تصمیمگیریهای مسئولان ندارد، چنین چیزی با جغرافیدان بودن چند مقام و وزیر و یا تعدادی از نمایندگان مجلس در تضاد است؛ اما باید بپرسیم چه قدر دیدگاههای علمی در تصمیمگیریها اثر دارد؟ من میگویم بسیار ضعیف. امسال هفتادمین سال برنامهریزی در ایران است. "ابوالحسن ابتهاج" در سال ۱۳۲۷ برنامهریزی را در ایران پایه گذاشت، زمانی که ژاپن برنامهریزی نداشت و فرانسه همان سالها برنامهریزی را پایهگذاری کرد. یعنی ما ۷۰ سال است که برنامهریزی داریم، اما الان با حادترین مشکلات برنامهریزی در حوزههای خشکسالی، آسیبهای سیل و بیبرنامگی در کشت محصولات روبهرو هستیم. آیا الان اگر کسی برنامهریزی را خوب انجام ندهد، مورد مواخذه قرار میگیرد؟ برنامهریزی بدون شناخت عمیق ویژگیهای منطقه، به نتیجه نمیرسد. برنامهریزی با قراردادهای رابطهای و بدون ضابطه و نظارت به نتیجه نخواهد رسید و تنها اتلاف منابع عمومی کشور است. باید بدانیم که تنها پرورش بز اسپانیایی الگوی توسعه نیست، اگر استراتژی صحیح باشد، بیچاره بز ایرانی هم زمانی نیازهای این مملکت را تأمین کرده است.
وی درباره نیاز دانشجویان جغرافیا به دانش ریاضی، اظهار کرد: معلوم است که دانشجویان جغرافیا اگر ریاضی را در دبیرستان خوب یاد نگرفته باشند، در درسهایی مانند سنجش از دور و برنامهریزی ضعیف میشوند؛ ولی مشکل اصلی ضعف در ریاضی نیست، چون اگر مشکلی در این خصوص وجود داشت، ما میتوانستیم با یک دوره آموزشی ریاضی در دانشگاه به عنوان پیشنیاز این مشکل را حل کنیم.
وی در پایان مهمترین دغدغه خود را بازگشت جغرافیا به جایگاه اصلی خود عنوان کرد و افزود: همه افرادی که دغدغه علمی دارند، دغدغه منافع ملی کشور را دارند. کدام کشور دنیا را میشناسید که بدون تکیه بر علم پیشرفت کرده باشد؟ جغرافیا برای پیشرفت و توسعه یک کشور به عنوان یک عضو از تیم برنامهریزی لازم است و متاسفیم که به هر دلیلی جایگاه اصلی خود را ندارد.
انتهای پیام