به گزارش ایسنا، احتمالاً اولین چیزهایی که با شنیدن واژه جغرافیا به ذهن میرسد حفظ کردن پایتخت کشورها و اسم رودخانهها و موارد مشابه است. اما جغرافیا علمی بسیار مهمتر و عمیقتر از چیزی است که تصور میکنیم. یکی از استادان جغرافیا میگوید این علم گفتمان انسان و محیط پیرامونیاش است. در دهههای اخیر کشورمان درگیر بحرانهای زیستمحیطیای همچون کمآبی، افزایش ریزگردها و خشکی دریاچهها و تالابها بوده است؛ همچنین از روزهای پایانی سال ۹۷ شاهد بارندگیهای شدید و در پی آن وقوع سیل در شیراز، کرمانشاه، خوزستان، لرستان، ایلام، هرمزگان، اراک در استان مرکزی و شهرستان کلات در استان خراسان رضوی بودهایم. از سوی دیگر رخداد زلزله در سالهای اخیر در استانهای مختلف کشور بویژه استان کرمانشاه و البرز و در نهایت نوع مواجهه مسؤولان و مدیران میانی و کلان با این رخدادهای طبیعی و زیستمحیطی در کشور ضرورت پرداختن به علم جغرافیا را دوچندان میکند. لذا بیمناسبت نیست اگر به سراغ متولیان این علم یعنی جغرافیدانان برویم و بررسی کنیم آیا ارتباط مناسبی میان جغرافیدانان و مسئولان شکل گرفته است یا نه؟ آیا دانشآموختگان جغرافیا جایگاه مناسب خود را در جامعه یافتهاند؟ گسترش گرایشهای جغرافیا چه تأثیری بر رشد این علم در ایران داشته و علم جغرافیا در ایران چهقدر با دانش جغرافیا در کشورهای پیشرفته فاصله دارد؟
سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در سلسله گفتوگوهایی با استادان و دانشجویان جغرافیا وضعیت دانش جغرافیا، آموزش آن، جایگاه شغلی فارغالتحصیلان و پاسخ به سوالهای بالا را بررسی میکند.
دکتر حسن مطیعی در گفتوگو با ایسنا با تعریف علم جغرافیا به عنوان علمی که به توانمندیهای فضایی توجه دارد، اظهار کرد: در جغرافیا به سازماندهی فضا، پتانسیلهای موجود در فضا و امکاناتش در رابطه با کارکردهای انسانی توجه میشود. بر همین اساس ما وقتی میخواهیم در هر فضا و مکان جغرافیایی موقعیت آن مکان را بسنجیم، رابطه انسان با محیط مورد توجه قرار میگیرد. محیطهای جغرافیایی بسیار با هم متفاوتند. شما مشاهده میکنید که در شهری مانند تهران، شمال تهران با جنوب تهران از نظر انواع کارکردها، قدرت سرمایهگذاری، فضایابی، عمران و ساختوساز بسیار متفاوت است؛ چه برسد که همین تفاوت را بخواهیم در سطح یک کشور بررسی کنیم. وضعیتی که شمال ایران با جنوب ایران دارد و همچنین وضعیتی که برخی نواحی پتانسیل توسعه در حاشیه کویر را دارند، متفاوت است. این تفاوتها را میتوانیم از طریق مطالعات جغرافیایی به دست آوریم.
این استاد دانشگاه تهران ادامه داد: یک جغرافیدان تفاوت فضایی بین دو منطقه را با هم مقایسه میکند؛ چرایی پیشرفته بودن یک منطقه و عقبافتاده بودن منطقهای دیگر را با پرداختن به پارامترهای حاکم بر آن منطقه جغرافیایی بررسی میکند. جغرافیدان یک مکان جغرافیایی را به لحاظ ویژگیهای مکانی، ویژگیهای فضایی و کارکردی مورد بررسی قرار میدهد. در سایر علوم این زمینهها تقریباً دیده نمیشود. وقتی بخواهیم اقتصاد ایران را در جغرافیا بررسی کنیم؛ یعنی اقتصاد ایران را با مکان جغرافیایی مطالعه کنیم؛ دادههای مربوط به وضعیت آبوهوایی، جنس خاک، توانمندی انسانها و فناوری در جغرافیا آموزش داده میشود. ما به کمک جغرافیا میتوانیم تفاوتهای مکانی را از این لحاظ پیدا کنیم. در اقتصاد این مطالب مورد بحث قرار نمیگیرد، بلکه در جغرافیای اقتصادی مطالعه میشود.
وی با اشاره به لزوم حضور جغرافیدانان در بسیاری از ادارات دولتی مختلف، گفت: بسیاری از دوایر دولتی ما از لحاظ چارت سازمانی خود باید جغرافیدان داشته باشند. به طور مثال در وزارت کشاورزی وقتی میخواهید ببینید که کدام منطقه از موقعیت جغرافیایی بهتری برای کشت یک محصول برخوردار است و کدام برخوردار نیست، باید از حضور جغرافیدانان استفاده شود. در وزارت کشور برای انتخاب دهیار، بخشدار و فرماندار لازم است که این افراد ابتدا محیط شناسی بدانند که وقتی وارد یک شهر میشوند، بدانند که در این شهر از لحاظ محیطشناسی چه خبر است؛ محیط شهر و حومه و شهرستان از چه توانمندیهایی برخوردار است تا از این توانمندیهای جغرافیایی محیط خود در برنامه فرمانداری محدوده استفاده کنند و سود ببرند. اگر فرماندار یا بخشدار یک منطقه در یکی دیگر از رشتههای علمی به جز جغرافیا درس خوانده باشد، تکنگر است و تک بعدی نگریستن به مسائل کارایی ندارد؛ در حالی که یک جغرافیدان اگر بخشدار یا فرماندار شود، محیط را به خوبی میشناسد، توانمندیهای آن محیط را میداند، به رابطه انسان و محیط توجه دارد و میتواند بهترین برنامهریز برای آن شهرستان یا بخشداری باشد. در مشاغل مربوط به میراث فرهنگی هم جغرافیدان میتواند بهتر از متخصصان سایر رشتهها خود را نشان دهد. ما در اغلب کشورهای دنیا مشاهده میکنیم که در گردشگری جغرافیدانان نقش دارند و محیطهای گردشگری را با توجه به تفاوتهای منطقهای مشخص و معلوم میکنند. در خیلی از کشورها من خودم دیدهام که جغرافیدانان در برنامهریزیهای گردشگری حرف اول را میزنند و تمام فضاهای جغرافیایی را با توجه به آن توانمندیهایی که از لحاظ گردشگری دارند، نشان میدهند و برنامهریزی خیلی خوبی را میتوانند در این زمینه انجام دهند. در سایر مشاغل هم این چنین است.
در جامعه کسی سر جای خودش نیست
مطیعی درباره جایگاه شغلی فارغالتحصیلان جغرافیا در ایران گفت: در واقعیت این طور است که در حال حاضر کسی جایگاه شغلی متناسب را ندارد؛ مثلاً من چند وقت پیش به یک دامپروری رفته بودم که ۴۵۰ نفر پرسنل داشت و رئیس آنجا فارغالتحصیل رشته الهیات بود. واقعیت در جامعه این است که کسی سر جای خودش نیست؛ اکثر مهندسان کشاورزی که باید سر مزرعه و در کار تولید محصولات کشاورزی باشند، همه در شهر مشاغل خدماتی دارند و مشاغل واقعی آنها را افرادی تصاحب کردهاند که در آنها تخصصی ندارند. چند وقت پیش تاکسی سوار شدم که راننده فوق لیسانس مدیریت داشت، اگر مشاغل بر اساس توانمندیها توزیع میشدند، مشکلات امروز را نداشتیم.
عضو هیئت علمی دانشکده جغرافیای دانشگاه تهران با بیان اینکه بیکاری فقط مختص به فارغالتحصیلان جغرافیا نیست، افزود: بیشترین آمار بیکاری را در رشته کشاورزی، مهندسیها و در رشته حقوق داریم. بحث بیکاری فقط مختص جغرافیا نیست. اهمیت ندادن کافی به دانش جغرافیا به آموزش در مدارس و برداشت کلی عموم مردم از جغرافیا باز میگردد. عموماً مردم اطلاعی از قابلیتهای علم جغرافیا ندارند. در اغلب مشاغل وزارت کشور، گردشگری و کشاورزی جغرافیدانان باید حضور داشته باشند، اما مشاهده میکنیم که دانشآموختگان جغرافیا کمتر به کار گرفته میشوند؛ چون بسیاری از مدیران ما چندان شناختی از آن ندارند. اینکه عموم مردم بتوانند از قابلیتهای علم جغرافیا آگاهی پیدا کنند، کار سختی است. متأسفانه از سوی دیگر وضعیت بیکاری هم وجود دارد که فقط برای جغرافیدانان نیست و اینها همه دست به دست هم میدهد و جغرافیا هم مانند سایر رشتهها دچار مشکلاتی میشود. الان برای تحصیل در رشتههای علوم اجتماعی، حقوق و مدیریت هم انگیزه لازم وجود ندارد. جوانها زحمت میکشند، درس میخوانند، بعد از آن باید آیندهای را طلب کنند. در هیچ رشتهای این مطالبه وجود ندارد و بعضیها سالها با بیکاری روبهرو میشوند و آن رشته تحصیلی هم موقعیت خود را از دست میدهد؛ جغرافیا هم یکی از همین رشتههایی است که برایش چنین اتفاقی افتاده است.
وی در پاسخ به سوالی درباره مهمترین دغدغه استادان جغرافیا در حال حاضر گفت: دغدغه من همین بیکاری دانشجویان است؛ جوانان میآیند برای مقطع کارشناسی ارشد و دکتری سالها درس میخوانند و بعد میبینیم که بعد از دکتری چندین سال بدون شغل هستند. البته مشکل اصلی در این است که تناسبی میان نیاز، تعداد جمعیت، وضعیت برنامهریزی و سرمایهگذاری در ایران و تعداد دانشجویان وجود ندارد. ایران در حال حاضر نیاز به یک میلیون دانشجو دارد، در حالی که دارای ۵.۴ تا ۵.۵ میلیون نفر دانشجو است. خب مشخص است که وقتی نیاز کشور یک میلیون است و دانشجویان بیش از ۵ برابر هستند، چنین وضعیت بیکاری، بی انگیزگی و بیاحترامی به علم و تحصیل را به همراه خواهد آورد. ما نیاز به این همه فارغالتحصیل نداریم! در دو دهه گذشته به شدت افزایش تعداد دانشجویان رخ داد و این افزایش کمیت منجر به کاهش کیفیت شد. کیفیتی که بازار کار و کشور و برنامهریزی به آن نیازمند است، فدای کمیت شده و ابداً به این تعداد فارغالتحصیل در ایران نیاز نداریم.
سطح متفاوت وضعیت آموزشی در دانشگاهها
این استاد جغرافیا درباره آموزش جغرافیا در سطح مدارس گفت: به لحاظ عدم پیوند آن چنانی مدارس با دانشگاههای کشور ارائه درس جغرافیا در مدارس در وضعیت مطلوبی نیست. حتی مواردی وجود دارد که از دبیران غیر جغرافیا برای درس جغرافیا استفاده میکنند؛ مثلاً یک دبیر درس جغرافیا، تاریخ و علوم اجتماعی را تدریس میکند. در بعضی مدارس این چنین است که در کل دوره متوسطه هفتهای دو ساعت درس جغرافیا ارائه میشود، خب این مدرسه نمیتواند یک دبیر برای جغرافیا داشته باشد، یک دبیر برای اجتماعی و یک دبیر هم تاریخ؛ درنتیجه یک نفر را میآورند که دو ساعت تاریخ درس دهد و دو ساعت اجتماعی تا ساعت کاری این فرد پر شود. این وضعیت سبب میشود که در سطح مدارس در زمینه آموزش جغرافیا ضعف ایجاد شود که روی دانشآموزان برای انتخاب رشته اثر بگذارد؛ یعنی ما کمتر میبینیم که دانشآموزان توانمند به انتخاب رشته جغرافیا در دانشگاه علاقهمند باشند. در سطح دانشگاهها در ایران دانشگاههای زیادی وجود دارد که جغرافیا در آنها تدریس میشود. این دانشگاههای مختلف در ایران با هم سطح متفاوتی دارند، در بعضی دانشگاهها ابداً از وسایل کمک آموزشی و اینها خبری نیست و به طور خیلی ساده و ابتدایی اداره میشوند که مسلماً بر وضعیت تحصیلی دانشجویان آنجا اثر میگذارد. بعضی از دانشگاههای تهران یا شهرهای بزرگ دیگر از لحاظ امکانات و ابزار کمک آموزشی و استادان وضعیت خیلی خوبی دارند. در سطح جهانی هم بعضی از کشورها وضعیت خیلی خوبی از لحاظ امکانات آموزشی دارند و امکانات و ابزار و فضای آموزشی و بودجه خیلی خوبی برای سفرهای علمی دارند. دانشکده جغرافیای دانشگاه تهران در سال ۲۰۱۷ در رنکینگ جهانی جغرافیا، مقام ۱۵۰ تا ۲۰۰ را به دست آورد، یعنی سطح دانشکده جغرافیای دانشگاه تهران از بعضی دانشکدههای جغرافیای اروپا و آمریکا بالاتر است.
این استاد جغرافیا با اشاره به اینکه سطح دانشکدههای جغرافیا در شهرهای مختلف کشور متفاوت است، افزود: در سطح دانشکدههای خوب، استادان تقریباً بهروز هستند؛ مدام سفرهای علمی میروند و در جوامع بینالمللی مقاله ارائه میدهند، مخصوصاً حالا که عمده کار به کمک اینترنت انجام میشود؛ تقریباً بعضی از استادان دانشگاههای معتبر ایران هر روزه و هر هفته به دانش روز جغرافیای جهان دسترسی دارند و از آنها در تدریس خود هم استفاده میکنند؛ در همین دانشگاه تهران استادانی داریم که با سازمانهای بینالمللی در ارتباط هستند، ولی عکس این هم در برخی شهرستانها دیده میشود. البته نباید منکر این باشیم که در بعضی دانشکدهها هم ابداً از این مسائل خبری نیست.
به گفته مطیعی، میزان علاقهمندی دانشجویان به انتخاب رشته جغرافیا بسیار پایین است و کنکور در ایران همه چیز را تحتالشعاع قرار داده است. دانشجو هنگام انتخاب رشته میتواند ۱۵۰ رشته تحصیلی را در نواحی مختلف ایران انتخاب کند و انتخابها از ۱۵ یا ۲۰ که بگذرد، بقیه رشتهها چندان مورد علاقهاش نیستند. تقریباً میشود گفت ۷۰ یا ۸۰ درصد رشته قبولی دانشجویان با علاقهای که دارند، همسویی ندارد.
اینکه به معنای واقعی از نظرات جغرافیدانان استفاده میشود یا نه، جای سوال است
این متخصص برنامهریزی روستایی درباره «برهمخوردن تناسب تخصیص منابع میان جمعیت شهری و روستایی» گفت: اصولاً سیاستگذاران در تمام دنیا به دنبال کسب رضایت آن جمعیتی هستند که بیشتر در تصمیمگیریهای سیاسی جامعه تاثیرگذارند؛ یعنی اعتصاب و اعتراض جمعیت شهری است که ممکن است مشکلاتی را برای حکومت و برنامهریزان ایجاد کند. شهرها هرچه بزرگتر میشوند قدرت بیشتری در این زمینه پیدا میکنند و برنامهریزان، نمایندگان دولت و مجلس هم به آنها توجه دارند. اگر دو روز در تهران شلوغ شود بر کل ایران تأثیر میگذارد؛ اما در نواحی روستایی این چیزها وجود ندارد، آنها به صورت پراکنده در گوشهای مشغول زندگی هستند. بنابراین برنامهریزان هم بیشتر به جوامع شهری توجه دارند و این یک اصل کلی در تمام جهان است؛ مثلاً وقتی فرانسه هم ملتهب است در پاریس و نانت تجمعها صورت میگیرد، نه در شهرهای کوچک. بنابراین برنامهریزان و مدیران هم سعی میکنند جوامع شهری را راضی نگاه دارند، در نتیجه در تمام جهان برنامهریزان سعی دارند امکانات بیشتر را در اختیار قشر شهری قرار دهند.
مطیعی درباره کاهش تعداد روستاها و مهاجرت روستاییان به شهرهای بزرگ، گفت: در تمام دنیا این وضع وجود دارد، مثلاً در ایالات متحده ما اصلاً روستایی نداریم. تعداد زیادی از روستاهای نواحی شرق و جنوب ایران یکی یکی دارند متروکه میشوند. دلیل عمدهاش هم تخصیص امکانات و منابع کم به روستانشینان است. این مهاجرت گسترده روستاییان به شهرها مشکلات زیادی را ایجاد میکند، مثلاً این مهاجرت گسترده از روستا به شهر، در شهرها زاغهنشینی و حلبیآبادها و کجرویها را افزایش میدهند. اگر برنامهریزی درستی صورت نگیرد، مدیران شهری را دچار مشکلات زیادی میکند؛ درصورتی که اگر امکانات مناسب برای روستاییان در نظر گرفته شود، این روستاییان میتوانند تولید داشته باشند و زندگی راحتتری نسبت به زندگی در شهر برای خود داشته باشند.
این استاد دانشگاه درباره میزان توجه مسئولان به لزوم مشورت با جغرافیدانان در برنامهریزیهای شهری و روستایی، گفت: در اکثر همایشها، گردهماییها و نشستها چنین مباحثی مطرح میشود. چندی پیش من به عنوان مدیر قطب علمی برنامهریزی روستایی دانشگاه تهران به همراه تعداد دیگری از استادان نامهای برای معاونت روستایی ریاست جمهوری نوشتیم و وضعیت فعلی برنامهریزی روستایی را تشریح کردیم و اعلام کردیم که در بودجههایی که در نظر گرفته میشود، به روستاها توجهی نمیشود. با جغرافیدانان مشورت میشود و از آنها برای حضور در نشستها دعوت میشود، ولی اینکه آیا به معنای واقعی از نظر جغرافیدانان استفاده میشود یا نه، جای سوال است.
وی درباره هشدارهای جغرافیدانان به مسئولان درباره تصمیمگیریهای زیستمحیطی، گفت: درباره دریاچه ارومیه، سدسازیهای نابجایی که آب دریاچهها را کاهش میداده، هشدارها داده شده است. همین اخیراً که مساله انتقال آب دریای خزر به سمنان را مطرح کردند، جغرافیدانان هشدار دادهاند که اکوسیستم فضایی را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد؛ آنها موارد منفی و مثبت هر تصمیمگیری زیستمحیطی را اعلام میکنند ولی بحثها گاهی در این زمینهها شخصی مطرح میشود؛ مثلاً همین انتقال آب دریای خزر به سمنان که توسط رئیس جمهور مطرح شد، احتمالاً به این دلیل بوده که خود آقای روحانی اهل استان سمنان است. در طرح چنین پیشنهاداتی اول جغرافیدانان هستند که میتوانند بگویند این طرحها درست است یا غلط.
مطیعی درباره نقش علم ریاضی در دانش جغرافیا و پیشنهاد پذیرش دانشجو از رشته ریاضی، گفت: دانشجویان جغرافیا به پایه ریاضیات قوی نیاز ندارند، ولی به سطح متوسطی از ریاضیات و آمار نیاز دارند. ۲۰ سال پیش در کمیته برنامهریزی وزارت علوم پیشنهاد دادیم که پذیرش دانشجو از رشته ریاضی هم انجام شود و برای این پیشنهاد هم دلایل بسیاری آوردیم. جوابی که به ما دادند، این بود که "اگر برای رشتههای جغرافیا و علوم اجتماعی از دانشآموزان رشته ریاضی دانشجو جذب کنیم، پس دانشآموزان علوم انسانی بعد از کنکور در کدام رشتهها تحصیل کنند؟ "
عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران در پایان درباره مهارتهای مورد نیاز دانشجویان جغرافیا گفت: دانشجویانی موفق هستند که در زمینه تحصیلی خود موارد علمی و دانش را خوب یاد گرفته باشند و به زبان، آمار، دانش GIS و سنجش از راه دور هم توجه داشته باشند. از میان دانشجویان افرادی که این مهارتها را دارند، معمولاً سریع وارد بازار کار میشوند یا حتی خودشان هم میتوانند کارآفرینی کنند.
انتهای پیام