داستان عکس؛ ذهن‌های زیبا !

«جان نش»، ریاضی‌دان برجسته، از دانشگاه فارغ‌التحصیل و به سمت استادی برگزیده می‌شود. او توانایی خارق‌العاده‌ای در کشف رابطه بین اشکال و اعداد به هم ریخته دارد. ازدواج با «آلیشیا» به زندگی او رنگ و لعابی دیگر می‌دهد تا اینکه ظاهرا «ویلیام پارچر» مامور سیا به سراغش می‌رود و از او می‌خواهد که با توجه به استعداد بی‌نظیرش در زمینه فعالیت‌های رمزشکنی به سیا کمک کند اما ... همه آنچه او تجربه می‌کند توهمی بیش نیست.

«جان نش»، ریاضی‌دان برجسته، از دانشگاه فارغ‌التحصیل و به سمت استادی برگزیده می‌شود. او توانایی خارق‌العاده‌ای در کشف رابطه بین اشکال و اعداد به هم ریخته دارد. ازدواج با «آلیشیا» به زندگی او رنگ و لعابی دیگر می‌دهد تا اینکه ظاهرا «ویلیام پارچر» مامور سیا به سراغش می‌رود و از او می‌خواهد که با توجه به استعداد بی‌نظیرش در زمینه فعالیت‌های رمزشکنی به سیا کمک کند اما ... همه آنچه او تجربه می‌کند توهمی بیش نیست.

بسیاری از شما فیلم «یک ذهن زیبا» با هنرمندی قابل تحسین «راسل کرو» را دیده‌اید و لابد وقتی در اواسط فیلم متوجه شدید که تمام داستان تا اینجای کار توهماتی است که در ذهن «جان نش»، شخصیت اصلی فیلم ساخته شده، تعجب کرده‌اید.

این فیلم، جدا از ارزش هنری و سینمایی، ارزش بیوگرافیک دارد. فیلم مربوط به زندگی واقعی «جان نش»، ریاضی‌دان بزرگ و برنده جایزه نوبل اقتصاد است که در زندگی خود با بیماری «اسکیزوفرنی» همراه بود. در فیلم تلاش‌هایی شده تا صحنه‌های پرداخته شده به زندگی او واقعی به نظر برسد و ارزش تاریخی داشته باشد. با این حال، لابد به دلیل برخی الزامات سینمایی، گزارش‌های خلافی نیز در فیلم گنجانده شده است؛ برای مثال «جان نش» توهمات دیداری نداشت و حتی وقتی افراد توهمات دیداری دارند این توهمات به ندرت شبیه افراد واقعی هستند و معمولا «تکه‌پاره‌های» دیداری زودگذر را شامل می‌شوند.

اما بعد از دیدن سرگذشت «جان نش» آنچه در ذهن‌های جستجوگر می‌ماند یک کلمه نسبتا آشنا و البته کمی دلهره آور است: اسکیزوفرنی.

از مجموعه آیینه‌های نابرابر اثر امین خسروشاهی عکاس ایسنا

روان‌شناسان و روان‌پزشکان در طول دهه‌ها در چالش با این پیچیده‌ترین و عجیب‌ترین اختلال روانی بوده‌اند که ما در زبان عوام آن را «جنون» می‌نامیم و هنوز هم با وجود یافته‌های بسیار، معماهای این اختلال روانی به تمامی حل نشده است.

این اختلال برای اولین بار در سال 1911 از سوی اوژن بلولر، روان‌پزشک سوئیسی، با ترکیب واژه آلمانی «schizien» به معنی دو نیم شدن و واژه یونانی «phren» به معنی ذهن، اسکیزوفرنی (schizophrenia) نام گرفت، چراکه بلولر معتقد بود این اختلال عمدتا با درهم‌ریختگی فرآیند‌های فکر، فقدان انسجام بین فکر و هیجان و گرایش درونی به دور شدن از واقعیت همراه است. این بیماری در ایران به نام «شیزوفرنی» نیز شناخته می‌شود.

اسکیزوفرنی با مجموعه‌ای از نشانه‌های مختلف مشخص می‌شود که غرابت شدید در ادراک، تفکر، عمل، خودپنداره و شیوه ارتباط برقرار کردن با دیگران از آن جمله هستند، با این حال صفت بارز اسکیزوفرنی از دست دادن قابل ملاحظه تماس با واقعیت است که با عنوان «روان‌پریشی» به آن اشاره می‌شود و عمدتا در قالب «هذیان» و «توهم» خود را نشان می‌دهد.

برای فهم آنچه به اسکیزوفرنی مشهور شده و درک آنچه در ذهن مبتلایان به آن می‌گذرد، چاره‌ای نیست جز اینکه شناخت دقیق‌تری از نشانه‌های آن داشته باشیم که مهم‌ترین آنها شامل هذیان‌ها، توهمات، گفتار آشفته، رفتار آشفته و نشانه‌های منفی و مثبت می‌شوند.

هذیان (delusion):

هذیان به عقیده نادرستی می‌گویند که با وجود شواهد آشکارا مغایر، فرد قاطعانه به آن اعتقاد دارد. مانند اعتقاد به اینکه افکار و رفتار فرد از بیرون کنترل می‌شوند (آدم‌های فضایی من را کنترل می‌کنند!) یا اینکه افکار خصوصی فرد برای دیگران منتشر می‌شوند (همه صدای فکر کردنم را می‌شنوند!)، یا اینکه عمل فرد نتایج خاصی به بار می‌آورد (به هرکس دست بزنم خواهد مرد !) و ...

هذیان‌ها در واقع اختلال در محتوای فکر هستند و افراد هذیانی به چیزهایی معتقدند که دیگرانی که زمینه اجتماعی، مذهبی و فرهنگی مشترک با آنها دارند این اعتقادات را به صورت افراطی، عجیب و نامعقول می‌دانند.

توهم (hallucination):

توهم به تجربه‌ای حسی گفته می‌شود که در غیاب هرگونه محرک بیرونی روی می‌دهد. البته نباید توهم را با خطای حسی یا ادراکی اشتباه کرد؛ در خطای حسی از یک محرک برداشت غلط می‌شود اما در توهم اساسا محرکی وجود ندارد. مانند اینکه صدای کسی را بشنوید یا نوری را ببینید که عملا وجود خارجی ندارد.

توهم می‌تواند در هریک از ابعاد حسی (شنیداری، دیداری، بویای، لامسه‌ای یا چشایی) روی دهد اما توهمات شنیداری بیشتر از بقیه شایع هستند و در بین حدود 75 درصد مبتلایان به اسکیزوفرنی روی می‌دهند. توهمات دیداری کمتر شایع هستند (15 درصد بیماران) و توهمات لامسه‌ای و چشایی نیز بسیار نادرند.

این توهم‌ها اغلب با عواطف و افکار بیمار ارتباط دارند، با هذیان‌های او ترکیب می‌شوند و برخی از بیماران حتی مطابق این توهمات رفتار می‌کنند و مثلا به دستوراتی که «صداها» به آنها می‌دهند، عمل می‌کنند.

شاید برایتان جالب باشد که بدانید در بررسی مغز بیماران در هنگام توهمات شنیداری، به جای اینکه آن بخش از مغز که در شنیدن فعال است (ورنیکه) عمل کند، بخشی از مغز که با گفتار ارتباط دارد (بروکا) فعالیت می‌کند! در واقع این بررسی‌ها نشان می‌دهند که توهمات در بیمار زمانی روی می‌دهد که او افکار تولیدشده خود را به صورت گفتار درونی اشتباها به صورت صدای دیگری برداشت می‌کند.

گفتار آشفته:

گفتار آشفته زمانی تشخیص داده می‌شود که گوینده به ظاهر، کلمات و ترکیبات با معنی را به کار می‌برد اما شنونده عملا قادر به درک مفهوم حرف‌های او نیست. فرد دارای گفتار آشفته کلمات را از لحاظ معنایی به صورتی به کار می‌برد که عملا معقول به نظر نمی‌رسد. مثلا وقتی از او می‌پرسند «چه می‌کنی؟»، ممکن است بگوید «دارم حرارت چراغ‌ها را می‌خورم!»

اگر هذیان را اختلال در محتوای فکر بدانیم، گفتار آشفته به نوعی جلوه بیرونی اختلال در شکل فکر محسوب می‌شود.

رفتار آشفته:

رفتار آشفته نیز زمانی تشخیص داده می‌شود که رفتار، «هدفمندی» خود را از دست می‌دهد و ممکن است به شکل رعایت نکردن حداقل‌های بهداشت شخصی یا رفتارهای آشفته‌تری مثل پوشیدن کاپشن و شال‌گردن در تابستان داغ خود را نشان دهد.

این نوع رفتار در نوعی از اسکیزوفرنی که به نام «اسکیزوفرنی آشفته» شناخته می‌شود بیشتر نمود دارد. مبتلایان ممکن است بدون هیچ محرکی، شلیک خنده سر دهند، شکلک درآورند یا رفتاری شاد و شنگول ولی کاملا نامانوس و مضحک داشته باشند.

نشانه‌های مثبت و منفی:

در اسکیزوفرنی اغلب نشانه‌های مثبت و منفی دیده می‌شود. نشانه‌های مثبت، آنهایی هستند که گرچه از رفتارهای طبیعی ریشه می‌گیرند اما اکثر افراد به طور عادی آن را تجربه نمی‌کنند اما در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی وجود دارد که شامل هذیان، انواع توهم، اختلال افکاری و گفتاری می‌شود و معمولا به عنوان جلوه‌ای از جنون در نظر گرفته می‌شوند. نشانه‌های منفی از سوی دیگر، از فقدان پاسخ‌های عاطفی طبیعی یا سایر فرآیندهای فکری حکایت دارند و مواردی مانند یکنواختی عاطفی یا کمبود عاطفه و احساس، ناتوانی در تجربه خوشی و لذت، عدم تمایل به تشکیل روابط و فقدان انگیزه را شامل می‌شوند. تحقیقات نشان می‌دهد که نشانه‌های منفی نسبت به علائم مثبت بیشترین تأثیر را در کیفیت زندگی ضعیف، ناتوانی عملکردی و بار مسئولیتی که بردوش دیگران است، دارند. اغلب بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی در دوره اختلال خود هر دو علایم مثبت و منفی را تجربه می‌کنند اما فراوانی نشانه‌های منفی معمولا به عنوان نشانه‌ای تهدیدکننده برای آینده بیمار در نظر گرفته می‌شوند و عموما به درمان‌های دارویی نیز پاسخ محدودی می‌دهند.

اگر نشانه‌های فوق را ترکیب کنید احتمالا به تصویری کلی از آنچه می‌توانید در یک اسکیزوفرنیک مشاهده کنید، دست می‌یابید. پیشنهاد می‌کنم پس از خواندن توضیحات بالا یک بار دیگری مجموعه عکس‌هایی که با عنوان «آینه‌های نابرابر» در ایسنا منتشر شده را با تعمق نگاه کنید.

امین خسروشاهی، عکاس ایسنا، چندی پیش خلاقیت به خرج داد و تصاویری متفاوت با نگاه یک هنرمند عکاس از بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی را ثبت کرد. او به یک مرکز نگهداری از این بیماران رفته و لحظات بودن در کنار آنها را ثبت کرده است تا در روز جهانی بهداشت روانی منتشر کند. خودش در توضیحی در این‌باره می‌نویسد: «بسیاری از بیماران اسکیزوفرنی این مرکز فاقد هویت مشخص و شناسنامه‌ای هستند. این افراد با معرفی سازمان بهزیستی جهت نگهداری به مرکز معرفی می‌شوند.»

او از بیماران خواسته است دنیای موازی را که حاصل توهمات و دیگر نشانه‌های بیماری‌شان است توصیف کنند و برداشت خود از این دنیا را در قالب عکس‌هایی در کنار چهره آنها به تصویر کشیده است.

حاصل کار به اثری خلاقانه تبدیل شده است که بسیار به فضای ذهنی مبتلایان به اسکیزوفرنی نزدیک شده و به نظر می‌رسد که سال‌ها می‌تواند به عنوان نمادهای این اختلال روانی در رسانه‌ها مورد استفاده قرار گیرد.

«همه چیز ممکن است. ممکن است من هم روزی خود را در آیینه‌ای نابرابر ببینم. ممکن است شما هم روزی خود را در آیینه‌ای نابرابر ببینید؛ مثل اتفاقی که برای «مش حسن» افتاد، وقتی گاوش مرد.»

ایسنا - خشندیش

انتهای پیام

  • دوشنبه/ ۲۱ مهر ۱۳۹۳ / ۱۳:۵۲
  • دسته‌بندی: ایکسنا
  • کد خبر: 93072111775
  • خبرنگار : 90037