سيدرضا اورنگ با ارائه مطلبي با عنوان «شوراي طرح و فيلمنامه صدا و سيما يا مشاور تهيهکننده؟!» به نقد عملكرد اين شورا پرداخته و پيشنهادهايي را به رييس صداوسيما در پنج ساله دوم رياست اين سازمان ارائه داده است.
به گزارش سرويس تلويزيون ايسنا، اين فيلمنامهنويس و تهيهكننده در اين مطلب آورده است: اگر پنج ساله اول دوران رياست ضرغامي در صدا و سيما را دوره آزمون و خطاي وي بناميم، بيشک به دوره دوم رياست او در اين سازمان مهم و تأثيرگذار، نميتوانيم با اين ديد نگاه کنيم. دوران آزمون و خطا با تمام فراز و نشيبهايش گذشته است. حالا ضرغامي با زواياي سازمان تحت امرش آشنايي دارد و ضعفها و قوتهاي آن را ميشناسد. ديگر به راحتي نميتوان از خطاها گذشت و آنها را ناديده گرفت.
اين منتقد افزوده است: در سازمان عريض و طويل صدا و سيما، گاها خطاهايي به چشم ميخورد که ناديده انگاشتن آن از سوي رياست صدا و سيما و تيم همراهش، ميتواند صدمات جبران ناپذيري بر پيکر اين سازمان وارد کند. پروسه توليد برنامه در صدا و سيما بريک محور واحد نميچرخد. ادارات مختلفي در صدا و سيما انجام هر مرحله از کار را به عهده دارند، از تصويب طرح يا فيلمنامه گرفته تا جلسه برآورد، اما اين مراحل بنابر سليقه مديران تغيير ميکند. آن چه حرف اول را در اين عرصه ميزند سليقههاي شخصي است، نه سيستم مدون و برنامهدار. نام بردن و اشاره کردن به هر کدام از مراحل و خطاهاي عمدي و غيرعمدي که در آن رخ ميدهد، مجال ديگري را ميطلبد. براي جلوگيري از اطاله کلام، در اين بخش فقط به يکي از اين مراحل که شايد مهمترين و تأثيرگذارترين آن ها نيز باشد اشاره ميکنيم.
اين نويسنده با اين اعتقاد كه «شوراهاي تصويب طرح و فيلمنامه را ميتوان هسته اصلي توليد برنامه در صدا و سيما به حساب آورد.» اضافه كرده است: اين شوراها چون نظرنهايي را پيرامون تصويب يا رد طرحها و فيلمنامهها ميدهند، از اهميت فوقالعادهاي برخوردار هستند. متأسفانه در صدا و سيما نظارت خاصي روي اين شوراها انجام نميگيرد. اکثر اعضاي اين شوراها، به خصوص شوراهاي فيلمنامه، از تخصص لازم برخوردار نيستند. براي همين اکثراً به جاي بيان مسايل فني طرح يا فيلمنامه، سليقه خود را حاکم ميکنند. همين امر باعث شده تا هر روز شاهد افت کيفي فيلمها و برنامهها باشيم. حضور اشخاصي در اين شوراها که حتي يک خط فيلمنامه ننوشته و با چارچوب آن و قصهنويسي آشنا نيستند، چه چيزي را ثابت ميکند؟ هرچند همه اعضاي اين شوراها را نميتوان به يک چشم ديد، اما اکثر آنان توان و تخصص لازم را براي حضور در اين شوراها ندارند. دليل محکم آن افت کيفي فيلمها و برنامههاي تلويزيون است که هر روز ضعيف تر و بيمحتواتر از روز پيش ميشوند.
وي پيشنهاد داده است: اگر اعضاي متخصص و کار بلدتري در اين شوراها حضور داشتند و همه را به يک چشم ميديدند، مطمئناً کيفيت برنامهها هر روز بالاتر ميرفت، نه پايينتر. تبعيض و آشنانگري يکي از معضلات بزرگ اين شوراهاست. چرا برخي از اعضاي شوراها نبايد همه را به يک چشم ببينند؟ چرا نبايد به اثر نگاه کنند، نه صاحب اثر؟ چرا فيلمنامهنويسان بايد از طريق تهيهکنندگان صاحب نفوذ در شوراها، طرحها و فيلمنامههاي خود را ارائه کنند؟ آيا رياست سازمان و مديران تحت امرش از اين مساله آگاه هستند؟ اگر هستند چرا براي حل اين معضل اقدامي نميکنند؟ چرا بايد در اين بين حق صاحبان اثر ناديده گرفته شود؟ اين کار باعث شده تا نويسندگاني که توانايي بالايي دارند، اما مستقل هستند، خود را کنار کشيده و شاهد ساخت برنامههاي بيکيفيت باشند. چرا سازمان به استقلال آنان احترام نميگذارد؟ چرا درها را به روي آنان بسته تا عدهاي ديگر از پنجره خود را به درون بيندازند و با تصويب کارهاي بيارزش، فرياد مخاطب را در بياورند؟
وي ابراز عقيده كرده است: متأسفانه مدتي است معضلي ديگر به اين شوراها سرايت کرده و آن حضوربرخي از اعضاي اين شوراها در دفاتر فيلمسازي به عنوان مشاور يا شريک است. اين کار باعث شده از نفوذ خود در شوراها استفاده کرده و طرحها و فيلمنامههاي آن دفتر را با وجود ضعفهاي فراوان به تصويب برسانند. برخي از تهيهکنندگان که از اين روش استفاده ميکنند، توانستهاند با اين کار، تعدادي از نويسندگان تازهکار را به خود جلب کرده و با دستمزدهاي پايين از آنان بهرهوري کنند. يکي از روشهاي نامتجانس و جديد در شوراها، نحوه تصويب است. يعني طرح را به صورتي تصويب ميکنند که نويسنده مجبور باشد، اثر خود را فقط به عنوان طرح بفروشد تا تهيهکننده با قيمتي نازل آن را بخرد و براي نوشتن فيلمنامه با دستمزدي به مراتب پايينتر آن را به عوامل خود بدهد.
اورنگ ادامه داده است: اگر رياست سازمان و مديران او، نگاهي به نوع تصويبها بيندازند، به راحتي اين روش ناصواب و تبعيضآميز را تشخيص ميدهند. اين يک روش استثماري است که عاقبت خوشي در پي نخواهد داشت.
چرا بايد بعضي ازاعضاي اين شوراها در دفاتر فيلمسازي آمد و رفت داشته باشند؟ چرا بايد آخرين نظرات شورا را قبل از اين که صورتجلسه شود در اختيار اين گونه تهيهکنندگان بگذارند؟ آيا اين يک روش اداري مدرن است که ما از آن بيخبريم؟ يا يک متد جهاني؟! رياست سازمان بايد شخصاً به اين کار نظارت کند، زيرا اگر جلو اين کار گرفته نشود اساس سازمان به خطر افتاده و زير سؤال خواهد رفت. آمارهاي داخلي سازمان نشاندهنده افت شديد فيلمهاي تلويزيوني است. در نامهاي که چند ماه پيش در سازمان (البته در سطح مديران) منعکس شد، نشان از مخاطب 10 درصدي تلهفيلمهاي توليدي داشت. اين يعني فاجعه، اين يعني ميلياردها ميليارد پول بيتالمال به دور ريخته شده است. پاسخگوي اين ريخت و پاش کيست؟ چه کسي جوابگوي آن خواهد بود؟ اگر رياست سازمان و مديران تحت امر او ، ميخواهند ريشه اين روشهاي ناپسند در شوراها را شناسايي کرده و بخشکانند، بايد از دو شبکه مهم و يک سازمان وابسته که تهيه و توليد فيلمها را به عهده دارد شروع کنند. از اين طريق مطمئناً زودتر به نتيجه ميرسند، البته اگر بخواهند به اين روشهاي ناصواب خاتمه دهند!
در پايان اين مطلب «رضا اورنگ» خاطرنشان كرده است: ناگفته نماند که همه اعضاي شوراها بدين گونه نيستند و قابل احترامند، از جمله آقاي ارگاني كه سابقهاي طولاني تخصصي وافر در اين كار دارند. اگر حداقل پنج تن مانند ايشان كار بلد و بي طرف در شوراهاي تصويب طرح و فيلمنامه داشتيم، بيگمان مشكلي به وجود نميآمد و نويسندگان از اين همه تبعيض نميناليدند.
انتهاي پيام