*همايش اخلاق و روابط بينالملل* متقي: ضرورتهاي اخلاق استراتژيك ايجاب ميكند به جاي برخورد به نفوذ توجه كنيم
دكتر ابراهيم متقي عضو هيات علمي دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگها تهران با اشاره به اهميت اخلاق استراتژيك در روابط بينالملل گفت: پيروز از طريق سركوب و همانگونه كه ميتواند موفقيتآميز باشد ميتواند زمينههاي فرسايش قدرت را فراهم كند. در دوره استراتژيك انتقام گسترده به اين ترتيب مورد استفاده قرار ميگيرد. به گزارش خبرنگار سياسي خارجي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دكتر ابراهيم متقي با بيان اينكه موضوع اخلاق و روابط بينالملل در تفكر بسياري از گروههاي اجتماعي بيانگر فضاي پارادوكسيكال است، تصريح كرد: آنجا كه اخلاق وجود دارد حوزه كنش و ارتباط با مسائل بينالملل و قدرت ملي به اعتقاد برخي به خوبي شكل نميگيرد اما واقعيت بيانگر آن است كه اخلاقگرايي انتقادي در ملاحظات استراتژيك جلوههايي از اخلاق خاص را به وجود ميآورد. وي افزود: هيچ حوزه علمي و اجتماعي سازمان يافته وجود ندارد كه بدون شكلبندي اخلاق ساخته شده وجود داشته باشد. عضو هيات علمي دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران با اشاره به انديشه مورگنتا تاكيد كرد: اخلاق در حوزه سياست، اخلاق سياسي است و همانگونه كه اخلاق اقتصادي موضوع خود را مورد توجه قرار ميدهد، طبيعي است كه اخلاق سياسي مولفه قدرت را مورد آزمون قرار دهد. ادبيات استراتژيك در فضاي آنارشي تبيين شده است. در نهادها نظم و سازمانپذيري ديده ميشود اما در فضاي بينالملل نظم بينالمللي وجود ندارد. متقي با تاكيد بر نبود نظم در جامعه بينالمللي بيان كرد: مساله حوزه بينالمللي در فضاي آنارشي براي اينكه سطح فراگير تعادل ايجاد شود اخلاق استراتژيك و روابط بينالملل ظهور پيدا ميكند. وي افزود: اخلاق استراتژيك براي اينكه بتواند فضاي منازعه را در سياست بينالمللي متعادل كند، زمينه همكاري را به موازات منازعات شكل ميدهد. وي با تاكيد بر اينكه نه همكاري و نه منازعه نقطهي پايان در روابط بينالملل است، گفت: انديشهها در رهيافت واقعگرايي و نظريهپردازان مكتب انتقادي و مكتب كوپنهاك در حوزه استراتژيك مطرح است. اين عضو هيات علمي دانشگاه تهران شاخصهاي اخلاق استراتژيك را مدنظر قرار داد و گفت: نفوذ از طريق تعامل، عقلانيت بازدارنده، آداب جنگ و صلح، تغيير مسالمتآميز و آيندهنگري از مولفههاي اخلاق استراتژيك هستند. ضرورتهاي اخلاق استراتژيك ايجاب ميكند به جاي برخورد به نفوذ توجه كنيم چون كنترل محيط كمترين تعارض و بيشترين مطلوبيت را ايجاد ميكند. متقي با بيان اينكه پيروزي مطلوبيت نهايي نيست، تصريح كرد: پيروز از طريق سركوب و همانگونه كه ميتواند موفقيتآميز باشد ميتواند زمينههاي فرسايش قدرت را فراهم كند. در دوره استراتژيك انتقام گسترده به اين ترتيب مورد استفاده قرار ميگيرد. اين كارشناس مسائل بينالملل با اشاره به عقلانيت بازدارنده در اخلاق استراتژيك در دهه 50 تا نيمه دهه 60 تاكيد كرد: اخلاق انتقادي مقولهاي به معناي پيروزي را مورد انتقاد قرار نميدهد بلكه چگونگي تحقق اين فرآيند مورد نظر است. كشورهايي كه در فضاي جنگ قرار دارند بر اين اساس نبايد دچار خدشه شوند. وي با اشاره به جنگ ايران و عراق يادآور شد: تنها چهار ماه در طول اين هشت سال نمايندگان سياسي دو كشور در خاك يكديگر حاضر نبودند بلكه حتي در سطح كاردار كنش براي ايجاد فضاي تعادل وجود داشت. اين عضو هيات علمي دانشگاه تهران با بيان اينكه اگر در صد جنگ پيروز شديد، پيروزي نيست بلكه پيروزي از آن فرماندهي است كه در فضاي بدون جنگ معاهدات استراتژيك خود را تامين كند، تاكيد كرد: در فضاي جنگ بايد همواره به فضاي پس از آن فكر كرد. حتي رئاليستها نيز به اين نكته توجه دارند. آيندهنگري در اخلاق استراتژيك به اين معنا است كه الگوي رفتاري براي آينده شكل گيرد. متقي با اشاره به جنگ حزبالله و اسرائيل در سال 2006 تاكيد كرد: با اينكه حزبالله موشكهاي قويتري نيز در اختيار داشت اما به عنوان بخشي از عقلانيت استراتژيك از آنها استفاده نكرد. وي افزود: در شرايطي كه همكاري ميتواند نتايج بهتري داشته باشد اخلاق نمادين تاكيد ميكند تا حداقل مطلوبيت را به دست آوريم وقتي ميتوانيم از طريق مانور به اهداف برسيم مناظره كاركردي ندارد و ايجاد آرامش براي دشمن فضاي لازم براي غافلگيري را فراهم ميكند. اين كارشناس مسائل بينالملل با اشاره به رفتارهايي از جمله تحريم و بمباران عليه ايران از سوي كشورهاي غربي، اين رفتارها را مخالف با اخلاق استراتژيك دانست و گفت: رفتار استراتژيك به جاي اينكه منجر به انهدام فيزيك دشمن شود اراده آن را هدف قرار ميدهد و به جاي مسئله نظاميگري، امنيت مطرح ميشود و اخلاق استراتژيك به اين ترتيب براي بقا عمل ميكند. عضو هيات علمي دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران در پايان خاطر نشان كرد: متنوعسازي حوزه قدرت و با توجه به زيرساختهاي اجتماعي بر اساس اخلاق و روابط بينالملل مدنظر قرار ميگيرد و اخلاق اجتماعي و ارتباط با نظام سياسي مفهوم پيدا ميكند و به اين ترتيب تئوري كره به جاي توپ بر فضاي روابط بينالملل حاكم ميشود. انتهاي پيام