حميد شانس درباره‌ي نخستين سمپوزيوم مجسمه‌ي تهران: انتخاب و داوري با كنار گذاشتن مجسمه‌سازان حرفه‌يي كشور، به بي‌اعتمادي و ترديد آنان مي‌انجامد

به‌ اعتقاد حميد شانس، سمپوزيوم مجسمه‌ي ايران به‌وسيله‌ي بدنه‌ي مجسمه‌سازي شكل نگرفته، بلكه توسط مراكزي كه اين قابليت را دارند تا با اهرم‌هاي خود جريان هنر را سمت و سو بدهند، صورت پذيرفته و هدايت شده و دغدغه‌هاي جريان تبليغي بر بررسي و برآورد نيازمندي‌هاي رشد مجسمه‌سازي پيشي‌ گرفته است.

اين هنرمند مجسمه‌ساز و مدرس دانشگاه‌هاي تهران - در گفت‌وگويي با خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، درباره‌ي شكل اجرايي نخستين سمپوزيوم مجسمه‌سازي در ايران گفت: اين سمپوزيوم به ابتكار افراد فرهنگي و با حسن نيت شكل گرفت، ولي اين امر به تنهايي براي ارزيابي خوش‌بينانه‌ي آن كافي نيست.

سمپوزيوم محمل هنرمندان حرفه‌يي 

وي تصريح كرد: اصولا سمپوزيوم محمل فعاليت هنرمندان حرفه‌يي محسوب مي‌شود و همواره در شكل‌گيري آن اتصال سمپوزيوم به جريان فعاليت حرفه‌يي مد نظر قرار مي‌گيرد و موفقيت آن در چارچوب نيازمندي‌هاي رشد، گسترش و بهبود كيفيت فعاليت اجتماعي مجسمه‌سازي قابل ارزيابي است؛ اما به‌نظر مي‌رسد برگزاري سمپوزيوم در موارد متعددي مجموعه شرايطي را كه مي‌بايست، مد نظر قرار نداده است.

صالح‌ترين‌ها حذف شدند

شانس همچنين شرايط شكل‌گيري اين سمپوزيوم را مورد بررسي قرار داد و افزود: براي برگزاري اين سمپوزيوم در ايران تنها پس از رشد جريان منزوي مجسمه‌سازي امكان‌پذير شده است؛ رشدي كه حاصل تلاش دو نسل و پايداري، ايستادگي آنان در فعاليت مجسمه‌سازي بوده است. مجسمه‌سازاني كه هم اكنون بدنه‌ي اصلي مجسمه‌سازي حرفه‌يي كشور را تشكيل مي‌دهند و صالح‌ترين افراد در تشخيص نيازمندي‌هاي رشد مجسمه‌سازي كشور هستند كه در اين سمپوزيوم به‌طور گسترده شركت كردند، اما آثارشان در جمع آثار انتخابي قرار نگرفت و عملا مسير حركت سمپوزيوم به حذف كامل آنان از فعاليت مجسمه‌سازي در سمپوزيوم منجر شده است.

تصميم‌گيري‌ها از دل نياز مجسمه‌سازي نبود

به‌گفته‌ي شانس جريان شكل‌گيري، مديريت، سياست‌گذاري و شيوه‌هاي اجرا در سمپوزيوم داراي اشكال است؛ زيرا كه تصميم‌گيري در سمپوزيوم به‌وسيله‌ي افراد غيرمجسمه‌ساز صورت پذيرفته و در جايي كه از مجسمه‌ساز مشورت گرفته شده، در جهت مديريت كلان سمپوزيوم نبوده و تصميمات از دل نيازهاي رشد مجسمه‌سازي بيرون نيامده است.

شانس همچنين درباره‌ي آثار ارسالي به اين سمپوزيوم گفت: گستردگي و تعداد زياد آثار ارسالي به سمپوزيوم نشان از استقبال وسيع از آن دارد؛ هرچند كه تعداد آثار باكيفيت به نسبت تعداد آثار ارسالي بالا نيست.

سويه‌ي تبليغي و گونه‌گوني آثار 

اين در حالي است كه سيدمهدي حجت - عضو هيات انتخاب اوليه و تنها داور ايراني مرحله‌ي نهايي - معتقد است: هيات داوري اوليه، انتخاب زياد ديگري نداشته و اگر مي‌خواستند بيشتر از پنج اثر انتخاب كنند، كار با مشكل مواجه مي‌شد و درحقيقت خيرالموجودين مجسمه‌ها را انتخاب كرده‌اند. اما شانس تاكيد دارد، شرايط برگزاري، گستردگي مضامين، آزادي در انتخاب مواد، آزادي در نحوه‌ي ساخت، همه نشان از سويه تبليغي در نگاه برگزاركنندگان دارد كه عملا به گونه‌گوني وسيع آثار ارسالي منجر شده است و درنتيجه اين آثار قابل قياس با يكديگر نيستند و طبيعي است كه داوري نيز تحت‌الشعاع اين جنبه‌ي منفي قرار گيرد.

آثار مردودشده گواه داوري ضعيف

اين هنرمند مجسمه‌ساز همچنين تصريح كرد: در اين سمپوزيوم داوري به‌خوبي انجام نگرفته است، مقايسه‌ي آثار انتخاب شده و مردود با يكديگرخود به‌سادگي گواه اين مدعاست.

وي با اشاره به نمونه‌هايي افزود: بخشي از آثار منتخب قابليت اجرايي ندارند؛ به‌عنوان نمونه اثر آلن واترز مي‌توان اشاره كرد. از سويي ديگر، زمان تعيين‌شده و تفاوت زمان مورد نياز براي اجرا در امر داوري لحاظ نشده و كيفيت و نوع آثار بسيار متفاوت است.

حذف كامل مجسمه‌سازان حرفه‌يي بي‌اعتمادي و ترديد

شانس تاكيد كرد: انتخاب و داوري با حذف كامل مجسمه‌سازان حرفه‌يي، به بي‌اعتمادي و ترديد آنان منجر شده است.

او افزود: داوري زماني مي‌تواند موفق باشد كه افراد آن مكمل يكديگر باشند؛ نه اين كه آرا يكديگر را خنثي كنند و داوري تبديل به يك جدل بشود و هر كسي تلاش ‌كند شيوه‌ي نگاه خود را در انتخاب آثار تحميل كند. اصولا هيات داوري به‌گونه‌اي انتخاب شده كه از افراد صاحب صلاحيت تركيبي خنثي و با كارايي منفي به‌وجود آورده است؛ به‌گونه‌اي كه نظر جداگانه هر يك بر برآيند خرد جمعي‌شان ارجح است.

تناسب آثار با فضاهاي شهري

اين هنرمند مجسمه‌ساز درباره‌ي تناسب آثار حجمي با فضاهاي شهري توضيح داد: بخشي از آثار قابليت اجرا در فضاي شهري را نداشته و براي اين امر نيز طراحي نشده‌اند و مكان نمايش آنها مكان نمايش در يك فضاي باز نيست.

شانس به آثار اينياس ويلدر اشاره كرد كه به‌زعم او اصولا كاري نمايشگاهي محسوب مي‌شود.

وي معتقد است: برخي آثار از غناي تصويري لازم برخوردار نيستند تا بيننده‌اي كه هر روز از كنار آن عبور مي‌كند، بخشي از كيفيت تصويري غني اثر را درك كند؛ مانند اثر گوشكا.

به‌گمان اين محقق وپژوهشگر هنري، برخي از آثار منتخب در سطح كارهاي اوليه‌ي دانشجويي است و نه از لحاظ ايده و نه شيوه‌ي اجرا حرفه‌يي محسوب نمي‌شوند؛ برخي ديگر مانند اثر هنرمند سوري مجيد جمول كيفيت بصري و درك معنايي بالايي ندارد، اما مجموعه‌اي از آثار كيفيتي متفاوت دارند؛ مانند اثر مجسمه‌ساز عراقي علي جبار حسين كه اثر قابل قبولي را به سمپوزيوم عرضه كرده است. اما در مجموع در كشور ما كه ساليان دراز از آثار هنرمندان معاصر جهان چيزي به ذخيره هنري خود نيافزوده است، افزودن مجسمه‌هاي ساخته شده در سمپوزيوم را به فضاي شهري بايد با نگاهي مثبت ارزيابي ‌كرد.

كاري كه نبايد فراموش شود

شانس با تاكيد بر اينكه ضروري است اين اقدام به‌فراموشي سپرده نشود، در عين حال تصريح كرد: هر جرياني كه آغاز به‌كار مي‌كند، قابليت رشد دارد؛ به‌شرط آن كه درك شود. اين برنامه‌ها متعلق به جامعه مجسمه‌سازي است و لازم است سازمان‌هاي دولتي با توان مالي خود در كنار صاحبان اصلي هنرهاي مختلف قرار گيرند تا جريان مديريتي در اختيار بخش خصوصي قرار گيرد.

وي افزود: در برگزاري سمپوزيوم عملا نقش انجمن مجسمه‌سازان ايران به‌عنوان متولي تخصصي امر مجسمه‌سازي در كشور ناديده گرفته شده است.

و اما كارشناسي جدي براي تداوم كار

اين مدرس دانشگاه تاكيد كرد: ارزيابي سمپوزيوم و شيوه‌اي كه براي تداوم و بهبود كار لازم است، نيازمند كار كارشناسي جدي است و اين امر زماني محقق مي‌شود كه بپذيريم كار تخصصي را بايد با مديريت نيروي تخصصي سازماندهي و اجرا كرد.

انتهاي پيام

  • سه‌شنبه/ ۲۲ اسفند ۱۳۸۵ / ۱۲:۱۳
  • دسته‌بندی: تجسمی و موسیقی
  • کد خبر: 8512-11222
  • خبرنگار :