/همراه با سالگشت انفجار نور/ « ادبيات و آزادانديشي » در گفت‌وگو با اوجي، سالمي و جمالي

غلامحسين سالمي ـ مترجم و شاعر ـ درباره‌ي ادبيات و آزادانديشي به خبرنگار ادبي ايسنا گفت: ادبيات هر كشور، يكي از اركان نشان دهنده‌ي فرهنگ و شعور اجتماعي آن جامعه است. ما با داشتن پشتوانه‌ي غني، بويژه در زمينه‌ي شعر، يكي از استخوان‌دارهاي فرهنگي جهان هستيم و اگر حمل بر ناسيوناليسم نشود، در فرهنگ جهان حرف اول را مي‌زنيم، اگر چه زبان‌ ما زبان بين‌المللي نيست. وي افزود: هنگامي كه ادبيات ما، بويژه قصه‌هايي كه بعد از مشروطه نوشته شد، ترجمه شود، خواهند ديد كه چه چشم‌اندازهاي زيبايي در ادبيات ما وجود دارد. او در ادامه تصريح كرد: شاعران گذشته ما و حتا شاعران امروز ما آزادانه حرف‌هاي خود را گفته‌اند. من كاري به شاعران مزدور و جيره‌خوار ندارم، اما وجود كساني چون فردوسي، رودكي و امثال اين‌ها در نتيجه‌ي اين آزادانديشي در دل ادبيات است. هم‌چنين ما در دوران مشروطه نويسندگان بسيار شاخصي داريم كه به واسطه‌ي آزاد‌انديشي‌شان مطرح هستند. سالمي گفت: ادبيات، يكي از عواملي است كه انسان را به طرف كمال و آزادانديشي مي‌برد. منصور اوجي ـ شاعر ـ نيز گفت: در نبود آزادي، هنرمند، هم سانسور مي‌شود و هم خود را سانسور مي‌كند و بنابراين نمي‌تواند آزادانه عقايد خود را بيان كند. وي در گفت‌وگو با خبرنگار ادبي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، افزود: در نبود آزادي كه ما تجربه‌اش را در حكومت طاغوت داشتيم، آثار چك مي‌شود و درنهايت، منتشر نمي‌شود و در اين صورت ادبيات ضرر مي‌كند. البته به‌جز دستگاه سانسور، خود ناشر هم به شاعر يا نويسنده سفارش مي‌كند كه چگونه بنويسد و بعد از طرفي هم خود هنرمند دچار خودسانسوري مي‌شود. اوجي گفت: هر كجا آزادي هست، هنر، علم و زيبايي به شكوفايي مي‌رسد و با وجود سانسور، سكوت حاكم مي‌شود و اين اوج فلاكت است. وي با تأكيد بر اين كه هنرمند براي خلق اثر هنري بايد آزاد باشد، گفت: عده‌اي اثر هنري مي‌آفرينند كه جهان را عوض كنند و عده‌اي هم مي‌آفرينند تا جهان را تحمل كنند . در واقع كسي مي‌خواهد تحمل كند كه نگذاشته‌اند آزاد باشد و او درنهايت، براي دل خود مي‌گويد و مي‌آفريند. بايد بدانيم درخشان‌ترين دوران در كل جهان و در ايران زماني بوده كه آزادي حاكم بوده است و در خود اسلام هم زماني كه آزادي وجود داشته، بزرگ‌ترين دانشمندان بيرون آمده‌اند. او ادامه داد: اما با وجود محدوديت زياد، مشكلاتي پيش مي‌آيد ؛ مثلا در غرب، در قرون وسطي به دليل نبود آزادي با دوران تاريكي روبه‌رو هستيم. در اين دوران كسي را كه انديشيده، زنده زنده مي‌سوزانند يا به عنوان مثال، قصد محاكمه‌ي گاليله را داشتند كه او حرفش را پس مي‌گيرد، اما در همان كليساي محل محاكمه، روي زمين مي‌نويسد: “به خدا زمين تو مي‌گردي”. سال‌هاي سال بايد بگذرد كه كليسا بفهمد حق با اوست، اما اگر آزادي بود، نتيجه چيز ديگري مي‌شد. محمدخليل جمالي - شاعر - هم با بيان اينكه آزادانديشي در اسلام يك اصل است، در گفت‌وگو با خبرنگار ادبي ايسنا اظهار داشت: وقتي در قرآن كريم گفته مي‌شود: ”لا اكراه في‌الدين” معنايش اين است كه انسان با آزادگي و آزادانديشي چيزي را مي‌پذيرد، اما ديگر با هيچ چيزي نمي‌تواند آن را عوض كند. البته شايد آنها كه پايه و شناخت درستي نداشته باشند، بتوانند عقيده‌شان را عوض كنند، اما آنها كه واقعا اسلام را نشناخته‌اند و درست قدم برداشته‌اند ، آن را با هيچ چيزي عوض نمي‌كنند. وي افزود: آزادانديشي در آثار امروزي خيلي خوب جلوه كرده و محسوس است. اين مساله، هم در آثار شاعران انقلابي و اسلامي يا حتا در آثار شاعراني كه چندان اعتقادي هم به انقلاب و اسلام ندارند، ديده مي‌شود. در واقع امروز آزادي بر ما حاكم است، هرچند كه بعضي‌ها منكر آن هستند. اما واقعا شايد امروز آزادترين زماني است كه مردم مي‌توانند حرفشان را بزنند. جمالي با تاكيد بر اينكه آزادي غير از بي‌بند و باري است، گفت: آزادي اين است كه هر كس در جايگاه خود، آزاد باشد، آزاد بيانديشد، آزاد كار كند و ...؛ اما اينكه بخواهد با عنوان اينكه آزاد است، هر كاري را انجام دهد و مانع ديگران بشود، اين، غير از آزادي است. انتهاي پيام
  • جمعه/ ۱۸ بهمن ۱۳۸۱ / ۱۱:۵۱
  • دسته‌بندی: فرهنگ عمومی
  • کد خبر: 8111-04635
  • خبرنگار : 71157