آشنایی با زبان‌ها و لهجه‌های ایرانی/۱۳

بیگانه‌ای که در اوستا هم نفوذ کرد

نگاهی به تاریخچه زبان پهلوی نشان می‌دهد استعان از زبان بیگانه و آن هم زبان سامی در زبان‌های ایرانی، سنتی دیرین و شالده کهن‌سازی‌ست که کوتاه‌‏ترین‏ دوره استقرار آن به‌ بیش از هزاروپانصد سال پیش برمی‌گردد.

به گزارش ایسنا، زبان پهلوی بر دو گونه است: گونه‌‏ای که آن را پهلوی شمالی یا پهلوی‏ اشکانی می‌‏نامند و کلمات بیگانه در آن نیست. گونه دیگر را پهلوی جنوبی یا پهلوی ساسانی اصطلاح کرده‌‏اند که کلمات بیگانه به‌طرزی خاص در آن‏ به‌کار رفته است.

در دوره ساسانیان، در سرزمین غربی ایران آن روز که کشور عراق و بین‌النهرین کنونی را می‌ساخته و در گرداگرد پایتخت زمستانی و بزرگترین‏ شهر ساسانیان، تیسفون یا مداین، مردمی از نژاد سامی می‌‏زیسته‌‏اند که بومی‏ آن سرزمین بوده و اگر همۀ مردم آن دیار را فراهم نمی‌کرده‌‏اند، لااقل اکثریت‏ مردم آنجا از این تیره بوده‌‏اند. این مردم همان آرامیان قدیم بوده‌‏اند و زبانی داشته‌‏اند به‌نام زبان آرامی‏ که از همان ریشۀ زبان‌های سامی یعنی سریانی و عبری و نبطی و غیره بوده است و زبان تازی از آن بیرون آمده و لهجه‌‏ای از آن در میان‏ طوایف ترسایان شمال غربی و مغرب ایران که به‌نام «کلدانی» یا درست‏‌تر به‌نام «آسوری» معروف بوده، باقی‏ ماند و کسانی که این زبان را در کوی و برزن یا در رادیو شنیدند، می‌‏دانستند که خویشاوندی‏ نزدیکی با زبان عرب دارد و مخصوصاً شباهت مخارج حروف و لحن آن با زبان تازی‏ بسیار آشکار و زننده است.

چون پایتخت ساسانیان پر از این مردم بود و زبان‌شان روز و شب گوش‏ شهرنشینان تیسفون را می‌‏انباشت، کلمات بسیار (نه تنها اسامی و صفات، حتی افعال‏ و ضمایر و حروف عطف و ربط) از زبان آنها وارد زبان پهلوی ساسانی شده‏ و آن هم به‌طرز شگفت و خاصی که در هیچ زبان دیگر نظیر ندارد و آن این است‏ که در نوشتن کلمات آرامی را به‌کار می‌برده و در خواندن آنها را در ذهن خود ترجمه می‌‏کرده و کلمه ایرانی را به‌جای آن به زبان می‌‏آوردند و این همان‏ کلماتی‌ست که در فرهنگ‌های متداول، مخصوصا در برهان قاطع تقریباً همه آن‌ها را ضبط کرده و کلمات «زند و پازند» نام گذاشته‌‏اند زیرا که دامنه این بیگانه‌‏پرستی به جایی کشیده بود که حتی این کلمات آرامی در اوستا و نسخۀ مکتوب‏ این کتاب یعنی «زند» نیز راه یافته بود.

این کلمات آرامی را که بدین‌گونه در پهلوی ساسانی به‌کار می‌بردند، به‌اصطلاح‏ خاص «هووارش» یا «زوارش» می‌گفتند و تفاوتی که در میان پهلوی شمالی یا اشکانی و پهلوی جنوبی یا ساسانی هست بر سر همین کلمات است که در پهلوی اشکانی‏ هووارش نیست و در پهلوی ساسانی هست.

اینجا که می‌رسد، ناچار این‏ نکته مسلم در ذهن می‌‏نشیند که استعان از زبان بیگانه و آن هم زبان سامی در زبان‌های ایرانی، حکم تحمیلی و زورآورده‏ایی نیست که با اسلام بر سر ایرانیان کوفته شده باشد، بلکه سنت دیرین و شالده کهن‌سازی‌ست که کوتاه‌‏ترین‏ دوره استقرار آن به‌ هزاروپانصد سال و به اوج جهانگیری و شکوه و جلال ساسانیان‏ به روزگار شهریاری خسرو اول، انوشیروان، می‌رسد. منتها روزی بود که زبان پهلوی از زبان آرامی استعانت می‌کرد. روزی‏ رسید که زبان دری جای زبان پهلوی و زبان تازی جای زبان آرامی را گرفت و به همان سنت دیرین زبان دری از زبان تازی استعانت کرد. 

تصور نکنید که این دادوستد تنها یک‏‌جانبه بوده و تنها ایرانیان از زبان‌های سامی یا لااقل از زبان تازی عاریت‏ گرفته‌‏اند و تازیان هرگز از ما عاریت نخواسته‌‏اند.

منبع: بخشی از مقالۀ روش تجدد در زبان و ادبیات فارسی، سعید نفیسی، آینده، سال سوم، آذر ۱۳۲۳، شمارۀ ۴.

انتهای پیام

  • یکشنبه/ ۲۹ آبان ۱۴۰۱ / ۰۵:۱۹
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 1401082819668
  • خبرنگار : 71626