محمدعلی حسنلو، شاعر و معلم ریاضی در گفتوگو با ایسنا درباره حذف درسهای عمومی از کنکور ۱۴۰۲، با بیان اینکه مسئله صرفا بودن و یا بودن ادبیات در کنکور نیست، اظهار کرد: با اینکه الان درس ادبیات در کنکور مطرح است، بچهها چندان به آن توجه ندارند؛ من به عنوان، معلم زمانی که در کلاس با بچهها حرف میزنم، یا از آنها میخواهم از روی کتاب متنی را بخوانند، میبینم دانشآموزان اول و دوم متوسطه در روخوانی عادی شدیدا مشکل دارند. چند سال پیش به دانشآموزی گفتم از روی کتاب بخوان. او با خواندن یک پارگراف به تتهپته افتاد و خواندن یک پاراگراف پنج دقیقه طول کشید، آنهم با کلی غلط. چند روز بعد اولیای همین دانشآموز برای بررسی وضعیت تحصیل او به مدرسه آمده بودند و میگفتند «برای ما درس دینی و ادبیات و ... مهم نیست، میخواهیم معلم ریاضی او را ببینیم». من در جمع به آنها گفتم، اتفاق مشکل شما این است که ریاضی برایتان مهم است، چند روز پیش پسرتان نتوانست متن عادی ریاضی را بخواند، بچهای که نمیتواند روخوانی عادی از متن درسی به زبان رسمی کشور انجام دهد، چطور میخواهد قدرت حل مسئله در ریاضی را داشته باشد؟ پدر و مادر این دانشآموز دیگر چیزی نگفتند و ساکت شدند. میخواهم بگوییم همین الان با وجود اینکه درس ادبیات در کنکور هست، دانشآموزان مشکل دارند، اگر حذف شود فاجعه میشود.
این شاعر با تأکید بر اینکه نگاهش به ادبیات با دیگر درسهای عمومی متفاوت است، گفت: اگر قرار باشد این درس از کنکور حذف شود، شیوههای سنجش در مدارس چطور خواهد بود؟ آیا بهگونهای خواهد بود که در بچهها لذت خواندن را ایجاد کند و آنها با لذت ادبیات بخوانند؟ آیا به گونهای خواهد بود که آنها شیوه مطالعه و تحقیق و پژوهش یاد بگیرند؟ زمانی که این خبر را شنیدم، ابتدا فکر میکردم شوخی است تا اینکه در چندین جا لینک خبر حذف درسهای عمومی از کنکور ۱۴۰۲ را دیدم. الان که ادبیات هست آیا بچهها با لذت آن را میخوانند؟ آیا نوع برگزاری کنکور باعث میشود، بچهها شاعر و نویسنده شوند؟ یا از آنها خواننده خلاق بار میآورد که بتوانند کتاب بخوانند؟ اینطور نیست. وضعیت ادبیات و تدریس آن بهگونهای نیست که بتواند بچههای خلاق و کتابخوان بار بیاورد و آنها با لذت بروند و تاریخ ادبیات کشورشان را بخوانند. این چیزی است که من دارم به آن فکر میکنم.
او در ادامه با تأکید بر اینکه بچهها با دشواری ادبیات میخوانند، بیان کرد: اگر از دانشآموزان درباره تستهای ادبیات بپرسید، میگویند برای اینکه درباره ارتباط معنایی بیتها تست بزنیم، شاعرانش را نمیشناسیم، کتابهایشان را نخواندهایم و خبر نداریم. بچهها باید بروند چیزهایی را خارج از کتاب درسی بخوانند تا بتوانند تست ارتباط معنایی بزنند. بهنظرم باید شیوههای تدریس ادبیات در کشور دگرگون شود تا در بچهها علاقه به خواندن ایجاد کند و آنها کتابخوان شوند، به آن احساس تعلق کنند و با عشق کتاب بخوانند در واقع از نگاه ابزاری به ادبیات خارج شوند، البته با وجود کنکور هم نگاه ابزاری به ادبیات وجود دارد.
این معلم درباره تغییر شیوه برگزاری آزمون و اعمال نمره آن در کنکور، بیان کرد: این موضوع به نحوه برگزاری آزمون بستگی دارد؛ اگر آزمون بهگونهای باشد که دانشآموز بداند ضریب آن درس در رفتن به دانشگاه مهم و تأثیرگذار است، طبعا در رفتار در دانشآموز تغییر رخ خواهد داد. بهتر است بگوییم اگر آزمون فرمالیته باشد و نگاه دانشآموزان «خب، امتحان بگذره و تموم بشه» باشد، هیچ تغییری در پی نخواهد داشت. شاید باورتان نشود اگر بگوییم در مدرسهای ۶۰-۷۰ درصد دانشآموزان در کلاس ادبیات افتادهاند! این نشان میدهد بیتوجهی بچهها به درس ادبیات زیاد است. گاهی میشود اسم بچهها را از روی ورقه امتحانی برداشت، نوع نوشتنشان، نحو بیانشان و چیدن کلمات آنها را نشان داد که پر از اشکال است و این موضوع در پاسخ تشریحی کاملا مشخص و مشهود است.
حسنلو با بیان اینکه نمیداند متنهای درسی چقدر در بچهها رغبت خواندن ایجاد میکند، گفت: شیوههای آموزش باید بهگونهای شود که بچهها احساس خوبی نسبت به کتاب و درس داشته باشند، خلاق شوند و خلاقیتشان را بروز دهند، اگر بخواهیم با ترس نمره پیش برویم، چندان فایده نخواهد داشت. اگر سنجشهای ما سرسری نباشد و بچهها بدانند واقعا موثر است، در رفتارشان تغییر ایجاد میشود اما اگر احساس کنند که فلان درس بیفایده است، چون همه چیز به کنکور هم ختم میشود، ممکن است یک نوع رها شدگی اتفاق بیفتد و وضع از این هم بدتر شود.
انتهای پیام