این مترجم زبان ترکی استانبولی در گفتوگو با ایسنا درباره معیارهای انتخاب کتاب برای ترجمه که به نظر میرسد به سمت کتابهای پرفروش و عامهپسند رفتهاند، اظهار کرد: قبلا هم همین بوده است. مترجم سراغ نویسندهای میرود که جایزه برده و مورد توجه بوده است. مترجم ایرانی راه نمیافتاده برود آمریکا ببیند آنجا چه خبر است، میرود ببیند چه کسی جایزه پولیتزر برده و چه کسی جایزه نوبل برده، چه کسی جایزه فلان جا را برده و.... کسانی که این جایزهها را بردهاند، از یکسری فیلتر رد شدهاند و اثرشان با معیارهایی میخوانده و با استانداردهایی سازگار بوده است. در بهترین حالت مترجم کتاب را میخواند و اگر خوشش بیاید، ترجمه میکند. این عملی نیست که مترجم یکسال وقت بگذارد، تحقیق کند و جریانهای ادبی فلان کشور را تعقیب کند، باید در محیط آن کشور باشی، دورادور چندان عملی نیست.
فصیحی سپس گفت: مترجم چارهای جز این ندارد برای اینکه میخواهد کتابی را که ترجمه کرده، فروش برود، مشهور بودن کتاب و نویسندهاش یکی از عواملی است که باعث استقبال مخاطب و پرفروش شدن کتاب میشود، این از روی ناچاری است. اگر ناشران هم رقابتی دارند به همین دلیل است. آنها میدانند اگر فلان کتاب در ایران منتشر شود، فروش میرود. اینکه میگویم فروش میرود، منظورم پرفروش شدن نیست، زیرا بازار کتاب در وضعیت بد و وخیمی است، کتاب که چاپ میشود اصلا فروش نمیرود. تیراژ کتابها به ۲۰۰-۳۰۰ نسخه رسیده است، در بهترین حالت کتاب در ۵۰۰ نسخه چاپ میشود، آن هم فروش نمیرود. ناشر هم سرمایهگذاری میکند تا سود ببرد و چرخ بنگاهش بچرخد وگرنه باید تعطیل کند.
مترجم «قلعه سفید»، «زندگی نو» و «جودت بیک و پسران» اورهان پاموک درباره تأثیر رقابت بین ناشران و مترجمان در انتشار هرچه سریعتر کتابها نیز گفت: زمانی که خبر میآید قرار است کتاب فلان نویسنده چاپ شود یا مترجمانی که نویسنده و یا بازار نشر کشوری را تعقیب میکنند، با خود میگویند اگر این کتاب در ایران چاپ شود، فروش میرود و تا کتاب منتشر میشود شروع به ترجمه میکنند و برای اینکه از قافله عقب نمانند سرعت کار را زیاد میکنند. هر چقدر سرعت ترجمه، که از روی ناچاری است، بیشتر شود کیفیت ترجمه افت میکند. در واقع ترجمههایی با کیفیت نازل محصول سرعت مترجمان است که با سطح ادبی نازل و زبان دارای اشکال به دست خواننده میرسد.
ارسلان فصیحی درباره اینکه توجه به کتابهای پرفروش و عامهپسند در ترجمه چه تأثیری بر جریان ادبی داخل ایران میگذارد، نیز توضیح داد: در تاریخ ادبیات از ابتدا تا الان چند نوع ادبیات داریم؛ ادبیات به اصطلاح عامهپسند، ادبیات جدی و ادبیات فاخر که هرکدام از اینها جای خود را دارند. در فرانسه کتابهای مارسل پروست اگر ۳۰۰۰ نسخه چاپ میشود پنج سال میماند اما کتاب فلان نویسنده محبوب روز را که چاپ میکنند، شاید در یک سال ۵۰۰ هزار نسخه بفروشد. در همه جا همینطور است، دانیل استیل جای خود را دارد و جیمز جویس جای خود را. نویسندهای مانند جیمز جویس از نویسندهای مانند دنیل استیل تأثیر نمیگیرد زیرا او کار خود را میکند و دانیل استیل کار خود را. اگر نویسندهای در ایران بخواهد تحت تأثیر فلان رمان عامهپسند قرار بگیرد و در سبک کارش تأثیر بگذارد اصلا نویسنده نیست و باید ببیند کجای کار خود میلنگد و جریانهای ادبی و ادبیات را به درستی نمیشناسد مگر اینکه بخواهد رمانی بنویسد که پرفروش شود و معمولا کسی که با قصد پرفروش شدن مینویسد، شکست میخورد.
انتهای پیام