اشکان زارعی - پژوهشگر حوزه تاریخ - در یادداشتی که در اختیار ایسنا قرار داده، درباره آیین زیارت اهل قبور که به عنوان یکی از رسوم قدیمی ایرانیان در پنجشنبه آخر هر سال انجام میشود، اینطور آورده است: «بیگمان بسیاری نمیدانند که بزرگداشت چنین روزی برگرفته از اندیشه فرود آمدن فَرَوَهرها یا فٔرَوَشیها به جهان زندگان است که باید پیشینه آن را در دو جشن سوریک (چهارشنبهسوری) و جشن فروردینگان ایران باستان جستوجو کرد.
فَرَوهر که به آن فَرَوشی و فَرورتی نیز گفته میشود در بینش نیاکانمان از یک سو پنجمین نیروی درونی انسان است که همواره او را به راه راست راهنمایی کرده، با مرگ آدمی به جهان مینوی بازگشته و پشتیبان بازماندگان خویش میشود و از سوی دیگر نماد انسان آرمانی نیز هست که میتواند در جهان خاکی برای او الگو باشد.
چنانکه نگاره آن چهره مردی کهنسال را نشان میدهد که جاافتادگی و کارآموزدگی را یادآوری میکند. دست راست آن به سوی آسمان به چم (معنای) ستایش و پرستش خدای یگانه است و چنبره (حلقه) دست چپ نشان از پیمانی دارد که میان انسان و آفریدگار بسته میشود. از اینرو رویدادنگاران و مردمشناسان چنبره پیوند زناشویی را برگرفته از نگرش و آیین ایرانیان میدانند. بالهای او نیز برای پرواز به سوی پیشرفت و بالندگی انسان و رسیدن به دادار هستیبخش است.
این بالها از سه بخش فراهم آمده که بازگوکننده آموزه بیهمتای ایرانیان یعنی اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک است که آدمی با بهرهگیری از آن میتواند به رستگاری برسد. در میان کمر فروهر یک چنبره دیگر نیز به نماد جهان آفرینش است. از پایین آن یک رشته به راست به نام سپنتامینو (خوبی) و یک رشته به چپ به نام انگرهمینو (بدی) کشیده شده که نیروهای درونی انسان را یادآوری میکند. دم فَرَوهر همانند بالها به سه بخش دستهبندی شده، که نمایانگر اندیشه بد، گفتار بد و کردار بد در نزد آدمی است.
نگاره فَرَوهر را باید اوج بینش خردمندانه و آزادمنشانه ایرانی دانست در حالی که انسان میان خوبی و بدی رها شده، اندیشه ایرانی راه خوشبختی را نه به زور که با نماد و کنایه به او میآموزد.
در فرهنگ ایرانی٬ فَروَهرها یا روان درگذشتگان در واپسین روزهای سال که به آن پنجه٬ پنجهوه٬ اندرگاه و بهیزک میگفتند از جایگاه آسمانی خود به میان خانومان وخویشاوندان فرود میآیند. به همین شوند (دلیل) ایرانیان با پاکیزه کردن خانه، شستوشوی تن، پوشیدن رخت نو و زدودن رنجیدگی میان آشنایان و بستگان میکوشیدند تا فروهرها را خشنود ساخته٬ آنها با خرسندی به جهان مردگان بازگردند.
همچنین در یکی از این روزها که آشکار نیست کدامین روز بوده٬ شبهنگام روی پشتبامها در کوچهها آتش میافروختند تا درگذشتگانشان راه خانههای خود را بازیابند، خوانچهای (سفره) نیز از خوراکیها پهن کرده، همراه با خوشحالی و پایکوبی٬ آمدن مردگان خود را ارج میگزاردند …جشنی که در روزگار کهن٬ سوریک و پس از اسلام چهارشنبهسوری نامیدند.
افزون بر چهارشنبهسوری٬ به گفته مسعودی در کتاب مروجالذهب و قزوینی در کتاب عجایبالمخلوقات ایرانیان باستان جشن فروگ یا فروردینگان را در ۱۹ فروردین هر سال برای سپاسگزاری از مردگان خویش با پخش نان «سورگ»، آجیلی به نام «لرک» که از هفت گونه میوه خشک فراهم میآمد، خواندن نیایش و سرودهای به نام آفرینگان در آرامگاههای آنان برگزار میکردند.
ایران اگر چه بارها به دست بیگانگان گشوده شده اما فرهنگ آن همچنان استوار مانده و کمتر دستخوش تاختوتاز شده است.
نیاکانمان همواره در برابر انیرانیان با دگردیسی فرهنگی٬ پوسته را برای خوشایند «فاتحان» اندکی دگرگون کرده، تا هسته را پاسداری کنند که میتوان از تعزیهخوانی٬ آیین زورخانهای و جشن مردگان پایان سال نام برد.
نامگذاری ۲۲ اسفند هر سال به نام روز شهدا نیز تلاشی بس ارجمند برای بزرگداشت همه جانباختگان میهن و فَروهر آنان در هزارتوی تاریخ این سرزمین آهورایی است.
اندیشه والای ایرانی در درازنای تاریخ خود امیدوارنه چشم به آیندهای روشن داشته٬ با هر جشن و آیینی به ستایش خداوند و سپاسمندی نیاکانش پرداخته و در کنار آن شادمانی و باهم بودن را نیز یادآوری کرده است، که جشن سوریک و فروردینگان دیروز و پنجشنبه پایان سال امروز را باید در همین راستا واکاوی کرد.
اکنون نوروز بر پاشنه ایستاده و بر در میکوبد تا بار دیگر جهان ایرانی را تازه و نو سازد. نوروز را با شکوه برگزار کنیم چرا که جشنها، آیینها و باورهای ایرانی راز ماندگاری این سرزمین هستند.»
منابع:
«جهان فروری، بهرام فرهوشی»، «گاهشماری و جشنهای ایران باستان، هاشم رضی»، «از نوروز تا نوروی، کورش نیکنام» و «اساطیر و فرهنگ ایران در نوشتههای پهلوی، رحیم عفیفی»
انتهای پیام
نظرات