این شاعر در گفتوگو با ایسنا درباره جایگاه آیینها و سنتهای ایرانی در ادبیات و به ویژه شعر سالهای اخیر اظهار کرد: با آنچه از بابت پرداختن به سنتها و آیینها در شعر معاصر میبینیم، میتوان گفت از میان شاعران بعد از نیما، همانند شاملو، ابتهاج، کسرایی و به خصوص اخوان با زبان و نگاهی تازه به ملیت و سنتها میپرداختند. اما بعد از آنها دیگر چنین جلوهای در شعر امروز نمیبینیم.
او سپس از وجود عاشقانههای آبکی و باندبازیهای آنچنانی در شعر امروز گفت و افزود: وضعیت پرداختن به آیینها و سنتهای ملی حتی تا دهه ۷۰ هم خوب بود، بعد از آن رکودی ایجاد شد اما امروزه با وجود برخی شاعران اصیل دغدغه بیشتر شاعران عشقهای آبکی و پرداختن به مسائل اینچنینی است. شاعران اغلب به مسائل «من تو رو دوست دارم» و «تو منو دوست داری» و به عریان و جلف کردن مسائل عاشقانه پرداختهاند؛ در واقع شعر (چه غزل و چه شعر نو) پس از دهه ۷۰ به این سمت رفته و انگار دیگر پرداختن به سنتها خیلی معنا ندارد.
خالقی همچنین با بیان اینکه پرداختن به آیینها نیازمند سواد و فرهنگ است، گفت: من نمیخواهم به جوانانمان که از جوانان دیروز روشنفکرتر هستند، توهین کنم اما کمتر دیده میشود که به این مسائل بپردازند. امروزه آنها که شاخصاند، میداندار نیستند، مثلا ما مجله ادبی خوبی نداریم یا اگر مجلهای هم داریم دست افراد متوسط رو به بالا است که چیزی از سنت، فرهنگ و ملیت نمیدانند. اگر بدانند هم آنطور که شاعران بعد از نیما میدانستند، نمیدانند.
این شاعر در ادامه بیان کرد: آیینها اصلا در شعر امروز دیده نمیشوند و هر کس حرف خودش را میزند؛ درحالیکه شعر یعنی حرف شخصی خود را به جامعه گسترش دادن و منیت خود را به من اجتماعی و سیاسی گسترش دادن تا مخاطب را هم دربرگیرد.
او به کیفیت گزیده شعرهایی که این روزها منتشر میشوند هم اشاره کرد و گفت: دغدغه من همیشه این است که یکسری از کارهای بعد از انقلاب را (به ویژه در حوزه شعر نو) گزینش کنم. چون گزینشهایی که حالا درمیآیند، معلوم نیست براساس چه معیاری هستند و اغلب افرادی که اینها را انتخاب و منتشر میکنند، متخصص و صاحبنظر نیستند که میداندار شعر ما شدهاند.
ضیاءالدین خالقی همچنین با بیان اینکه همه چیز به نحوی به هم ریخته و هیچ معیاری وجود ندارد، اظهار کرد: شاعر امروزی باید با نگاهی امروزی آیینها و سنتها را نشان بدهد، اگر بخواهد آنها را با نگاه گذشته نشان بدهد، واپسگرا میشود و این به درد نمیخورد. شاعر امروز باید کلاسیک بشود نه اینکه کلاسیک باشد. پس باید به هر چه در گذشته وجود دارد (از جمله سنتها) هم با نگاه امروزی نگاه کنیم.
او در پایان درخصوص پرداختن به آیینهای غیرایرانی در شعر امروز گفت: من چنین چیزی را ندیدهام اما اگر وجود دارد، با آن مخالفام، چون ما باید از خودمان بگوییم، نویسنده یا شاعر حرفهای و جهانی کسی است که یک نویسنده یا شاعر بومی باشد و ما اول باید بومی باشیم و بعد جهانی.
انتهای پیام
نظرات