امیر حاج رضایی در گفتوگو با ایسنا، درباره دوره مدیریت مهدی تاج و علی کفاشیان در فدراسیون فوتبال، اظهار کرد: در دوره اول آقای کفاشیان او تنها فردی بود که کاندیدا بود و انتخاب شد اما در دورههای بعد کاندیداهایی هم بودند. در این مدت همواره شکلی از انتصاب به چشم می خورد نه اینکه انتخابی صورت بگیرد و بعد هم که آقای کفاشیان سکان فدراسیون را به دوست خودش یعنی مهدی تاج داد. این دوره مدیریتی دو صعود به جامجهانی داشت که این موضوع از منظر مدیران وقت موفقیتهای کاملی برای فدراسیون به حساب می آمد اما در زمینه مالی مسائل زیادی وجود داشت که قابل دفاع نبود.
وی افزود: به طور مثال قراردادی که با آقای ویلموتس بسته شد، یک فاجعه ملی بود. هنوز برای ما سوال است که چطور قراردادی بسته شد که حاصل آن فقط شکست بود؟ مدیران فدراسیون این قرارداد را امضا کردند که پول ما به تاراج برود و هیچ سودی نداشته باشیم. از منظر مدیریتی در ضعیفترین سالهای تاریخ فوتبال ایران بودیم. روسای فدراسیون به هیچ عنوان استقلال نداشتند و برای حفظ صندلی ریاست خودشان، تابع تصمیم مقامات بالادستی خود بودند و برای حفظ صندلی خود تن به هر کاری دادند.
او در ادامه به موضوع پافشاری مهدی تاج برای ماندن در پست ریاست فدراسیون فوتبال اشاره کرد و گفت: در خاطرم است که آقای تاج به همراه برخی جلسهای با آقای لاریجانی به عنوان رئیس وقت مجلس شورای اسلامی برگزار کردند تا در پست ریاست فدراسیون فوتبال باقی بماند اما آقای لاریجانی صراحتا به او گفت با توجه به قانون بازنشستگی، نمیتواند به کار خود ادامه دهد. بعد هم به موضوع جانبازی اش اشاره کرد و از این طریق هم نتوانست بماند و سپس به اینفانتینو متوسل شد تا توانست ماندگار شود. زمانی که تاج در مسند کار بود، به او گفتم صندلی ریاست فدراسیون چه ارزشی دارد که برای ماندن هرکاری میکنید؟ به او گفتم جامعه خواستار ماندن شما نیست و نمیتوانید به فوتبال ما کمک کنید.
حاجرضایی همچنین گفت: در فدراسیون مهدی تاج، کارلوس کیروش رئیس بود و تاج، کارمند اجرای دستورات کیروش بود. دبیر کل فدراسیون در همین دوره به دستور کیروش برکنار شد و مسائل زیاد اینچنینی وجود داشت. اینها در واقع به شخصیت یک رئیس فدراسیون فوتبال لطمه زدند. آنها برای حفظ صندلی خود مطیع تصمیم هر کسی بودند تا فقط بمانند حال این را که آن صندلی چه ارزشی داشت، خودشان باید درباره آن صحبت کنند. با این حال ما در رسانهها خواندیم که یک فساد گسترده در فوتبال وجود داشت و مشکلات زیادی در بخشهای مختلف فوتبال مثل بازاریابی، حقوقی و کمیتههای مختلف وجود داشت. من نمیخواهم درباره صحت و سقم این مسائل صحبت کنم چون مستلزم ادله و شواهد است و اگر این ادله و شواهد وجود داشته باشد، مسئولان ناظر باید به آن رسیدگی کنند.
وی به برکناری علیرضا اسدی و امیر عابدینی اشاره کرد و گفت: من مدافع این آقایان نیستم اما تغییر این آقایان توسط فدراسیون فوتبال انجام نشد و با تصمیم کارلوس کیروش بود. این برای فوتبال یک کشور بسیار بد است. آیا رئیس فدراسیون فوتبال جرات داشت در ترکیب تیم ملی دخالت کند؟ پس چگونه اجازه دادند یک نفر از حوزه مسئولیت خود خارج شود و در حوزه ریاست فدراسیون فوتبال دخالت کند؟ اگر بهترین مربی دنیا، مثل یورگن کلوپ یا مورینیو به ایران بیایند و قرارداد امضا کنند، رئیس هستند یا مرئوس؟ هرچقدر هم مقام مربیگری بالایی داشته باشند، قطعا باید مرئوس باشند اما کیروش رئیس بود. به طور کلی هرگز مدیرانی به این حد فرمانبر و بدون استقلال ندیدم. وقتی استقلال ندارند، این افراد چگونه میخواهند برای فوتبال ایران مدیریت کنند؟ اگر استناد به این میشود که ما دو بار به جامجهانی رفتیم و این را شاهبیت کارنامه خود بدانند، باید بگویم ما در سال ۱۹۷۸ که تعداد تیمهای حاضر در جامجهانی کم بود و از دو قاره آسیا و اقیانوسیه فقط یک تیم صعود میکرد، به جامجهانی صعود کردیم.
او ادامه داد: نمیخواهم صعود به جامجهانی را کم ارزش جلوه بدهم چون ارزش تلاش بازیکنان را درک میکنم اما اگر آقایان از این موضوع بخواهند به عنوان کارت برنده استفاده کنند، کارت برندهتری به اسم صعود به جامجهانی ۱۹۷۸ وجود دارد بنابراین در ناکارآمدی فدراسیون مهدی تاج و علی کفاشیان هیچ تردیدی وجود ندارد. فوتبال ورزش بزرگی است که آدمهای بزرگ میخواهد. این افراد به غیر از آشنایی با با مسائل مدیرتی و فوتبالی، باید خصوصیات زیاد دیگری هم داشته باشند؛ مثلا در جهت منافع ملی تصمیم بگیرند و استقلال داشته باشند.
وی تصریح کرد: در جایی گفتم که رئیس فدراسیون فوتبال باید منافع ملی را به منافع شخصی خود ترجیح دهد که به من گفتند تو آرمانگرا هستی در حالی که من کاملا واقعگرا هستم. ما اگر میخواهیم فوتبال ایران پیشرفت کند، باید این واقعیتها را درک کنیم. ما میگوییم کشورهای نزدیک خودمان را که در فوتبال رشد کردند ببینید. رشد کردند چون قوانین فوتبال را اجرا کردند. قوانین فوتبال یعنی مدیریت، سرمایهگذاری و برنامهریزی که با اینها میشود پیشرفت کرد و استعدادها را پرورش داد. ما در دوره اخیر، فدراسیون مولدی نداشتیم که بازیکن، مربی و مدیر تولید کند.
حاجرضایی تاکید کرد: فوتبال عاشق میخواهد نه کاسب. کفاشیان و تاج، عاشقان فوتبال را به هر نحوی بود از صحنه خارج کردند و چون در این فوتبال شهرت و پول وجود دارد، کاسبها سرازیر شدند. کاسبها باید در مکانهای خاصی کاسبی کنند اما به فوتبال آمدند. سوال من این است که الان محمد مایلیکهن کجاست؟ شاید با او اختلاف نظر داشته باشیم اما او فردی سالم و عاشق فوتبال است. صدها مدیر در پرسپولیس تغییر کرد اما کسی به سراغ او نرفت که سالها در پرسپولیس بازی کرده است. حذف این افراد یعنی حذف حافظه تاریخ فوتبال ما. مردم باید بدانند که بر سر فوتبال ایران چه آمده است. آنها (تاج و کفاشیان) افراد پاکدستی را از فوتبال دور کردند که اگر بودند، آن قراردادها را امضا نمیکردند. همین کارها الان آنقدر به ما زیان زده که بخش زیادی از آن زیان مادی است. الان باید پول زیادی به ویلموتسی بدهیم که در کشور خودش تعویض میشود و هدایت تیم ملیشان را به یک اسپانیایی میدهند. آن هشت نفر که قرارداد ویلموتس را امضا کردند الان کجا هستند؟
او در ادامه به انتخابات پیش روی فدراسیون فوتبال اشاره کرد و گفت: باید فردی به عنوان رئیس فدراسیون فوتبال انتخاب شود که شجاع باشد و به خواسته مدیران بالادستی تن ندهد و استقلال خود را حفظ کند. او نماد فوتبال ایران است و اگر بی شخصیت باشد، فوتبال ایران را بی شخصیت میکند. کسانی که رای می دهند نباید اجازه بدهند یک فرد بی شخصیت روی صندلی ریاست بنشیدند. اگر به خاطر توصیه به یک فرد ناکارآمد رای بدهد، به مردم جفا کردهاند.
انتهای پیام
نظرات