به گزارش ایسنا، الجزیره در مطلبی درباره مدرنیسم یا نوگرایی نوشته است، «اصطلاحی است که به یک حرکت جهانی اطلاق می شود که از اوایل قرن بیستم آغاز شد. مدرنیسم مفاهیم و ارزشهای جدیدی را در جامعه صنعتی و مدرن پدید آورد.
هنرمندان دوره مدرن از ابزار و وسایل جدید برای انعکاس احساسات اجتماعی و فرهنگی جامعه مدرن استفاده کردهاند.
سرآغاز اصطلاح مدرنیسم و هنر مدرن را مورخان از زمان گوستاو کوربه (نقاش فرانسوی که رهبر جنبش رئالیسم یا واقعگرایی در نقاشی قرن نوزدهم فرانسه بهشمار میآمد) میدانند و اوج آن در «هنر انتزاعی» (به هنری اطلاق میشود که هیچ صورت یا شکل طبیعی در جهان در آن قابل شناسایی نیست و فقط از رنگ و فرمهای تمثیلی و غیرطبیعی برای بیان مفاهیم خود بهره میگیرد) بوده است.
با وجود اینکه این اصلاح اسلوبهای مختلفی را شامل میشود اما برخی از پایههای اساسی آن ها شامل موارد زیر است:
رد ارزشهای هنری تاریخی محافظه کارانه مثل التزام به ترسیم شکل حقیقی موضوعات، توجه به ابتکار و آزمایش رنگ و اشکال مختلف که اثر هنری را به انتزاع نزدیک میکند و تمرکز بر خود هنر به جای توجه به اثر نهایی هنرمند.
مدرنیسم همچنین شامل افکار سیاسی و اجتماعی مختلفی میشد که غالبا به تفکراتی پیرامون آرمان شهر و زندگی آرمان گرایانه بشر و نیز علاقه به برابری و پیشرفت منتهی میشد.
استقلال و تجددگرایی
هنر مدرن، افکار و احساسات را به روش جدیدی ارایه میکند و به جای تمرکز بر عقل جمعی که از افکار هنر کلاسیک است، بر تجربه شخصی و فردیت توجه دارد.
انسان از ابتدای تاریخ با نقاشی در غارها ثابت کرده است که قدرت تفکر انتزاعی را دارد و میتواند از طریق هنر خود با دیگران ارتباط برقرار کند؛ اما بعد از ظهور هنر مدرن، دیگر هیچ مرز و محدودیتی برای هنر متصور نبود.
به مرور زمان، انسان با پیشرفت در زمینه فرهنگ و هنر به هنرهایی چون طراحی، مجسمه سازی، معماری، نمایش و بعدها هنر تصویر، عکاسی و فیلم سازی دست یافت. پس از آن اینترنت و رسانههای مختلف تغییراتی را در نوع ارائه اشکال مختلف هنر ایجاد و مردم از راه دور با هنر ارتباط برقرار کردند؛ البته با پیشرفت تکنولوژی، در این میان هنرهایی مثل تئاتر مورد کم توجهی مردم قرار گرفتند. هرچند عدهای هنوز معتقدند سالنهای تئاتر و اپرا هنوز هم منحصر به فرد بوده و طرفداران خود را دارند.
با آنکه ریشههای هنر مدرن به قرن ۱۹ میلادی باز میگردند اما تعریف آن به عنوان یک حرکت مستقل را میتوان در کلام و افکار راجر فرای (نقاش، استاد دانشگاه کمبریج و منتقد هنری اهل انگلستان) و کلمنت گرینبرگ جست و جو کرد.
گرینبرگ هشدار داده است دو خطر هنر را تهدید میکند؛ یکی گسترش دیکتاتوری که در رفتار افرادی چون استالین، موسولینی، هیتلر و فرانکو نمود مییابد و دیگری فرهنگ بصری تجاری مصرف گرا که همراه با هنر مدرن به وجود آمده است.
نظامهای دیکتاتوری جلوی هنر آرمان گرایانه را گرفته، سبب ترویج نوعی تقلیدی و تکراری از هنر شدند که اصطلاحا به آن «کیچ» (به آلمانی: Kitsch) گفته میشود. هنری که افراد بیشتری را به خود جذب میکند اما نوعی پست و انحطاط یافته از هنر است.
انتهای پیام
نظرات