هر چند تلاششان برای یافتن همسری دیگر برای "امید" به در بسته خورده و هر چند امید در جایی فرود میآید که با تغییر کاربری اراضی و تغییر اقلیم و آلودگی خاک و آب تهدید می شود اما خدا او را حفظ کرده است.
مردم این شهر، صیادها و محیط بانانش چشم از "امید" بر نمی دارند و برایش شب و روز دانه می پاشند تا گرسنه نماند و آب در دل تنها بازمانده سیبری تکان نخورد.
آنان از لحظهای که امید دوباره به فریدونکنار برگشته پا به پایش دنبالش می کنند؛ البته این کار برایشان سخت نیست چرا که امید همیشه در جایی می نشیند که آرزو با او بوده اما دیگر مثل سابق روحیه ندارد.
هنوز هم صدای فلوت مانندش در همه جای تالاب می نشیند
زیاد نمیخواند اما هنوز هم صدای فلوت مانندش که در همه جای تالاب می نشیند، ورودش و در نهایت هنگام اوج گرفتنش در بازگشت به سیبری را اعلام عمومی می کند.
امیدی که آرزویش را در آن شب سیاه و طوفانی حدود سالهای ۸۵ و یا ۸۶ از دست داد اما در زندگی اش ناامید نشد و به عشقش وفادار ماند. حالا به یاد آرزو ۱۲ سال است مسیر ۵۰۰۰ کیلومتری را بدون توقف طی می کند و دقیقا در همان نقطه ای فرود می اید که برای همسرش خوشرقصی می کرده است.
درنا در اوجاکله سوته فریدونکنار در حال استراحت زمستانی است
حالا هم درنا از آبان ماه تشریف آورده و فعلا در اوجاکله سوته فریدونکنار در حال استراحت زمستانی است؛ همچنان عاشق است و بدون معشوق دیگری به میانسالی رسیده است و از آن سو مسئولان فریدونکنارند که به نامش میدانی زدهاند و هر جا چشم کار می کند به نام دُرنا نامگذاری کرده اند؛ از اسم محله ها گرفته تا محل کسب و کار.
آنچه رازهای این بازمانده تنها هم در سیبری و هم در ایران را سر به مُهر کرده، این است که بر او در این مسیر پرخطر که از رود دانوب سیبری شروع می شود و پس از گذر از دریاها به قزاقستان و آذربایجان و در نهایت شمال ایران می رسد چه می گذرد؛ تحقیقاتی که با وجود هزینههای سازمان های جهانی مرتبط با محیط زیست برای نجات نسل درناهایی که از سیبری به شمال ایران می آمدند بی نتیجه مانده و تنها یکی از آنها باقیمانده است.
در صورت مرگ "امید"، جمعیت غربی درناها به طور قطعی منقرض خواهد شد
به طور طبیعی امید ۴ ماه در زیستگاههای فریدونکنار می ماند و اهالی این شهر به او امید بسته اند اما همه نگرانند چرا که به گفته کارشناسان در صورت مرگ امید، جمعیت غربی درناها به طور قطعی منقرض خواهد شد.
درنای سیبری به طور تاریخی به سه جمعیت اصلی شرقی، غربی و مرکزی تقسیم میشود. جمعیت مرکزی اینگونه منقرض شده و جمعیت شرقی درنای سیبری که در واقع تنها گروه باقی مانده از این گونه است، تابستان را در شرق سیبری زادآوری کرده و برای زمستانگذرانی به شرق چین میرود. از اعضای این گروه بیش از ۳۰۰۰ قطعه باقی مانده است. زیستگاه زمستانی تقریبا تمامی جمعیت اینگونه دریاچه "پویانگ" در چین است.
درناهای سیبری نخستین بار در سال ۱۳۵۳ در ایران رویت شدند
درناهای سیبری نخستین بار در سال ۱۳۵۳ در ایران رویت شدند. جمعیت این دسته از درناها از بیش از ۲۰۰ قطعه در سال۱۹۳۰ میلادی به دو قطعه در سالیان اخیر و با مرگ «آرزو» به یک قطعه رسیده است. نسل درنای سفید از میان ۱۵ گونه درنای موجود، در حال انقراض است.
این گونه درناهای سیبری بجز سالهای ۸۸ و ۹۴ در تمامی نیم قرن گذشته مازندران را مقصد زمستان گذرانی خود انتخاب کرده است.
درنای سیبری که امید از گونه آنهاست و با نام علمی "گروس لئوکوجرانوس" شناخته میشود، پرندهای در معرض خطر انقراض از خانواده درناهاست که قدی نزدیک به یک و نیم متر دارد و فاصله دو بال آن بیش از ۲ متر است.
این درنا بدنی یکدست سفید با پاهای بلند سرخ رنگ دارد و منقار بلند سیاهی روی صورت قرمز رنگ آن نشسته است. درنا در هر بارداری دو تخم میگذارد و از زمانیکه جوجه اول سر از تخم بر می دارد، درنا تخم دیگر را رها میکند.
از جمله عوامل اصلی انقراض این درناها، تک همسری بودن است. آنها به شدت به جفت خود وفادار هستند و تا پایان عمر در کنار همسر خود به سر میبرند و بعد از جفت خود همسر دیگری اختیار نمیکنند.
انتهای پیام
نظرات