این شاعر و نویسنده طنز همزمان با «هفته کتاب» در گفتوگو با ایسنا، درباره نگاه مناسبتی به کتاب، افراط در پرداختن به آن در ایام خاصی مثل «هفته کتاب» برخلاف دیگر روزهای سال و همچنین جایگاه کتاب در رسانهها اظهار کرد: باید اجازه بدهند کتاب کار خودش را انجام دهد. صداوسیما و رسانههای این شکلی وقتی به کتاب میپردازند، کار را خراب میکنند. صداوسیما کتاب را در حد برنامههای «سطحی» خودش پایین میآورد. مثلا برنامهای ساختهاند به نام «کتابباز» که اصلا اسم برنامه «نامناسب» است. مگر کتاب، بازی است؟ کارشناسانی که این برنامه میآورد و کتابهایی که معرفی میکند، بیشترشان «نامناسب»، «سطحی» و «سانتیمانتال» هستند. تا جایی که کارشناس برنامه حتی بلد نیست از روی «شاهنامه» بخواند. این نمایه کتاب در رسانههای ماست که نه کتاب و نه نویسنده را میشناسند و نه بلندند که چطور کتاب را بخوانند. پس بهتر است که اصلا به کتاب نپردازند.
او با بیان اینکه کتاب یک مقوله تفکری و غیرعامهپسند است گفت: جای کتاب در فضای مجازی و رسانههای اینچنینی که به «مسائل عامهپسند و سانتیمانتال» میپردازند و بیشتر به فکر مشتری و مخاطب خودشان هستند، نیست. کتاب رسانه خاصی است و خودش مخاطبانش را دارد. هر چند که با این «تبلیغات منفی» همین چند کتابخوان را هم میپرانند، یعنی نه تنها مثبت نیست بلکه بازخورد آن منفی است.
لبش افزود: کاش تمام ارگانهای دولتی دست از سر کتاب بردارند. کتاب موجود مظلومی است که عدهای در ظاهر حامی و سرپرست پیدا کرده و آنها هم میخواهند از این موجود مظلوم «سوءاستفاده» کنند. در انتها این میشود که کتابخوانی روزبهروز کمتر و کمتر میشود.
این طنزپرداز همچنین با انتقاد از کتابهایی که در برنامهها و مسابقههای تلویزیونی معرفی میشوند اظهار کرد: بحث دانایی، اندیشه و جهانبینی کتاب خیلی مهم است. اما اینها کتابهایی را معرفی میکنند که اندیشه و جهانبینی ندارند و تهی و عامهپسندند. کتابهای عامهپسند که خودشان طرفدار و خواننده دارند و به تبلیغ نیاز ندارند. این افراد با این روش میخواهند فقط خودشان را نشان میدهند و یکسری کتابهای مظلوم هم این وسط تلف میشوند.
علیرضا لبش سپس گفت: ما و جمعی از دوستان در ابتدای دولت آقای روحانی نامهای نوشتیم مبنی بر این که ممیزی کتاب را بردارند، اما اثری نداشت. در این مملکت که کسی کتاب نمیخواند، بالاخره ممیز کتاب باید پولی ببرد و کارش را انجام دهد. یکی از دلایلی که مردم کتاب نمیخوانند، همین ممیزیها است. دیگر به کتاب اعتمادی نیست، همانطور که به سینمای ممیزیشده هم دیگر اعتمادی نیست، اینها باعث میشود که کتاب خوانده نشود. اگر میخواهند فرهنگ کتابخوانی ترویج پیدا کند، این راهش نیست. این بیشتر فرهنگ کتابنخوانی را ترویج میدهد. راهش این است که ممیزیها را بردارند و اجازه بدهند کتاب و نویسنده حرف خودشان را بزنند و جایزههای خصوصی و نشریههای مستقل کار خودشان را انجام دهند؛ چیزی که حالا نداریم. با فضای دولتی اینچنینی هم صرفا با بحث «تبلیغات و پروپاگاندا» مواجهیم و نه بحث توسعه کتابخوانی.
او که معتقد است اصلا کتابخوانی به تبلیغ نیازی ندارد، بیان کرد: تبلیغ برای پفک و چیپس است، برای کتاب نیست. کتاب نیازی به تبلیغ ندارد. اما بهنظرم کسی اصلا به این مسئله توجه نمیکند. مسئله امروز آدمها و سیاستگذاران این مملکت اصلا کتاب نیست. نمایشگاه کتاب تعطیل شد، هیچ اتفاقی نیفتاد چون اتفاقی هم نبود که بیفتد. کتاب سالها پیش یک اتفاق بود اما آنقدر که در این چندساله، کتاب را تضعیف کردند، دیگر اتفاق نیست، دیگر چاپ شدن یک کتاب اتفاق خاصی محسوب نمیشود. دیدهام کمپینهایی در فضای مجازی برای معرفی کتاب راه افتادهاند که اینها هم «مسخرهبازی» است. کتاب با این «مسخرهبازیها» ارتباطی ندارد. کتاب یک مقوله جدی است و با اینها شان کتاب را پایین میآورند. شاید در ظاهر این باشد که کتاب را تبلیغ میکنیم اما کو؟ صرفا یکسری آدم لیستهایی از «کتابهای سانتیمانتال» دوستانشان را منتشر میکنند که همان دوستان هم این کتابها را نمیخوانند. اینها به عامه مردم ربطی ندارد. عامه مردم گرفتار گوشت، تخممرغ، بورس، سکه، طلا و انتخابات امریکا هستند. وقت و حوصلهای اینکه کتاب بخوانند ندارند.
لبش سپس به اینکه بستر جامعه ما بستر آمادهای برای کتابخوانی نیست اشاره کرد و گفت: کتاب خواندن یا نخواندن سه ضلع دارد؛ ناشر، نویسنده و مخاطب. وقتی کتابی خوانده نمیشود، هم نویسندهاش نویسنده و هم ناشرش ناشر و هم مخاطبش مخاطب نیست. در این میان تبلیغاتی هم وجود دارد که وضع را خراب و خرابتر کند. من اصولا با این مناسبتهای «هفته کتابخوانی» مشکل دارم. این یعنی کتاب را فقط همان هفته بخوانیم؟ ما به جای این کارهای تبلیغاتی لحظهای و رزومهپرکن برای مدیران، بهتر است که به فکر کارهای ریشهایتر باشیم.
این شاعر ادامه داد: ما برای نوجوانان هیچ کاری نمیکنیم تا وقتی بزرگسال شدند، بیش از اینکه برای فضای مجازی و دیگر چیزها وقت بگذارند، برای کتاب بگذارند. ساختن قشر کتابخوان نیاز به این دارد که ما برنامه ریشهایتر اجرایی کنیم. ۴۰ سال است که «هفته کتاب»، جایزه و جشنواره کتاب داریم اما کدام یک باعث شده تا اوضاع کتاب بهتر از قبل باشد؟ اینها نتواستهاند کاری کنند. فوتبال ما خبرسازتر از همه چیز است. در حال حاضر اقتصاد فضای کتاب ضعیف است. امروزه ناشر دیگر دست و دلش به کار نمیرود چون پول کاغذ را هم ندارد. به جای اینکه ناشر و نویسندهمان را توانمند کنیم تا کتاب خوب به مخاطب عرضه کنند هر روز آنها را ناتوانتر میکنیم و سنگهای بیشتری جلو پای آنها میاندازیم.
او سپس بیان کرد: مسئولان ما این سالها فضاهای بیفرهنگی تولید کردهاند که فضاهای فرهنگی مثل کتاب را خورده و از بین برده است. در رسانههایمان از صبح تا شب برنامه فوتبالی داریم. چقدر برنامه کتاب داریم؟ البته که بهتر است همین یکی را هم نداشته باشیم. وقتی رسانه ما فقط یک برنامه کتاب دارد، به یکسویهنگری، «رانت» و «انحصار» منجر میشود. حالا این «انحصار» ایجاده شده، وقتی اجازه داده نمیشود که برنامههای دیگری برای کتاب با فضای آزادتری برگزار شود. ما جلسات نقد کتاب داشتیم که همه تعطیل شدند و دیگر جلسات نقد کتاب مستقل هم نداریم. یکسری برنامه در فرهنگسراها و حتی خانه کتاب داشتیم که تقویت نشدند و همه از بین رفتند. حالا «هفته کتاب» به چه دردی میخورد؟ در مملکتی که سال فوتبال داریم و کل سالمان به فوتبال و چیزهای عامهپسند این شکلی میگذرد، «هفته کتاب» به چه دردی میخورد؟! در این هفته هم چند نفر در جلساتی راجعبه موضوعاتی که به دردی نمیخورد، صحبت میکنند و تخفیفاتی هم برای کتاب میگذارند که با وضعیت موجود هیچ کمکی نمیکند. کتاب به حمایت و تبلیغ نیاز ندارد. فقط باید اجازه دهند راه خودش را برود و دست از سرش بردارند. «از طلا بودن پشیمان گشتهایم/ مرحمت فرموده ما را مس کنید»؛ هیچ کار دیگری نیاز نیست انجام دهید، اجازه دهید اهالی فرهنگ، هنر و کتاب و نویسندگان خودشان راهشان را بروند، نه «هفته کتاب» میخواهیم و نه تبلیغات؛ فقط دست از سر ما بردارند.
انتهای پیام
نظرات