• چهارشنبه / ۱۶ مهر ۱۳۹۹ / ۰۹:۰۲
  • دسته‌بندی: فرهنگ حماسه
  • کد خبر: 99071611928
  • خبرنگار : 71451

خاطره یک آزاده از زیارت عتبات عالیات در دوران صدام

خاطره یک آزاده از زیارت عتبات عالیات در دوران صدام

پرسیدم چه شد؟ گفت «داخل تل زینبیه زوار با آن کاروان همراهی کردند و سینه زدند. مگر روز اول اعلام نکردم که سینه زنی ممنوع است؟» من باتعجب گفتم «همین؟ زدند که زدند حالا مگر چه شده؟» گفت: «شما از ایران آمدید و از اوضاع عراق خبر ندارید.» او خبر نداشت که من ۱۰ سال نان و نمکشان را خورده ام.

به گزارش ایسنا،  علی علی‌دوست قزوینی در تاریخ ۲ مهرماه ۵۹ در منطقه قصرشیرین اسیر شد و درتاریخ ۲۶ مرداد ۶۹ به میهن بازگشت. همزمان با اربعین حسینی این آزاده روایت می کند: سال ۷۹ توفیق نصیبمان شد تا با کاروانی از خانواده های معظم شهدا به زیارت عتبات عالیات عراق مشرف شویم. وقتی از مرز جمهوری اسلامی رد شدیم و وارد مرز عراق شدیم فردی که به قول خودش مسئول امنیت اتوبوس بود به سراغ من آمد و خودش را معرفی کرد. اسمش احمد و لقبش ابوشهاب بود.

وقتی کارهای گمرکی تمام شد و سوار اتوبوس شدیم گفت: «صندلی های ردیف اول جای مأمورین عراقی است و زوار از ردیف دوم بنشینند.» وقتی راه افتادیم پرسید: «عربی بلدی؟» گفتم: «تقریبا حالی می‌شوم!» گفت: «مطالبی را که می‌گویم برای زوار ترجمه کن.»

سپس گفت: «از طرف سید الرئیس به این جماعت خوش آمد بگو.»

بعد از خوش آمد گویی، گفت: به این جماعت بگو:
 ۱- بلند گریه کردن ممنوع
۲- سینه زدن ممنوع   
۳- سینه خیز رفتن در ورودی‌های حرم‌ها ممنوع
و چند چیز دیگر نیز شمرد که من یادم رفته است.

من قطعنامه ابوشهاب را برای زائرین ترجمه کردم و رفتیم. ابوشهاب شیعه و رابطه‌اش با زائرین خوب بود. تلاش می‌کرد رضایت زائرین را بدست بیاورد و البته که سفارش هم شده بود. ابتدا به کاظمین رفتیم و بعد سامرا و نجف اشرف و در آخر به کربلا رسیدیم.

در  طول سفر، ابوشهاب خندان بود تا این که در کربلا نماز مغرب و عشاء را در حرم سیدالشهدا (ع) خواندیم و به صورت کاروانی به تل زینبیه رفتیم. وقتی وارد تل زینبیه شدیم کاروانی را دیدیم که قبل از ما وارد تل شده بودند و دم گرفته بودند. می‌گفتند: «امان از دل زینب، چه خون شد دل زینب.»می‌خواندند و آرام به سینه می‌زدند.ما هم بی‌اراده با این کاروان همراهی کردیم و یکی دو دقیقه سینه زدیم. بعد گوشه‌ای جمع شدیم و توسلی پیدا کردیم و برگشتیم حرم مطهر امام. دیدم ابوشهاب عصبانی است و چهره‌اش تغییر کرده و عین برج زهرمار شده است!

گفتم «ها ابوشهاب اشبیک؟» (چت شده؟ چرا عصبانی هستی؟) گفت: «مگر ندیدی چه شد؟» پرسیدم چه شد؟ گفت: «داخل تل زینبیه زوار با آن کاروان همراهی کردند و سینه زدند. مگر روز اول اعلام نکردم که سینه‌زنی ممنوع است؟» با تعجب گفتم «همین؟ زدند که زدند حالا مگر چه شده؟» گفت: «شما از ایران آمدید و از اوضاع عراق خبر ندارید.» او خبر نداشت که من ۱۰ سال نان و نمکشان را خورده‌ام.

گفت خاطره‌ای برایت نقل می‌کنم تا بدانی عراق چه خبر است. چند سال پیش روز اربعین، هیأتی در کوفه دسته راه می‌اندازند تا سینه زنان از کوفه بروند نجف و حرم امیرالمومنین علیه السلام (توجه فرمائید از کوفه به نجف، نه کربلا) و در وسط نجف و کوفه مأمورین امنیتی (بعثی) محاصره شان می‌کنند. همه را دستگیر می‌کنند و کسی از آن مهلکه جان سالم به در نمی‌برد. همه اعضای آن هیأت کشته یا دستگیر می‌شوند. سپس گفت: شماها از ایران می‌آیید اینجا سینه می‌زنید و می‌روید و جوانان عراقی سینه زدن شما را می‌بینند و می‌خواهند سینه بزنند و نتیجه‌اش می‌شود آن هیأتی که می خواست از کوفه به نجف برود.

حالا رفقا این خاطره را گفتم تا بگویم اگر امسال به خاطر ویروس منحوس کرونا محروم هستیم از زیارت ارباب بی‌کفن‌مان و نمی‌توانیم از آن همه صفا و معنویت بهره‌مند شویم، امید است که به خاطر همین حزن و اندوه و غمی که در سینه داریم ما را نیز جزو زائران مولایمان حساب کنند و نام‌مان را جزء زائران اربعین بنویسند. ان شاء الله. همانطور که صدام و حسین کامل و متوکل بنی‌امیه و یزید بساطش ان برچیده شد ولی مصباح هدایت عالم ، روز به روز بر نور تلالوء‌اش افزوده می‌شود و می‌رود که همه سیاهی‌ها و تاریکی‌ها را محو نماید.

ان شاء الله به زودی بساط این ویروس منحوس نیز برچیده می‌شود و دوباره سفره اربعین گسترده می‌شود و باز بانک چاوش «هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله»بلند می‌شود.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha