تاریخ کشور گویایی بر حضور همهجانبه و فعالانه زنان مسلمان ایرانی در صحنههای گوناگون دفاعی، رزمی، سیاسی و اجتماعی بوده است؛ زنانی که در راه آرمان و عقیده خویش حاضرند از عواطف و احساسات خود چشم پوشی کنند. آنان در دفاع مقدس، نقشی ریشهدار و ارزشمند داشتهاند.
زنان همچون مردان در مناطق و مواردی که نیاز و ضرورت بود، مشارکت مستقیم داشتند. از به دست گرفتن اسلحه و نگهبانی از مقرهای خواهران و مساجد، تا محافظت از مهمات و تخلیه کمک های مردمی و.... را به عهده می گرفتند. همچنین زنان با اشراف خاصی که بر منطقه مسکونی خود داشتند حرکات دشمن را زیر نظر گرفته، اطلاعات را جمع آوری کرده در اختیار مقامات ذیربط می گذاشتند و نقشه های ستون پنجم را خنثی می کردند.
اگر از همه مسائل و جنبههای مختلف جنگ، ایثار و فداکاریهای رزمندگان و سربازان سخن گفته شود و از نقش پر اهمیت مادران و همسران آنها صحبتی به میان آورده نشود، قطعا حق مطلب بدرستی ادا نشده است، درست است که جنگ اصولا یک فعالیت مردانه و خشن محسوب میگردد و قهور و بیباکی و شجاعت فراوانی را میطلبد که بدون این ویژگی ها و صفات انسانی امکان درگیریها، پیروزیها و شکستها میسر نیست، اما باید توجه داشت که در پرورش این روحیه و خلقیات جنگی، زنان و همسران رزمندگان نقش اصلی را ایفا می کنند.
مینا کودکی رزمنده امدادگر گیلانی در دیدار با اعضای انجمن بانوان خبرنگار و روزنامه نگار گیلانی که به مناسبت هفته دفاع مقدس برگزار شد اظهار کرد: در سال ۱۳۴۱ در رشت به دنیا آمدم و سومین فرزند خانواده بودم. پدرم شغل آزاد داشت و مادرم خانه دار بود و با روحیه مذهبی و عواطف پاک مادرانه اش سعی می کرد آرامش و آسایش را برای اعضای خانواده ایجاد کند.
وی با بیان اینکه پس از گذران دوران کودکی و نوجوانی در سال ۱۳۶۰ همزمان با اوایل جنگ به فرمان امام خمینی (ره) به جهاد سازندگی رفتم و آنجا به کارهای فرهنگی مشغول شدم و سال ۶۰ در ایام عید از طرف اداره به ما گفتند هر خواهری که دوست دارد؛ برای ثبتنام جهت اعزام به مناطق جنگی اقدام کند.
رزمنده امدادگر گیلانی با بیان اینکه اسفند سال ۶۰ بود که به همراه ۱۵ نفر از خواهران عازم جبهههای جنگ مناطق غرب کشور شدیم افزود: همزمان با ورود ما آژیرخطر، بخاطر بمباران هوایی به صدا درآمد و این استقبال، برایم فراموش نشدنی بود و چون فقط ۱۸ سال داشتم، ترسیدم و وارد ساختمان مخابرات همان اطراف، شدیم.
کودکی ادامه داد: مدت حضورم در جبهه با آنکه زیاد نبود اما تا قبل از مجروح شدنم با صحنه ها و رویدادهای بسیار تکان دهنده ای مواجه شدم. پس از آنکه هدایایی مردمی را بین رزمندگان پخش کردیم خانم ها را به چند دسته تقسیم کردند و هرکدام مشغول کارهای متفارتی از قبیل امدادگری، شستشوی لباس های رزمندگان و ... بودیم. نوجوانان رزمنده مثل مردان بزرگسال می جنگیدند و خم به ابرو نمی آورند.
وی با بیان اینکه پیکر پاک شهدا عطر جوانمردی می داد و رسیدن به آن نقطه منتهی الیه آرزوی شان بود خاطرنشان کرد: یک روز در حین مداوای مجروحین بودیم که ناگهان حمله هوایی شد و با اصابت خمپاره در کنارم بر اثر موج شدید انفجار بر زمین افتادم و بلافاصله با آمبولانس مرا به بیمارستان گیلان غرب بردند و بعد از آنکه کمی حالم بهتر شد و دوباره به جمع دوستان ملحق شدم.
رزمنده امدادگر گیلانی با اشاره به شدت جراحات و عدم تشخیص مشکل اعصاب از سوی پزشکان افزود: همراه خانواده به تهران رفتم و ۱۵ روز بستری شدم و بخاطر سن کم مرا در بیمارستان روانی بستری نکردند، و از سال ۶۱ تا الان، تحت نظر دکتر اعصاب و روان، در رشت هستم.
کودکی با اشاره به قصه ازدواجش گفت: رابط ازدواج من با همسرم،خواهر ایشان بود، خواهر همسرم که با ما در جهاد فعالیت داشت در سال ۶۴ ازدواج کرد ما هم رفته بودیم در چیدمان سفره عقد کمک کنیم که آنجا همسرم، بنده را برای اولین بار دیدند، همسرم از فرماندهان جنگ بودند، که شش ماه پس از عروسی به جبهه رفتند.
وی افزود: همان زمانی که با همسرم ازدواج کردم امام خمینی (ره) یک سکه متبرک با دستان مبارکشان را به من و همسرم عیدی داده بودند و هنوز هم این دعای یا مقلب را به یادگار نگه داشتم.
رزمنده و امدادگر دوران دفاع مقدس گیلان با بیان اینکه ماحصل این ازدواج سه پسر بود، یادآور شد: همسرم تنها در زمان تولد، سومین فرزندم در کنارم بود.
کودکی در پایان با تأکید بر اینکه زنان نقش بسیار تأثیرگذار و برجستهای در انقلاب اسلامی و دوران هشت سال دفاع مقدس ایفا کردند، تصریح کرد: زنان و بانوان جامعه در انقلاب اسلامی دوشادوش مردان انقلابی در مبارزه با رژیم ستمشاهی حضور داشتند و در شکلگیری نظام مقدس جمهوری اسلامی بسیار محوری و مؤثر عمل کردند.
انتهای پیام
نظرات