غزل «حج ناتمام»
مرتضی امیریاسفندقه
چشمهچشمه میجوشد خون اطهرت اینجا
کور میکند شب را، برق خنجرت اینجا
چشمهچشمه میجوشد، از دل زمین هر شب
خون اصغرت آنجا، خون اکبرت اینجا
میرسد به گوشم گرم، بانگ خطبهای پُرشور
خطبهای که بعد از تو، خواند خواهرت اینجا
از فرات میجوشد موج و میزند بوسه
بر کرانۀ خشکِ حلق و حنجرت اینجا
این فرشتۀ وحی است، وحیِ تازه آیا چیست؟!
روی نیزه میخواند، آیهای سرت اینجا
کیست اینکه ناآرام، در خرابه میگرید؟
موج میزند در خون، چشم دخترت اینجا
کربلا چه پیوندی با فدک مگر دارد؟
غصب میشود از نو، سهم مادرت اینجا
حجِّ ناتمام تو، راز دیگری دارد
در غدیر خم جاریست، حجّ آخرت اینجا
این ضریح ششگوشه، حجّ پاکبازان است
آب میشوم از شرم، در برابرت اینجا
مرتضی امیریاسفندقه آبانماه ۱۳۴۵ در تهران متولد شد. او دوران خردسالی، نوجوانی و جوانی را در مشهد سپری کرد. اسفندقه اکنون در تهران زندگی میکند و به سرودن و نقد شعر میپردازد. از آثار این شاعر میتوان به «چین کلاغ»، «کوار»، «سیاهمست سایه تاک»، «ورمشور»، «چله شعر»، «بازوان مولایی»، «قتیل قبله» و «نماشم» اشاره کرد.
انتهای پیام
نظرات