حسین طالبی در گفتوگو با ایسنا، درخصوص تاریخچه و قدمت نقاشی قهوهخانهای و توجه به این نوع هنر در جامعه، عنوان کرد: قدمت نقاشی قهوهخانهای مربوط به کمتر از 200 سال قبل یعنی اواخر دوران قاجار و اوایل دوران پهلوی یعنی همزمان با جنبش مشروطه است. حسین قوللرآقاسی و محمد مدبر از بنیانگذاران این سبک هستند و این هنر صددرصد ایرانی و عامیانه است. حسین قوللرآقاسی که از بنیانگذاران این سبک است، بسیار علاقهمند به کار کردن برای مردم بود.
وی افزود: پدر حسین قوللرآقاسی کارگاه کاشیپزی داشت و پسرش حسین در این کارگاه به همراه فردی به نام محمد مدبر سالها مشغول به کار کاشیپزی بودند تا زمانی که این روش منسوخ میشود و علایق نسبت به کاشیپزی از بین میرود. حسین و محمد مانند دو برادر در کنار هم کار میکردند، بعد از بسته شدن کارگاه کاشیپزی، حسین و محمد به کار نقاشی ساختمان مشغول میشوند و شروع به نقاشی در قهوهخانهها میکنند.
این نقاش پیشکسوت ادامه داد: زمانی که این دو نفر در قهوهخانهها مشغول به کار بودند با نقالها آشنا میشوند و اولین جرقه در ذهن حسین قوللرآقاسی زمانی زده میشود که نقال از مظلومیت سهراب وقتی به دست رستم کشته میشود، میگوید و این داستان حسین را بسیار تحت تاثیر قرار میدهد، حسین میایستد و با صدای بلند فریاد میزند« به ولای علی قسم که من فردا میآیم و مظلومیت سهراب را بر سینه این دیوار مینشانم.» و روز بعد اولین نقاشی از این سبک بر دیوار قهوهخانهای نقش میبندد.
خیالیبافی؛ نام دیگر نقاشی قهوهخانهای
طالبی اظهار کرد: اسم دیگر نقاشی قهوهخانهای خیالیبافی بود؛ یعنی شخص باتوجه به ذهنیت خود نقاشی را میکشید و از هیچ الگوی خاصی پیروی نمیکرد، اما کم کم با گسترده شدن این سبک کارهای مذهبی نیز به آن اضافه شد و به این علت که تمام مسئولیتهای قهوهخانه بر دوش قهوهچی بود، هماهنگی برای کشیده شدن نقاشیها نیز از دیگر وظایف قهوهچی به شمار میرفت. قهوهچی کسی بود که احتیاجات نقاش از جمله جای خواب و غذا را برطرف میکرد، سفارش برای نقاشی روی دیوارهای قهوهخانه را میپذیرفت و به نقاش منتقل میکرد. به نوعی امکانات برای نقاش فراهم بود و تنها وظیفه وی آماده کردن سفارشهای نقاشی بود و قهوهچی واسطهای بین مشتری و نقاش بود.
طالبی اظهار کرد: به مرور زمان این سبک از نقاشی گستردهتر شد و علاوهبر حوزههای حماسی و مذهبی، حوزه اجتماعی نیز به آن اضافه شد که این حوزه به موضوعات اخلاقی مانند احترام به والدین میپرداخت. تفاوت مهم بین نقاشیهای قهوهخانهای حسین قوللرآقاسی و محمد مدبر این بود که حسین دور نقاشیهای خود را با قلمگیریهای بسیار زیبا فرم میداد اما محمد قلمگیری نمیکرد و بیشتر به رعایت فاصله رنگها، سطوح رنگی و درجات رنگی میپرداخت.
این نقاش پیشکسوت اظهار کرد: رفته رفته این سبک از نقاشی جای خود را در بین مردم پیدا میکند و افراد بسیاری به این حوزه علاقهمند میشوند. با بالا رفتن تعداد سفارشات حسین قوللرآقاسی و محمد مدبر، افرادی را به شاگردی میپذیرند و شروع به آموزش این سبک از نقاشی تحت عنوان نقاشی قهوهخانهای میکنند. این شاگردها امروز تبدیل به پیشکسوتان این نوع نقاشی شدهاند، تعدادی از این نقاشان افرادی از جمله حسین همدانی، حسن اسماعیلزاده، عباس بلوکیفر و... هستند.
شاخصترین نقاشیهای قهوهخانهای در خیابانها نصب میشد
طالبی گفت: یکی از مسائلی که باعث جذابیت و ارزشمندی این نقاشیها میشد، تزئینات کار شده روی هر نقاشی بود. شاخصترین این نقاشیها در خیابانها نصب میشد و اصطلاحا پردهخوانی بود. وقایع عاشورا و جنگ امام حسین(ع) را در یک پرده کار میکردند. درویشی وقایع عاشورا را از روی همین پردهها بازگو میکرد و اصطلاحا به آن پرده درویشخوانی میگفتند. اکنون پردهخوانی رو به اضمحلال رفته است و از جمله دلایل نابودی آن میتوان به فروخته شدن این پردهها به خارج از ایران و کم شدن مخاطبان این مراسم اشاره کرد.
وی افزود: تعدادی از این نقاشیها اکنون در موزهها و هتلها نگهداری میشود، نمونهای از این نقاشی در هتل تهران وجود دارد و همچنین در موزه آستان قدس یکی از پردههایی که نقاشی قهوهخوانهای بزرگی روی آن کار شده است، نگهداری میشود. همچنین در گذشته یعنی در زمان حیات حسین قوللرآقاسی و محمد مدبر موزه آب انباری در تهران وجود داشت که تعداد زیادی از این آثار در آن نگهداری میشد اما اکنون این موزه از بین رفته است.
این نقاش پیشکسوت بیان کرد: در گذشته در نقاشیها روی صورت ائمه (ع) برقع کار میشد و صورت آنها کاملا پوشیده بود؛ اما حسین قوللرآقاسی در نقاشی قهوهخانهای برای امام حسین(ع)، حضرت علی(ع) و سایر ائمه(ع) چهره قائل شد. در ابتدا نقاشان قهوهخانهای روی نقاشی خود اسم خود را نمینوشتند و اثر خود را امضا نمیکردند، زیرا کار خود را با سایر صنایع متفاوت نمیدیدند و معتقد بودند کسی که آهنگری و کفاشی میکند با کسی که نقاشی میکند در یک جایگاه قرار دارند.
طالبی افزود: بسیاری از نقاشان قبل از قوللر و نقاشانی که سابقه آنها به زمان ساسانی باز میگردد، نقاشی ایرانی دیواری کار میکردند و هیچ نامی از آنان نیست؛ زیرا اسم خود را روی آثار خود نمیآوردند. افراد در قهوهخانهها به نقالان گوش میکردند و تحت تاثیر حرفهای آنان به نقاش سفارش نقاشی میدادند، اما با ورود رادیو و تلویزیون به قهوهخانهها کم کم نقالی از رونق افتاد و در نتیجه آن نقاشی قهوهخانهای نیز کم رونق شد.
وی ادامه داد: برای احیاء این هنر کاری به جز تشکیل کلاس و حتی اختصاص دادن واحدهای دانشگاه نمیتوان انجام داد و اکنون متاسفانه هیچگونه حمایتی از این هنر صورت نمیگیرد. امروز ما هر قدر هم که تلاش کنیم تا به روشهای قدیمی کار کنیم باز هم خلقوخوی امروزی ما روی کار تاثیر خواهد گذاشت و نمیتوانیم بهصورت صد در صدی به روش پیشکسوتان خود عمل کنیم.
انتهای پیام
نظرات