علی حسننیا، استاد دانشگاه شاهد، امروز، ۱۴ تیرماه، در نشست «امام رضا(ع) در پژوهشهای خاورشناسان» که به صورت مجازی برگزار شد، گفت: جریان واقفیه یکی از مسائل مهم در دوره امام رضا(ع) بود که در مطالعات مسستشرقین هم بحث شده است؛ این جریان خود را با غیبت پیوند داد و واقفیان گفتند که ما به آن معتقد هستیم. البته این به معنای آن نیست که آنها معتقد به غیبتی هستند که شیعیان اثنی عشری قبول دارند.
وی با بیان اینکه این گروه، امامت امام رضا(ع) را نپذیرفتند، افزود: امام رضا(ع) در میان برخی از شاگردان امام کاظم(ع) مورد پسند نبود و مقبولیت در میان وکلای ایشان نداشت؛ وقتی امام رضا(ع) به عنوان امام شناخته شد، برخی از وکلا مانند علی بن حمزه بطائنی و یونس بن عبدالرحمان از اینکه بخواهند پولها را برگردانده و پیرو امام باشند سر باز زدند؛ زیرا خود را به این باور معتقد کرده بودند که امام کاظم(ع) زنده است و رجعت خواهد کرد.
حسننیا با بیان اینکه کسی مانند «مروان قندی» ۷۰ هزار دینار پول داشت و به امام(ع) پس نداد، یا عثمان بن عیسی رواسی، کنیزان زیادی از این پولها خریده بود و تن به امامت امام نداد، اظهار کرد: موضوع غیبت، مهدویت و واقفیه در نگاه خاورشناسان دو نوع نگاه است؛ برخی آن را کاملاً افسانه و اسطوره میدانند و برخی معتقدند که جزء اعتقادات محکم شیعه است؛ «جیمز دارمستتر» آن را اسطوره میداند، ولی «هانری کربن» آن را یک موضوع و اعتقاد محکم شیعه میداند.
استاد دانشگاه شاهد با بیان اینکه مستشرقان در بحث مناظرات امام(ع)، به تقوا و عالم بودن امام(ع) اعتراف کردهاند، اضافه کرد: برخی اشاره کردهاند که از جمله مواردی که شاهد بر علم امام(ع) است، مناظراتی است که مأمون ترتیب میداد تا امام(ع) را رسوا کند، ولی نتیجه معکوس گرفت. «رونالد باکلی» در اثری، موضوع کار خود را مناظرات امام(ع) قرار داده و بر مبنای ریختشناسی قصد دارد، قید تمام روایات امام(ع) در بخش مناظرات را بزند؛ او گفته که همه این روایات ساخته پیروان ایشان در طول زمان بوده است، همانند داستانهایی که در طول زمان ساخته شده است.
وی اضافه کرد: علمدوستی مأمون از دیگر مباحثی است که در مناظرات از سوی مستشرقان مطرح میشود؛ همه خاورشناسان معتقدند که دوره مأمون و حکومت عباسیان دوره طلایی حکومت اسلامی است و این دو خلیفه علمدوست و عاشق علم و نگه داشتن حکومت اسلامی در بالاترین حد تمدن بودهاند. یکی از این افراد در جایجای کتابش تأکید دارد که دوره مأمون و پدرش شگفتانگیز بوده، زیرا حکومتش مملو از علمدوستی، مناظرات و ... بوده است و او مأمون را الگوی کامل خیزش علمی میداند.
نقدی بر خاورشناسان
وی افزود: یک نقد کلی بر این جریان وارد است که اگر اینها عاشق و دوستدار علم بودند، چگونه بود که امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) را به نوعی در زندان داشتند و یا محدود میکردند، بنابراین از نظر ما دوره طلایی تمدن اسلامی نبوده است و آن قدر هم این افراد علمدوست نبودند. در نقلها بیان شده که هارونالرشید و برخی دیگر از پادشاهان بنیعباس، ۴ بار مقبره امام حسین(ع) را تخریب کرد؛ لذا چگونه میتوان تصور کرد که آنها عاشق علم و دیندار بودهاند.
استاد دانشگاه شاهد با بیان اینکه مهاجرت و پناه بردن علما به حرم امام رضا(ع) و مهاجرت علمای جبل عامل از لبنان به مشهد و سکونت در این شهر به عنوان حرم امن از دید خاورشناسان پنهان نمانده است، افزود: برخی از این خاورشناسان گفتهاند که شاه اسماعیل در دوره صفویه از آنان درخواست کرد تا با آمدن به ایران، نظام فکری و سیاسی خود را تقویت کند؛ ابتدا از علمای بحرین و ... درخواست کرد، ولی چون ایشان قبول نکردند از علمای لبنان خواست و آنان آمدند. حضور علمای بزرگ در ایران و پاسبانی از میراث حدیث شیعه یا حتی حضور علمای نجف، انتقال مکتب شهید اول و ثانی از لبنان به ایران نشان از اهمیت جایگاه امام(ع) است.
وی افزود: در نگاه مستشرقان سنتی، معتقدند که شاه اسماعیل صفوی به علت کمبود علم و منابع علمی از علما دعوت کرد، ولی خاورشناسان جدید مانند آندرو نیومن، معتقد است که چون علمای بحرین دعوت شاه ایران را نپذیرفتند، از علمای لبنان دعوت کرد و آنها پذیرفتند و به ایران آمدند.
وی با بیان اینکه سفرنامهنگاری هم از دید مستشرقان مغفول نبوده است، گفت: سفرنامهها، عمدتاً زیارت، ظواهر حرم و اشتیاق مردم به زیارت و ... را مطرح کردهاند، ولی در هر صورت در این موضوع هم میتوان ردپایی از امام رضا(ع) را ببینیم. آریوس که یک کتابدار بود سفرنامهای نوشته و به سفر شاه عباس به مشهد و زیارت او پرداخته است؛ «الکس بارنز» هم مأمور عالیرتبه هند شرقی در دوره قاجاریه، سفرنامهای داشته و موضوع امام رضا(ع) در آن بیشتر مطرح شده است.
حسننیا با بیان اینکه قرن ۱۹ سرآغاز جنبشهای جدید خاورشناسی در مورد ایران و به خصوص صفویه بود، اظهار کرد: سال ۲۰۰۹ که نسخه جدید دائرةالمعارف اسلام رونمایی شد، بحث امام رضا(ع) به صورت مفصلتر مورد توجه قرار گرفت و تحلیلها هم دقیقتر بوده است، به ویژه اینکه به منابع شیعی هم رجوع داشتهاند.
جهش مطالعات خاورشناسی بعد از انقلاب
وی اضافه کرد: در دورههای شرقشناسی، مقطع بعد از انقلاب، جهش زیادی در مطالعات خاورشناسی دیده میشود. از سال ۲۰۰۰ به بعد هم بسیاری از کتب و مقالات خاورشناسی رنگ و بوی علمی و تخصصیتر و نظاممندتر گرفتند. البته باز هم در این کار نقص دارند؛ در مجموع موضوعات ریزتر و تخصصیتر را مورد توجه قرار دادند؛ از جمله نیومن کتاب مکتب بغداد و قم را از سال دو هزار به بعد نوشته است.
وی افزود: در دهههای اخیر، تعامل میان استادان بیشتر و انفجار اطلاعات سبب شده تا دسترسی غربیها به منابع شیعه هم بیشتر شود و ضمن تخصصیتر شدن، موضوعات علمیتری را هم مطرح میکنند، گرچه نقائصی هم وجود دارد. قاطعانه میگویم که ما در خواندن آثار خاورشناسی با ضعف جدی روبرو هستیم و عمده مطالبی که به آن میپردازیم این است که منتظریم تا فردی متنی از خاورشناسی را ترجمه کند و ما آن را تحلیل کنیم.
پژوهشگر حوزه مطالعاتی خاورشناسان بیان کرد: یکی از عرصههای مغفول، عدم شناخت مطالعات خاورشناسی از یکسو و عدم خواندن آثار خاورشناسان از سوی دیگر است. شاید سالانه چندهزار پایاننامه کتاب و مقاله نوشته شود، ولی ما از آن غافل هستیم و صرفاً منتظریم تا کسی آن را ترجمه و ما کپی کنیم و حاضر نیستیم سراغ متن اصلی برویم.
انتهای پیام
نظرات