به گزارش ایسنا، حالا دور، دور پرستاران و پزشکانی است که چند شیفت کار میکنند تا کرونا را شکست دهند. عکس آنانی که قربانی کرونا شدهاند، در شبکههای اجتماعی میچرخد و مسئولان و رسانهها از آنان به عنوان «سربازان خط مقدم کرونا» یا «سربازان سفیدپوش» یاد میکنند. برخی از مسئولان هم دست به قلم شدهاند و هر کدام یک روز، نامه مینویسند. یکی میگوید باید به به آنانی که برای کمک به مردم ایثار کرده و جانشان را از دست دادهاند، مدال شجاعت اهدا شود، یکی دیگر میخواهد این حرفه در زمره مشاغل سخت قرار بگیرد و دیگری هم مینویسد آنان از مزایای قانون جامع ایثارگران برخوردار شوند.
اما از کجا معلوم پس از کرونا، پرستاران و پزشکان هم مثل خبرنگاران، آتشنشانان یا نخبگانی که قربانی شدند، فراموش نشوند؟
«متاسفانه ما فراموشکاریم و جامعهای که فراموشکار است، نمیتواند تاریخمند شود زیرا تاریخ، با یادآوری شکل میگیرد و انسان تاریخمند انسانی است که تاریخ در مقابلش حضور دارد، به همین علت آن را تکرار نمیکند اما جامعه و انسانی که فراموشکار باشد، تاریخ را تکرار میکند. برخی جوامع دچار آلزایمر فرهنگی هستند و متاسفانه تاریخ خود را از یاد میبرند. با نوشتن، ثبتکردن و نامگذاری میتوان حافظه تاریخی را تقویت کرد. باید حوادث را به نماد تبدیل کنیم تا مرتب جلوی ما باشند و آنها را فراموش نکنیم. یکی از شوربختیهای ما این است که در دوران باستان هم به آن شکلی که باید، تاریخ ننوشتیم و اگر هم نوشتهایم در کتابخانهسوزیها از بین رفته است و مجبوریم برای شناخت خودمان به تاریخ هرودت یا تاریخهای دیگری که در یونان و روم نوشته شده است، مراجعه کنیم.»
اینها را بهمن نامور مطلق، نشانهشناس و اسطورهشناس میگوید و بهترین راه یادآوری و گریز از فراموشی را نوشتن آزادانه و حقیقی تاریخ میداند و اضافه میکند: «بدتاریخی از بیتاریخی هم بدتر است. متاسفانه پادشاهان هم تاریخ را بد نوشتهاند. یکی از راههای گریز از فراموشی که بدتر از کروناست، نوشتن است. باید یک دستگاه آزادانه و صادقانه برای نوشتن تاریخ داشته باشیم تا آن را تکرار نکنیم. اگر تاریخ را بنویسیم و آن را به نماد و هنر تبدیل کنیم، فراموش نمیشود. اگر برای آتشنشانهای ساختمان پلاسکو یک نماد خوب تعریف میکردیم، فراموش نمیشدند. ما محکومیم که به خاطر اشتباهاتمان، تجربیاتمان را فراموش کنیم. باید بیمارستانهایی که مرکز مبارزه با کرونا شدهاند به نمادهایی بزرگ تبدیل شوند. عکاسان، این روزها را ثبت کنند و در اینباره آثارهنری خلق شوند. شعر یا داستان نوشته شود و طنزهایی که در اینباره نوشته میشوند، جمعآوری شوند. ممکن است در شرایط فعلی و با وجود این مشکلات، با طنزهایی که در اینباره منتشر میشود، موافق نباشیم اما باید به عنوان عالم و یک تاریخنویس این موارد را در گنجینه تاریخ ثبت کنیم. این روزها بیشتر با کرونا شوخی میشود که میتواند نوعی مکانیزم دفاعی برای مبارزه با بحران باشد اما نباید از حد خودش بگذرد.»
این نشانهشناس معتقد است: «پرستاران و پزشکان میتوانند قهرمان باشند و باید از صدها قهرمانی که به وجود میآید یکی را به عنوان قهرمانِ قهرمانان و اسطوره این زمان حفظ کنیم. وقت آن است به افرادی که از دست میدهیم بپردازیم تا دیده شوند. آن افراد از دست رفتهاند اما برای کسانی که ماندهاند، مهمند. در حادثه ۱۱ سپتامبر که در آمریکا اتفاق افتاد، آتشنشانان وظیفه خودشان را انجام دادند اما از آنان قهرمانان بسیاری ساخته شد. ما کشوری با رویدادهای بسیاری هستیم و آدمهای بزرگی داریم اما برای آنان قهرمانسازی نمیکنیم. اسم چند نفر از آتشنشانان پلاسکو را به خاطر میآوریم؟ قهرمانان میتوانند در ما جرات ایجاد کنند و باعث تقویت روحیه باشند. امیدوارم تجربه خوب تشییع شهدای غواص تکرار شود. قهرمانان مردمی خیلی دلنشینتر از قهرمانان رسانهایاند. امیدوارم مردم بتوانند قهرمانان خودشان را پیدا، بزرگ و به الگو و نماد تبدیل کنند. تاریخ را با آدمهای بزرگ فراموش نمیکنیم. یکی از علتهای فراموشی ما این است که از قهرمانان میترسیم و قهرمانسازی نمیکنیم. قهرمانان استوانههای تاریخند. اگر بتوانیم قهرمانانمان را کشف کنیم هم نمادسازی را انجام میدهیم و هم روحیه مردم تقویت میشود. باید از دختر و پسر جوان و پرستارانی که جان خود را فدا کردند مجسمه ساخت و به اسمشان خیابان نامگذاری کرد تا در تاریخ ثبت شوند.»
این روزها فقط موضوع قهرمانسازی مطرح نیست. استعارههایی مثل «خط مقدم کرونا»، «جنگ علیه کرونا»، «سربازان سفیدپوش» یا مشابه آن هم زیاد استفاده میشوند. برخی استفاده از این استعارهها درباره پرستاران و پزشکان را خطرناک میدانند زیرا روایتی جنگی از بحران بیماری میدهد اما نامور مطلق اعتقاد دارد این موضوع طبیعی است و در شرایط بحرانی به ژانرهای حماسی نیاز داریم تا روحیه افرادی که در حال خدمتند، تقویت شود: «در مواقعی که بحث مرگ و زندگی یا خوبی و بدی مطرح است و در شرایط بحرانی قرار میگیریم خود به خود به سمت مفاهیم و ژانرهای حماسی میرویم که این موضوع طبیعی است زیرا نیازمند یک نگاه حماسی هستیم. شرایط بحرانی نیاز به قهرمان و حماسهسازی دارد. باید ژانر حماسی را تقویت کنیم تا روحیه افرادی که در حال خدمتند، تقویت شود. همان طور که در جنگ به سرودهای حماسی نیاز داشتیم، در نبرد اینچنینی که کمتر از جنگ نیست و حتی گستردهتر و خطرناکتر از آن هم هست، نیاز به حماسهسازی داریم. زمان جنگ منتظر بودیم تا توپی از کشور دیگری به ما اصابت کند اما در شرایط فعلی از نزدیکترین افراد خانواده به وحشت افتادهایم. این نبرد بسیار بزرگتر از جنگ ایران و عراق و جنگهای دیگر است. اما نباید دائما به استعارههای جنگی رجوع کنیم بلکه بهتر است استعارههای حماسی در حوزه پزشکی و دانش خلق کنیم. فرهنگ پویا، خلاق و مولف میتواند نسبت به حوادث تازهای که اتفاق میافتد، واژههای تازهای خلق کند؛ واژههای تازه یعنی درک تازه از حوادث اما وقتی از واژههای تکراری استفاده میکنیم، به معنای این است که حادثه جدیدی که اتفاق افتاده را نتوانستهایم درک کنیم. به همین دلیل به واسطه نگاه بینامتنی و استعارهای حوزههای دیگر دائما به این قضیه نگاه میکنیم. من معتقدم باید استعارههای جدید برای پدیدههای نو بسازیم. این مسئولیت باید احساس شود و نهادهای مرتبط مثل فرهنگستانها، دانشگاهها و افراد حقیقی با درک این شرایط بیسابقه، استعارههایی که به آن نیاز است، خلق کنند. ما نباید دائما به واسطه حوادث گذشته، حوادث امروز را درک کنیم زیرا از واژههای ما مشخص میشود که آیا مواجهه مستقیم با حادثه داشتهایم یا نه؟»
به اعتقاد این مدرس دانشگاه «کرونا از ما یک انسان تازه خلق میکند. این ویروس آنقدر جدی است که اگر آن را جدی بگیریم بعد از کرونا، انسان دیگری خواهیم بود. مطمئنا کرونا واژهای است که وارد ادبیات ما خواهد شد و آن را برای شوکی که به ما وارد کرد حفظ خواهیم کرد. انسان پساکرونایی، انسان دیگری خواهد شد. بحران کرونایی، بحران متفاوتی است و باید درباره آن فکر کرد.»
انتهای پیام
نظرات