به گزارش ایسنا بر اساس خبر رسیده، به مناسبت نود و نهمین سالگرد تولد احمد سمیعی گیلانی، در مراسمی با حضور شاگردان او، اعضای انجمن صنفی ویراستاران، چند نفر از اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی و جمعی از ویراستاران پیشین و کنونی مرکز نشر دانشگاهی، از این چهره فرهنگی تقدیر شد.
کار برایشان تعطیلبردار نبود
در ابتدا هایده عبدالحسینزاده به بیان خاطراتی از سالهای همکاری با استاد سمیعی، بهویژه نحوه تدریس او، پرداخت و گفت: استاد در روزهای تغییر ساختمان مرکز نیز کار را تعطیل نکرد، زیرا کار برایشان تعطیلبردار نبود. کردار و رفتار ایشان همیشه سرلوحه کارهایمان بوده است.
سپس امید طبیبزاده - استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی - با خواندن غزلی از سعدی گفت: مرکز نشر مانند قلعهای با چراغ های روشن در بیابان تاریک بود و یکی از چراغهای آن استاد سمیعی بود. اگر متون را قبل و بعد از ویرایش استاد منتشر کنیم کتاب آموزشی بسیار مناسبی خواهد بود.
محمدرضا داهی - ویراستار نشر مرکز -، هم اظهار کرد: افرادی مانند احمد سمیعی گیلانی دیرک (ستون اصلی) چادر فرهنگ ایران هستند و اگر این دیرک کشیده شود، همه آن از بین میرود.
مهناز مقدسی - ویراستار و پژوهشگر - نیز سمیعی را پدر معنوی خود نامید و گفت: از استاد یاد گرفتیم در حوزه فرهنگی احساس امنیت کنیم و از او دقت نظر، فروتنی، صبر و تحمل را آموختهایم.
راز عمر بلند من
در ادامه مراسم، احمد سمیعی گیلانی گفت: راز عمر بلند من این است که هیچوقت کینه به دل نگرفتم و به این نکته عقلایی رسیدم که هر کسی کینه به دل بگیرد آزار میبیند. ما باید قصورها را ببخشیم.
او با اشاره به آموزههای اخلاقی سعدی خاطرنشان کرد: سعدی این منش را داشته است. چنانچه از نهادی ناراحت هستید و از آن انتقاد دارید مدیر آن آماج انتقاد است. اما از طرفی او هم شاید تقصیری نداشته باشد چون او هم مانند همه انسانها ضعفهایی دارد. اگر این مدیر برود و مدیر دیگری بیاید هم ضعفهایی دارد.
اصلاً ویراستار خوبی نیستم
سمیعی خاطرنشان کرد: من همیشه از نقد استقبال می کنم؛ یعنی کسی عیبهای من را بگوید. اتفاقا من اصلاً ویراستار خوبی نیستم چون زیادی در کار دیگران تصرف میکنم و این درست نیست اما نمیتوانم. علاوه بر هنر باید قصور را هم گفت و آن است که انسان و همه چیز را جلو میبرد. اگر قصور گفته نشود کار جلو نمیرود چون اصطکاک ندارد. نظرها باید اصطکاک داشته باشند تا از حقیقت جرقه بزنند. نباید جلو نقد را گرفت و از نقد دلگیر شد. از این رو، فکر میکردم دوستان هم نارساییهای من را هم بگویند.
به درجات مختلف ریاکاریم
او نویسندگان را دارای دو شخصیت اجتماعی و شخصی دانست و گفت: متفکران و نویسندگان دو شخصیت دارند؛ با یک شخصیت در اجتماع حاضر میشوند و نقاب آن را بر چهره میزنند و هیچکس بدون نقاب در اجتماع ظاهر نمیشود، ولی با شخصیت دیگری در زندگی فردی خود هستند. بنابراین، همه ما به درجات متفاوت ریاکاریم و اگر نباشیم سنگ روی سنگ بند نمیشود. شخصیت دیگر ماست که مهم است؛ مثلاً روسو در معاشرت با دوستان همیشه آنها را آزار میداد و آنان به این دلیل همیشه رنجیده میشدند و از او کناره میگرفتند. ما آن روسویی را میخواهیم که آثار تازه و فکر را برای ما تهیه کرده است.
سمیعی تأکید کرد: ما به نسل جوان کمتر باید بگوییم فلانی چه کسی بوده، بلکه باید بگوییم چه کرده است. آنهایی هم که زندگیشان را نوشتند درباره همین نوشتهاند، افراد شخصیت عادی خود را نمیگویند و آنچه را در عمق وجودشان هست میخواهند نشان دهند. وقتی ترجمههای ۷۰ سال پیش خودم را میخوانم، اگر نمیدانستم من آن را نوشتهام باور نمیکردم. اینجا معلوم میشود که شخصیت دیگر است که نوشته و شخصیت ظاهری نیست که نوشته است. توارد در اشعار همین را نشان میدهد. باید کسانی را تربیت کنیم که به این حد برسند و خودشان باور نکنند نوشته خودشان است و آنقدر عمق وجود خودشان را در آن ریختهاند.
قبلا صد کتاب میخواندند یک مقاله مینوشتند
او در پایان با بیان اینکه نویسندگانی در این حد مانند سعدی و حافظ داشتهایم، اظهار کرد: من آنقدر مغرور بودم که فکر میکردم حافظ را شناختهام اما الان وقتی میخوانم میبینم حافظ را نشناختهام. هر بار سعدی میخوانم میگویم سعدی بهتر از حافظ است و هر بار حافظ میخوانم میگویم حافظ بهتر از سعدی است؛ مردد و بلاتکلیف هستم، نمیدانم کدام را ترجیح بدهم. نویسندگی کار آسانی نیست. آفرینش اثر ادبی کار آسانی نیست و ارزیابی تنها با خواندن زیادشدنی است. آنقدر باید دید و خواند تا به تشخیص رسید. باید به حدی برسید که ببینید این نوشته در چه حد و سطحی هست. زمان ما صد کتاب میخواندند و یک مقاله مینوشتند، اما الان یک کتاب میخوانند و ۱۰ مقاله می نویسند. چرا اینقدر شتابزده هستیم؟ با اینها انسان نه اسمی پیدا میکند و نه رسمی، نه الگو میشود و نه سرمنشأیی.
دانشجویان مهارت زبانی ندارند
در ادامه این مراسم حسین ابراهیمآبادی - رئیس مرکز نشر دانشگاهی - با اشاره به اینکه مرکز نشر دانشگاهی بیش از آنکه مرکز علمی و دانشگاهی باشد، مرکزی فرهنگی است، گفت: باید از مؤسسان یک نهاد فرهنگی هم از لحاظ مادی و هم معنوی قدردانی کرد. پرسش من این است که گسست علمی یا گسست فرهنگی دلیل پیشرفت نکردن یک مجموعه است. تجربه مرکز نشر دانشگاهی نشان میدهد گسست فرهنگی مسئله مهمی است. در واقع، انسانها به سازمان سامان میدهند و به عبارتی آن را معنا میبخشند. مرکز نشر از عناصر مقوم فرهنگی و معنابخش بسیاری برخوردار بوده که یکی از آنها استاد سمیعی است.
او منابع نوشتاری را موضوع مهمی دانست و تأکید کرد: یکی از مشکلات گرفتاری در تقلب علمی ناشی از آن است که دانشجویان زبان معیار را نمیدانند، مهارتهای زبانی ندارند، نگارش بلد نیستند و نداشتن توان نوشتن مشکل جدی عموم آنهاست، لذا همین امر گاهی در روند تحقیق باعث خطای آنها میشود.
در پایان جلسه سیدعبدالامیر نبوی، معاون پژوهشی نشر دانشگاهی، با تبریک تولد احمد سمیعی گیلانی هدایایی را به او تقدیم کرد.
انتهای پیام
نظرات