حداقلیترین دستاورد این حمله این بود که مشخص شد امریکا در بخشی از ناآرامیهای عراق نقش داشته و تنشها زمینهای شد برای حمله به گروههای مبارز مردمی این کشور. دومین دستاورد هم شاید ایجاد یک احساس حداقلی همبستگی باشد که میان گروههای مختلف عراقی علیه حمله اخیر امریکا به وجود آمده است.
به نظر محاسبه امریکا این بود که با توجه به ناآرامیهای عراق، فرصت برای حمله به مواضع گروههای نظامی و رسمی این کشور وجود دارد، گرچه این حملات پیش از این نیز به شکل بینام و نشان صورت میگرفت اما حال روشن است مسئولیت اقدامات مزبور بر عهده چه کسی است. البته واکنش فرمانده میدانی حشدالشعبی نیز شدت زیادی داشت و احتمالا در بلندمدت باید شاهد افزایش هزینههای حضور امریکا در عراق باشیم.
اما شاید یکی از علل اصلی این حمله در سخنان بشار اسد، رئیسجمهور سوریه، باشد که چندی پیش به تهدید امریکاییها علیه اشغالگریشان در سوریه پرداخت و حضور آنان را به چالش کشید. این موضعگیری چند نکته داشت؛ نخست اینکه امریکایی به شکلی مستقیم توسط سوریه تهدید میشدند؛ دومین نکته این بود که بشار اسد نمیتوانست بدون پشتیبانی چنین تهدیدی را ابراز کند.
امریکا در حمله به عراق به دنبال افزایش نرخ تنش و تلهگذاری برای نیروهای مقاومت است تا آنان را درگیر جنگ کند. این جنگ تامین منافع امریکاییها و رژیم غاصب صهیونیستی را در پی خواهد داشت. بازی، همان بازی سوریه است اما زمین آن عوض شده؛ اسرائیل نیز حملات زیادی را به سوریه کرد به این امید که مقاومت را مجبور به واکنش کند که این واکنش رخ نداد و نهایتا آنان به هدف خویش نرسیدند. حال رژیم غاصب صهیونیستی اذعان دارد که نتوانسته ایران را از سوریه بیرون براند.
منافع امریکاییها در پاسخگویی از سوی مقاومت است چون نرخ تنش را بالا خواهد برد؛ همانطور که منافع ایشان در ادامه ناآرامی در عراق بود، با این حال نهایتا شکست با امریکاست چون آنها از تمام گزینههای خویش استفاده کردهاند؛ تنها راه باقی مانده، جنگ تمام عیار است. در واقع طی سالهای گذشته امریکا از هر حربهای برای ضربه زدن به مقاومت و مرکز ثقل آن، یعنی ایران، استفاده کرده است. تنشآفرینی، دمیدن بر آتش فرقهگرایی، افزایش فعالیتهای گروههای تکفیری و... همه گزینههایی بود که استفاده شد.
امروز امریکا در چنته خود چیزی ندارد اما مقاومت در تمام ناآرامیهای منطقه، با وجود ضرباتی که خورده، ساختار خود را حفظ کرده است. حشدالشعبی در شلوغیهای عراق به حیات خود ادامه داد و حتی با داعش جنگید. حزبالله در لبنان نیز همین وضعیت را دارد و پس از آن همه تشنج، براساس نظر خود غربیها، گزینه نزدیک به حزبالله نخستوزیر لبنان شد. انصارالله یمن نیز سال 2020 را موعد پیروزی خویش اعلام کرده و اخیرا دستاوردهای زیادی در حوزه پدافندی داشته است، ایران نیز با چین و روسیه رزمایش دریایی برگزار کرده و از ادامه آن خبر داده است.
حملات امریکاییها چیزی را عوض نخواهد کرد؛ همانطور که حملات رژیم غاصب صهیونیستی به سوریه راه به جایی نبرد و نهایتا کار را به جایی رساند که علیرغم دیدارهای پیدرپی نخستوزیر اسرائیل با رئیسجمهور روسیه، روسها هواپیماهای اسرائیلی را در آسمان سوریه رهگیری کردند.
البته برخی تحلیلها بر این عقیده است که پاسخ ندادن مقاومت ناشی از ناتوانی است. چنین مسالهای دور از ذهن است و پاسخ اصلی به حمله امریکاییها زمانی خواهد بود که آنان همانند دوستان اسرائیلی خویش متوجه شوند استراتژی آنان در برابر مقاومت شکست خورده است.
انتهای پیام
نظرات