به گزارش ایسنا، مراسم رونمایی از کتاب «خاطرات شش دهه روزنامهنگاری» به قلم محمد بلوری که از او با عنوان پدر حادثهنویسی مطبوعات ایران یاد میشود، ظهر روز یکشنبه (۲۴ آذر ماه) با حضور جمعی از روزنامهنگاران پیشکسوت و جوان در روزنامه ایران برگزار شد.
از جمله افراد حاضر در این مراسم که اردشیر رستمی اجرا آن را برعهده داشت، میتوان به مهدی شفیعی (مدیرعامل موسسه ایران)، سید فرید قاسمی، علیاکبر قاضیزاده، فریدون صدیقی، رضا قویفکر، بهروز بهزادی، مینو بدیعی، امیدعلی مسعودی، امیر حاجرضایی و ... اشاره کرد.
در ابتدا مهدی شفیعی ـ مدیرعامل موسسه ایران ـ به عنوان نخستین سخنران اظهار کرد: هر جامعه و نهادی بزرگانی دارد که علاوه بر اینکه نقش خودشان را ایفا میکنند، به اعتبار این جمعها و نهادها نیز میافزایند. جایگاه این افراد ویژه است و عدم توجه به این جایگاه باعث میشود که اعتبار آن جامعه یا نهاد کم شود. آقای بلوری از جمله این افراد که به اعتبار موسسه ایران و جامعه رسانهای کشور میفزایند و اگر ما از این جایگاه غافل شویم قطعا ضرر کردهایم.
او یادآور شد: متاسفانه در زیست امروز کلانشهر تهران روز به روز تنهاتر میشویم از یکدیگر فاصله میگیریم. در این میان ما نیز داریم در کنار هم جمع شویم و درباره موضوعات گوناگون به ویژه موضوعات فرهنگی گفتوگو کنیم و باید فرصتهایی را فراهم کنیم تا به بهانههای مختلف دور یکدیگر جمع شویم. در همین راستا سپاسگزارم که اولین مراسم در این زمینه برگزار شده و خواهشمندم که این مراسمها ادامه داشته باشند.
شفیعی همچنین خاطرنشان کرد: از آقای بلوری خواهش میکنم که کانون یک اتفاق مهم در روزنامه ایران باشند تا بتوانند میز پیشکسوتان را در روزنامه به مدیریت ایشان تشکیل دهیم. بر همین اساس از همه بزرگان و پیشکسوتان درخواست دارم تا ساعاتی را در تحریریهها بگذرانند، در کنار جوانان باشند و به ما ایده بدهند و کمک کنند.
بهروز بهزادی ـ روزنامهنگار پیشکسوت و رئیس شورای سیاستگذاری روزنامه اعتماد ـ نیز در سخنانی خاطرنشان کرد: پیشتر از این موضوع صحبت کرده بودم که رقابت با آقای بلوری باعث شد که من بیشتر تلاش کنم و به عنوان یک روزنامهنگار شناخته شوم. اما امروز میخواهم بگویم که آقای بلوری واقعی را در همین روزنامه ایران شناختم. زمانی که هر دوی ما از همان ابتدا وارد دفتر روزنامه شدیم و شروع به کار کردیم. طبیعتا عشق و علاقه او باعث شد که دبیر سرویس حوادث بشود. من باید شهادت بدهم او به عنوان دبیر سرویس حوادث در روزنامه ستونی بود که اگر در همان زمانها برداشته میشد، شاید روزنامه هم فرو میریخت.
او یادآور شد: داستان قتلهای زنجیرهای و اسمی که آقای بلوری به این قتلها دادند از جمله مهمترین کارهای او در این سالها محسوب میشود. پیش از آنکه حاکمیت به این نتیجه برسد کسانی از داخل تشکیلات این قتلها را انجام میدهند، آقای بلوری در مطالبشان به این موضوع اشاره کرده بودند. شاید در خیلی از فیلمها دیده باشید که پلیس شخصیتهای روزنامهنگار را به عنوان مشاور دعوت میکند. من نیز در این دوران بلندی که همکار آقای بلوری بودم، شهادت میدهم در بسیاری موارد پیش از اینکه جریانهای پرونده مشخص شود، او تشخیص میداد. در واقع او به عنوان یک روزنامهنگار، کارآگاه هم بود.
این روزنامهنگار پیشکسوت خاطرنشان کرد: امروز آقای بلوری میتواند آن چیزی که در روزنامهنگاری جایش خالی است را اداره کند و آن هم گزارشهای است که در جهان امروز مورد توجه قرار میگیرد. با قاطعیت میگویم شخصی همانند آقای بلوری استاد بزرگی است که نه تنها روزنامهنگاران فعلی کشور بلکه افرادی همانند من نیز باید همچنان از او بیاموزیم.
سعید ارکانیزدی یزدی که به اهتمام او کتاب "خاطرات شش دهه روزنامهنگاری" به نگارش درآمده است در سخنانی درباره تدوین این کتاب توضیحاتی ارائه داد و اظهار کرد: این کتاب دارای چند بخش است. یکی از اصلیترین بخشها به روایت سنت روزنامهنگاری در دهههای ۳۰، ۴۰ و ۵۰ برمیگردد. ثبت کردن این سنت خیلی لازم است و اینکه تاریخ مکتوبی داشته باشیم که بتوانیم به آن مراجعه کنیم که آقای بلوری این کار را شروع کردند. امیدوارم دیگر روزنامهنگاران آن دوره نیز این کار را ادامه دهند تا ما بتوانیم تاریخ مکتوب خوبی از آن دوره داشته باشیم.
او ادامه داد: برای من یکی از آموزندهترین موضوعات در این خاطرات این بود که همنسلهای آقای بلوری تلاش میکردند به روزنامهنگاران جوان کمک کنند و این سخاوتمند بودن موضوعی است که شاید در فضای رسانهای امروز کمتر دیده میشود.
در ادامه سید فرید قاسمی ـ روزنامهنگار پیشکسوت و پژوهشگر مطبوعات ـ در سخنانی خطاب به سعید ارکانزاده اظهار کرد: با یک گل بهار نمیشود و خواهش دارم این کار را ادامه بدهید. چون تاریخ پیشکسوتان روزنامهنگاری ایران میتواند حلقههای مفقوده تاریخ معاصر مطبوعات ایران را پر کند.
او سپس یادآور شد: آقای بلوری و آقای بلوریها روزنامهنگاری را گذرگاه ندانستند و توقعگاه دانستند. همین موضوع شأن و منزلت این افراد را بسیار بالا میبرد. افرادی که روزنامهنگاری را پل ورود به حرفه دیگر ندیدند. نباید تشخصی که این روزنامهنگاران به حرفه بخشیدند را فراموش کنیم. هویتمندی روزنامهنگاری ایرانی مدیون کسانی است که شیفته حوزه و عرصههای دیگر نشدند. یکی از این بزرگان آقای بلوری است که روزنامهنگاری را معبر ندید، بلکه مقر دید. کارنامه این افراد به ما یادآوری میکند که روزنامهنگار نه قهرمان است و نه ضد قهرمان.
حافظه گویای مطبوعات ایران بیان کرد: آقای بلوری در عرصه حادثهنویسی توانست به یک ترکیب برسد. موفقیت او سه پایه تجربه قصهنویسی، شرکت در دوره خبرنگاری کوتاهمدت موسسه روزنامهنگاری دانشگاه تهران و تحصیل دانشگاهی در رشته روانشناسی است. در حقیقت آقای بلوری زیر پوست حادثهنگاری کاری میان رشتهای یا حتی فرارشتهای انجام داد؛ البته ترکیب ساختارمند کشش روزنامهنگارانه، داستاننویسانه و مشی روانشناسه را باید از عوامل موفقیت او بدانید و از طرف دیگر رقیبان کاردان و فاضل در روزنامه اطلاعات همراه با همکاران کاربلد در روزنامه کیهان در کنار اقبال عمومی مردم آن دوره به مطبوعات از دیگر عوامل موثر در موفقیت آقای بلوری محسوب میشود.
فریدون صدیقی، روزنامهنگار پیشکسوت دیگر سخنران این مراسم بود که بخش زیادی از صحبتهای خود را به روایت خاطراتی از محمد بلوری در اوایل دهه ۵۰ در روزنامه کیهان اختصاص داد. این بخش از صحبتهای صدیقی با استقبال حضار همراه شد.
او در ادامه صحبتهای خود اظهار کرد: آقای بلوری سه ویژگی ممتاز داشت. او شم خبری درجه یک داشت که سوژه را تاب میداد، هدفمند پرتاب میکرد و درست به هدف میخورد. همچنین بیان روایی و داستانی داشت و اخلاق حرفهای ویژگی دیگر او بود. آقای بلوری برای ما انسان مقتدری بود که بیرحمانه با شاگردان غافل بیرحمانه برخورد. مردی جذاب با دو چشم مسحورکننده داشت. او جزو معدود انسانهای است که جایش در معنای زندگی من مانده است. من از شاگردی ایشان خرسند هستم.
همچنین علیاکبر قاضیزاده، روزنامهنگار پیشکسوت در سخنانی از کوتاه شدن عمر روزنامهنگاران سخن گفت و خاطرنشان کرد: در این سالها به ندرت میبینم که عمر روزنامهنگاری از ۱۰ سال بیشتر باشد. آن تعداد جوانانی که عمر کاریشان در این عرصه بلند است اغلب در موسسههایی کار میکنند که سامانمند است. متاسفانه عمر روزنامهنگاری کوتاه شده است و اغلب روزنامهنگاران بعد از چند سال جذب حوزههای کاریشان میشوند.
او افزود: به یاد دارم سال ۶۶، تهران شهرداری داشت که عمر کاری او کوتاه بود. او هنر بزرگی به خرج داد و به موسیقیدانهایی که خانهنشین شده بودند، گواهیهای افتخاری تحصیلی از لیسانس تا دکتری داد که به موجب آن میتوانستند بیمه شوند و حقوق بهتری بگیرند. متاسفم که هیچگاه برای افرادی که عمرشان را برای اطلاعرسانی و آگاهیبخشی گذاشتند چنین ارزشی قائل نشد. ما برای همه کار میکنیم جز برای خودمان. همه صنوف خانه دارند، ولی هنوز یک اتاق هم به نام روزنامهنگاران زده نشده است. این در حالی است که در روز خبرنگار و ایام مرداد مسوولان مرتبا از مقام روزنامهنگاران سخن میگویند، اما در عمل هیچ اقدامی صورت نمیگیرد. ما در این دو سال چند تن از بهترینهای این عرصه را از دست دادیم، اما هیچ یادبودی برای آنها برگزار نشد.
قاضیزاده خاطرنشان کرد: من در سالهایی که در کنار آقای بلوری بودم چیزهای زیادی از او یاد گرفتم؛ یکی از آنها این بود که به شنیدهها اعتماد نکن خودت ببین. او مرد جذابی بود که ما جوانان را همیشه راهنمایی میکرد. وقتی سوژهای میداد در کنارش یک صفحه آدرس و شماره تلفن هم در اختیارمان میگذاشت و بعد راهیمان میکرد. اما وقتی وقتی برمیگشتیم تازه اول ماجرا بود.
این روزنامهنگار پیشکسوت در پایان سخنانش اظهار امیدواری کرد که روزی روزنامهنگاران جوان نیز بتوانند ۶۰ سالگی حضورشان در این عرصه را جشن بگیرند.
در ادامه مینو بدیعی، روزنامهنگار پیشکسوت با بیان اینکه روزنامه کیهان در آن دوره مکتب عشق روزنامهنگاری بوده است، یادآور شد: آقای بلوری به معنای واقعی مردی پرانرژی و پرتکاپو بود که متناسب با استانداردهای جهانی سردبیری میکرد. متاسفم که در مطبوعات ایران نظیر آقای بلوری کم به وجود آمد یا بهتر است بگویم که اجازه ندادند به وجود بیاید.
بدیعی سپس متنی را در وصف محمد بلوری قرائت کرد.
مسعود ابراهیمی، روزنامهنگار پیشکسوت از دیگر سخنرانان بود که در سخنانی خاطراتش را از دوران همکاری با محمد بلوری روایت کرد.
امیر حاجرضایی نیز از اهمیت حرفه روزنامهنگاران و نقش روزنامهنگاران در آگاهیبخشی عمومی سخن گفت و در ادامه شعری را قرائت کرد.
رویا بلوری، فرزند محمد بلوری نیز متنی را در وصف پدرش برای حضار خواند.
در بخش پایانی محمد بلوری در سخنانی کوتاه از کسانی که او در این مسیر همراهی کردند قدردانی کرد و سپس با حضور دوستان و همکاران قدیمیاش از کتاب خاطرات خود رونمایی کرد.
او همچنین با اشاره به خاطرات دوستانش در این مراسم به زبان طنز گفت: اینگونه که شما میگویید انگار که من شمر بودهام. البته که گاهی لازم است جدی بود.
انتهای پیام
نظرات