چله همان عدد چهل است. بر اساس متون قدیمی ایران باستان، یک چله بزرگ داریم و یک چله کوچک که احتمالا حکایت از یک تقویم مردمی دارد. از ابتدای فصل سرما به مدت ۴۰ روز «چله بزرگ» و ۲۰ روز پایانی فصل سرما «چله کوچک» نامگذاری میشده است.
حال که روزشماری برای شب چله یا یلدای فارسیزبانان شروع شده است، پیام سلطانی -پژوهشگر حوزه فرهنگ و زبانهای باستان- در گفتوگویی که با ایسنا داشته، میگوید: مردم ایران باستان دو رویداد طبیعی را در هر سال جشن میگرفتند؛ یکی انقلاب تابستانی در روزهای اوج گرما، (اول تابستان) و دیگری در انقلاب زمستانی، روزهای اوج سرما (اول زمستان). جشن فصل سرما با عنوان شب یلدا یا شب چله شناخته میشود.
واژۀ چله، همان عدد چهل است که اشاره به ۴۰ روز سرما دارد. البته عدد ۴۰، لزوماً به طور دقیق مربوط به گذشت ۴۰ روز نیست، بلکه عدد ۴۰ در فرهنگ ایرانیان باستان نماد یک عدد بزرگ است، بنابراین به احتمال قوی، چله به معنای عبور از «بیشتر روزهای سرد سال» و در عین حال نویدبخش آغاز بلندتر شدن روز و کوتاهتر شدن شب است.
یلدا به معنای زایش خورشید
این کارشناس ارشد حوزه فرهنگ و زبانهای باستان، با اشاره به این نکته که یلدا به معنای «زایش خورشید» است، این طور توضیح میدهد که جشن شب یلدا یا چله جشنی به مناسبت شروع فرآیند پایان سرما با زایش مجدد خورشید در فردای بلندترین شب سال است. دقت داشته باشیم که بر اساس تقویم جلالی (مبنای گاهشماری ایرانی از قرن پنجم هجری شمسی- در دوران جلالالدین ملکشاه سلجوقی)، در اول دی ماه، یعنی فردای شب چله یا فردای بلندترین شب سال، روزها آغاز به بلندتر شدن میکنند و این یعنی آغاز مردن دیو سرما و زایش خورشید. شاید وجه تسمیه نام چله این باشد که چهل روز بعد در جشن سده، زمین شروع به نفس کشیدن میکند.
البته نمیتوانیم ادعا کنیم که گاهشماری در دورانهای خیلی دور هم بدین شکل بوده است. برای همین انگار در گذشته، جشن چله بعد از گذشت بیشتر روزهای سرد سال برگزار میشد. به هر صورت، جشن شب یلدا چه در تقویم ناشناخته دورانهای کهن که پس از اتمام سرما برگزار میشده و چه براساس تقویم امروزی که در بلندترین شب سال برگزار میشود، فلسفه وجودی آن، نه پاسداشت سرما و زمستان، بلکه برعکس، جشن زایش خورشید و آغاز فرآیند گرمتر شدن است.
نگاه ایرانیان باستان به سرمای دیوآفریده
سلطانی در ادامه با تأکید بر اینکه خورشید و گرما برای ایرانیان باستان بسیار اهمیت داشته است، تصریح میکند که در باورهای کهن ایرانی، سرما «دیوآفریده» به حساب میآمد و ایرانیها نسبت به سرما نگاه منفی داشتند. بنا به متون پهلوی، خاستگاه اقوام آریایی (ایرانویج) سرزمینی به شدت سردی بوده است. به طوری که که ۱۰ ماه از سال زمستان و تنها دو ماهِ گرم وجود داشته است. برای همین در باور ایرانیها، سرما آفریده دیو تلقی میشده و در نتیجه برآمدن خورشید، عنصر حیاتی به حساب میآمده است. ضمن آنکه خورشید در باور ایرانیان باستان در مقام ایزدی مستقل مورد احترام بوده است.
این پژوهشگر فرهنگ باستانی، در پاسخ به این پرسش که سابقه جشن یلدا به چه دوره تاریخی برمیگردد؟، با تأکید بر اینکه در متون پیش از اسلام هیچ اشارهای به جشن یلدا یا چله نشده است، میگوید: در متون پس از اسلام، کتاب آثارالباقیه ابوریحان بیرونی (در قرن پنجم هجری قمری-مصادف با دوره حکومت غزنویان)، یکی از نخستین متونی است که در آن به «شب چله» اشاره شده است.
نمیتوانیم با قاطعیت بگوییم که چله در دوران قبل از اسلام وجود داشته یا نه، اما اطمینان داریم که جشنهایی با هدف پایان فصل سرما و تولد مجدد خورشید در آن دوران وجود داشته و یلدا از گونۀ همان جشنها، جشنی برای بزرگداشت گرما در مقابل سرما بوده است.
انتهای پیام
نظرات