به گزارش ایسنا، اینجا دارالفنون است، جایی که هنوز هم مردم فکر میکنند، روش تحصیلیاش مانند قدیمهاست و کمتر کسی میتواند پا به آن بگذارد، با این تفاوت که حالا آموزش و پرورش در آن، جا خوش کرده تا شاید بتواند طرحهایی را که هر سال از آنها حرف میزند عملی کند، اما کمتر کسی میداند که درِ دارالفنون از سه سال قبل به روی بازدیدکنندگانش باز شده است.
بازدیدی که هر چند فقط بخشهای خاصی را در اختیار مخاطب میگذارد؛ دو راهروی شمالی و شرقی مدرسه، چند کلاس درس و حیاطی که خود یک باغ است و زنگ قدیمی دارالفنون که دستکم دو قرن قبل برای آغاز فعالیت آموزشی دانشآموزان خوشبختاش به ضلع شمالی حیاط نصب شده بود.
در باز است، از سر کنجکاوی به داخل «دارالفنون» میرویم، چند نفر که با تخمین سنشان به نظر نمیرسد از کادر اداری باشند، در راهرو ورودی مدرسه راه میروند.
داخل میرویم با این فکر که اگر امکان بازدید نداشته باشد، تذکر میدهند و بیرون میآییم اما کسی به ما توجهی ندارد. وارد مدرسه میشویم، گروهی همراه با یک لیدر در حال شنیدن توضیحاتی از مدرسهاند و تاریخی که با خود به دوش میکشد. راهنما دعوتمان میکند اگر تمایل به شنیدن داریم، با گروه همراه شویم، اما ترجیح میدهیم بعد از سالها که توانستهایم به «دارالفنون» وارد شویم، جزء جزء بنا را بکاویم.
دو راهرو شمالی و شرقی مدرسه را برای حضور بازدیدکنندگان احتمالی باز گذاشتهاند و حیاطی که درختاناش خود شاهدی بر مدعای حضور افرادی چون کمالالملک، بدیعالزمان فروزانفر، محمود حسابی، مصطفی چمران هست.
مدرسهای که از یک طرف آنقدر تمیز است و از توجهی که به این بنای تاریخی شده شاد میشوی اما از طرف دیگر در کاشیهای نو آن هیچ نشانی از قدمتِ تاریخی ۱۶۰ ساله دیده نمیشود و جای زخم روی تن آجرهایی که حالا از بس رنگ و لعابهای الحاقیشان را پاک کردهاند، به وضوح پیدا است. در بخشهایی از راهروها هم با پوشاندن لایهی پلاستیکی با طرح آجر سعی در پوشاندن زخمها و زیباتر کردن بنا دارند اما...!
«دارالفنون» در طول همه سالهای فعالیتاش ـ از وقتی امیرکبیر تلاش کرد تا آرزویش را جامه عمل بپوشاند اما نتوانست آن را به چشم ببیند و از زمانِ آغاز به کارش در دیماه سال ۱۲۳۰ خورشیدی ـ به مدت ۸۰ سال پابرجا بود. این مدرسه بعد از انقلاب مدتی مکان تربیت معلم شد و از سال ۱۳۷۵ تا امروز به روی هیچ دانشآموزی باز نشد.
در هر قدم که در حیاط مدرسه بر میداریم، یاد یکی از قولها و قرارهای مسؤولان و متولیانی میافتیم که هر کدامشان زمان انتخاب برای سمتی، یک پایشان به دارالفنون باز شد و قولی دادند بدون نتیجه، که نهایتاش امروز مُردنِ مهمترین مدرسهی تاریخی کشور است.
یادگاری که امروز دیوارههای آن با گچ و آجر پوشانده شده و مرمت چندین سالهی آن به پایان نرسیده و تار عنکبوتهای بسته شده روی چراغهای حیاط و شمشادهایش، روایت تلخی از یکی از مهمترین آثار و بناهای میراث فرهنگی ایران و پایتخت را نشان میدهد، اما اینکه طرحهای مرمتی دارالفنون چند بار رفته و برگشت خورده و چه قدر از آنها اصولی بودهاند و اصلا قرار بوده به موزه تبدیل شوند یا دورهای دیگر که به بهانه مقاوم سازی مدارس هر چه داشته را تغییر حالت دادهاند، بماند.
ساعت نزدیک به چهار و نیم است و کادر راهنما و نگهبان مدرسه به احترام بازدیدمان، هنوز در را برایمان باز نگه داشتهاند. نگهبان در ورودی میگوید: سه سال است که هر کس بخواهد از ساعت ۹ صبح تا ۱۶ میتواند به مدرسه بیاید و پنجشنبهها هم بازدید از این امکان تا ساعت ۱۴ امکانپذیر است، مدرسهای که هر چند هنوز راه درازی برای مرمت کامل در پیش دارد، اما همین که فضای محدودی را هم برای بازدید آماده کردهاند، جای شکر دارد.
انتهای پیام
نظرات