جهانگیر الماسی ـ بازیگر سریالهایی چون «هزاردستان»، «کوچک جنگلی» و «در چشم باد» در گفتوگویی با ایسنا، دربارهی وضعیت گریم بازیگران در سریالهای تلویزیونی اظهار کرد: در حرفهی بازیگری چندشاخصه وجود دارد که به بازیگر حرفهای و نه نابازیگر، کمک میکنند و آن چند شاخصه، گریم، لباس و صحنه است. این مقولات کمک میکنند بازیگران از خودشان جدا شوند و دیگر خودشان را به یاد نیاورند و نقش آدم دیگری را ایفا کنند.
وی ادامه داد: از همکاران عدهای برایشان فرقی نمیکند و در آثار مختلف یک شخصیت هستند و در حقیقت خودشان را بازی میکنند. این افراد بیشتر با جذابیتهای بصری و با فرم زیباییشناسانه روز و تقلید از شکلهای مدرن سعی میکنند در میان مخاطبان و سینماگران جایگاهی داشته باشند. بنابراین کارشان به نوع دیگری است. گریم هم ندارند و بیشتر آرایش است. در گریم پیرایش و آرایش را در کنار هم داریم و این بدین معنا نیست که اگر موی کسی بلند باشد آن را کوتاه کنند و یا اینکه کوتاه باشد و برایش مو بگذارند. منظور این است که گریم بازیگر در خدمت شخصیتی باشد که قرار است در آن به ایفای نقش بپردازد؛ آن شخصیت هم مختصات و تعریفی دارد؛ به عنوان مثال شما اگر بخواهید نقش یک بسکتبالیست را ایفا کنید، احتیاج دارید به اینکه طراحان گریم و لباس کمک کنند و شانهی آن شخصیت را بالا بکشند و یک قوز خیلی کمی به قسمت بالای شانه و گردن بدهند و قد باید بلندتر از فرم معمولی باشد و فرم به کارگیری دستها تغییر کند. چراکه آن بسکتبالیست حرفهای مطابق حرکاتی که در زمین بسکتبال انجام می دهد یا پرشهایی که دارد، فرم و فیزیک و ریخت بدنیاش عوض شود. یا آدمهایی که روانپریش هستند و دراختیار خودشان نیستند و به عنوان مثال اعتیاد به مواد مخدر شیمیایی دارند، چهرهشان فرق میکند، رنگ پوستشان زرد میشود، فکشان بهم میریزد و جمع میشود. همهی اینها نیازمند عنصر بیرونی به نام گریم است. برخی اوقات هم گریم از باطن آدمها چیزی را بیرون میکشد و آن را به نمایش میگذارد؛ به عنوان مثال شما میخواهید یک شخصیت سمپاتیک باشید. علاوه بر حالات و میزانسنها و دیالوگهایی که رد و بدل میشود، چیزی که کارگردان تشخیص میدهد و فیلمنامهای که نوشته شده است، گریم است که میتواند ملاحتی به ویژه در بازیگران زن ایجاد کند که آن شخصیت سمپاتیکتر باشد.
الماسی خاطرنشان کرد: من این شانس، بخت و اقبال را داشتم که همیشه با عزیزانی در گریم کار کنم که جزو اساتید فن بودهاند و همیشه از این اساتید آموختهام. خدا، فرهنگ معیری را رحمت کند، خداوند عبدالله اسکندی را حفظ کند، از جلال معیریان تا مسعود ولدبیگی، بیژن محتشم، شهرام خلج و آقای قمی از تجربیاتشان آموخته و استفاده کردهام. چندی پیش آقای میرکیانی تست گریمی برای من زدند که شوکه شده بودم. برای اولین بار در کار آقای حاتمیکیا تغییرات جدیدی در چهره من ایجاد کردند که برایم خیلی جذاب بود و این شخصیت نزدیک به آن شخصتی شد، که آقای حاتمیکیا نوشتند.
این بازیگر درباره آزادی عمل گریمورها و اینکه تا چه میزان به عنوان بازیگر خود را در اختیار گریم و متخصصان گریم قرار میدهد؟ اظهار کرد: من از سریال «هزاردستان» میگویم که برای اولینبار، گریم سنگینی داشتم؛ منتهی نه لزوما با لاتکس. آن زمان بافت سیبیل و ریش بافته شده هنوز در ایران باب نشده بود. برای من باید سبیلی میگذاشتند به فرم دمموشی تا به ظاهر سالهای ۱۹۳۰، نزدیک باشد. یک دسته سبیل ۷۰ تایی؛ چه آقای معیریان، چه آقای اسکندری و چه آقای ولدبیگی، دانه دانه این موها را در صورت من می کاشتند. ۴ ساعت گریم من طول می کشید.
این بازیگر سپس به گریمش در سریال «میرزا کوچکخان جنگلی» اشاره کرد و در این زمینه گفت: در سریال میرزا کوچک خان جنگلی آن موقع، باز هم سفید کردن مو با رنگ مرسوم نبود و آقای معیریان با لاکی که به رنگ زرد و قهوهای درآمده بود، موهایم را دانه دانه رنگ میکردند. در حین ساخت این سریال فرصت بیکاری داشتم که در اولین فیلم آقای فریدون جیرانی به نام «خط پایان» بازی کردم. قرار بود در آن فیلم بازی کنم و دو هفتهای را وقت گذاشتند که برای تمرین دوچرخه سواری بروم. آقای پورحسینی هم بودند. ایشان با موتور سیکلت و من با دوچرخه، تمرین میکردیم. دوچرخههای مسابقه هم موتور ندارد و هم ترمز. پاها در آن قفل میشود و در پیچ باید بچرخیم. در حین تمرین در سرازیری افتادم که امکان ترمز هم نبود، سرعت خیلی بالا بود و نتوانستم آن را کنترل کنم و آسیب دیدم. صورت، ابرو و پیشانیام هم متورم شد و هم شکافت و باید بخیه میخورد. زمانی که با این سرو شکل برای ادامه تصویربرداری «میرزاکوچکخان جنگلی» رفتم، جلال معیریان وقتی من را دید، به قدری برای من ناراحت شد و زمانی که روحیه من را دید که ناراحتم و نمیدانستم ادامه کار را چه کنم، ایشان گفتند اصلا ناراحت نباش. قسمت راست صورت من را با لاتکس ترمیم کردند که در لانگشاتها مشخص نبود اما در زاویه بسته مشخص بود، که گفتند خودت هم باید کمک کنی. گفتم چگونه باید کمک کنم، گفتند که باید با سمت چپ صورتت بازی کنی. این را هم به آقای افخمی گفتم، هم به آقای نعمت حقیقی که خدا رحمتش کند، خیلی به من کمک کرد. از این پس تمام میزانسنهایی که آقای افخمی به من میدادند، جوری گردش صورت میکردم که سمت چپ صورتم در پلانها باشد. به ویژه در پلانهای درشت که باید با کلک های خاصی کار میکردم؛ مثلا دستم را به سمت صورتم می بردم و مکث ایجاد می کردم و بعد میچرخیدم. سر گریم سنگینم در فیلم «باد سرخ» آقای فرهنگ معیری، در فیلم «بانیچاو» خانم خسروی و یا سرکار خانم شیرازی چهرهپردازی و گریم محشری داشتند.
الماسی در پایان گفتوگو با ایسنا با اشاره به شاهکار اساتید گریم در فیلمها و سریالهای ماندگار، اظهار کرد: گریمورهای ما جادوگر هستند؛ منتهی جادوگر از نوع مثبت و آکادمی هری پاتر. هم مهربانند و هم آن چیزی که فکرش را نمیکنی ایجاد میکنند. به همین دلیل افراد صاحبنامی مثل محسن موسوی و عبدالله اسکندری حتی در منطقه خاورمیانه عرصه نمایش را فتح کردند. در تمام سریالهای عربی و تولیدات نمایشی این کشورها، گریم حتما با حضور گریمور ایرانی اجرا میشود. با اینکه این اساتید سالها در کشورهایی مثل لبنان، سوریه، امارات متحده عربی، آسیای شرقی و خاورمیانه شاگردان زیادی را تربیت کردند، هنوز خودشان گوهرهای دیگری هستند.
انتهای پیام
نظرات