سجاد باغبان ـ مدیر گالری ساربان ـ در گفتوگویی با ایسنا در پاسخ به این پرسش که چرا گالریها به برگزاری نمایشگاههای مناسبتی با موضوع محرم و وقایع عاشورا کمتر گرایش دارند، اظهار کرد: یکی از دلایل اصلی این است که اساساً اغلب گالریهای خصوصی نمایشگاههای مناسبتی برگزار نمیکنند. در حال حاضر نیز فکر میکنم تنها دو یا سه گالری نمایشگاههایی با مضمون محرم برگزار کردهاند.
او ادامه داد: به طور کلی برگزاری نمایشگاههای هنری با مناسبتهای ملی و مذهبی در تعریف گالریهای خصوصی وجود ندارد. اغلب مدیران گالری در این تنظیم جدول سالیانه، مناسبتها را مبنای برنامهریزی قرار نمیدهند.
این پژوهشگر هنر با بیان اینکه «گالریهای خصوصی بیشتر رویکرد اقتصادی دارند»، خاطرنشان کرد: این موضوع تنها شامل حال مناسبت محرم نمیشود و به عنوان مثال در ایام نوروز نیز از آنجایی که اغلب افراد درگیر رسم و رسومات یا در مسافرت هستند، شانس فروش آثار هنری بسیار کم است و طبیعی است که نمایشگاهی هم برگزار نمیشود. در این میان گالریهایی که وظایف فرهنگی بیشتری بر دوش دارند، همانند فرهنگسراها یا نگارخانههای وابسته به دولت و نهادهای عمومی همانند وزارت ارشاد، شهرداری، فرهنگستان هنر و حوزه هنری و ... بیشتر به برگزاری نمایشگاههای مناسبتی تمایل دارند.
مدیر گالری «ساربان» اظهار کرد: همچنین یکی از دلایلی که گالریها به نمایش هنرهای سنتی تمایل چندانی ندارند، به این خاطر است که اساساً نهاد گالری در ایران و جهان، مدرن است. در واقع گالریها بیشتر مختص ارائه هنرهای نوگرا یا مدرن هستند و همواره نقاشیهای سنتی و مذهبی در مکانهای دیگری عرضه میشدند؛ به عنوان مثال در غرب دیوار کلیساها برای این کار در نظر گرفته میشد و در ایران نیز نگارگری بیشتر به صورت کتابآرایی وجود داشت. از سوی دیگر تاریخ تاسیس گالریها در ایران نیز با شکلگیری هنر مدرن و نوگرا کاملا مترادف بود. اولین نگارخانه مدرن ایران «آپادانا» است که دقیقا افرادی آن را تاسیس کردند که هنرمندان جنبش خروس جنگی محسوب میشدند. بنابراین از آنجا که ۹۹ درصد گالریها با رویکرد هنر مدرن شکل گرفتند، طبیعی است که در تعریف خودشان جایی برای هنرهای سنتی در نظر نداشته باشند.
او افزود: در این میان زمانی گالریهای خصوصی و مدرن به هنر مینیاتور و نگارگری توجه میکنند که بهروز و مدرن شده باشند؛ به عنوان مثال اغلب آثار فرح اصولی در عین اینکه ریشه در نگارگری سنتی دارد، اما چارچوب کلی کار، هنر مدرن است و اتفاقا همواره آثارش مورد استقبال گالریها قرار میگیرد. اما کسانی که همچنان به شکل سنتی این کار را انجام میدهند، کمتر مورد اقبال هستند.
باغبان همچنین در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه «الزاما موافق نیستم که باید نگارگری را نقاشی مذهبی دانست»، اظهار کرد: در واقع میتوان گفت که بخش قلیلی از موضوعات مذهبی در قالب نگارگری است. اگر به تاریخ نگارگری توجه کنیم بیشتر کتابهای ملی با نگارگری همراه شدهاند. چراکه ما اساسا برخلاف مسیحیت، اجازه تصویرگری کتاب مذهبی را نداریم. شما هیچ نقاشی را در طول تاریخ ندیدهاید که قرآن را تصویرگری کند؛ البته موارد معدودی از تصویرگری اینچنین وجود دارد که شرح دلاوریهای امام علی (ع) در کتاب «خاوراننامه» از این جمله است.
او با تاکید بر اینکه «در شرح وقایع عاشورا نیز نگارگریهای معدودی وجود دارد»، یادآور شد: بعد از صفویه فرهنگ تصویری شیعی متوجه عاشورانگاری شد و بیشترین جایی که شاهد عاشورانگاری هستیم در نقاشیهای قهوهخانهای است که به نوعی به سنتهای مردمی و عامیانه برمیگردد؛ البته نقاشیهای قهوهخانهای از نظر تاریخ هنری بسیار باارزش هستند، برخی در موزهها نگهداری میشوند و اتفاقا به لحاظ اقتصاد هنر نیز آثار باارزش و گرانی محسوب میشوند.
این پژوهشگر هنر محدودیتها را یکی از دلایل افول نقاشیهای قهوهخانهای عنوان کرد و گفت: به هر حال از نظر فرهنگ عمومی نمایش برخی از این آثار در مراسمها و مکانهای مذهبی با محدودیتهایی مواجه بوده است. ما همیشه با چالشهای اینچنینی در تصویرسازی موضوعات مذهبی مواجه بودهایم؛ البته این سختگیریها در فرهنگ سنی بیشتر و در فرهنگ شیعی کمتر بوده و برای همین هم موضوعات شیعی بیشتر تصویرسازی شدهاند.
باغبان بیان کرد: نقاشی قهوهخانهای حرکت و جنبشی بود که خاستگاه و دوران اوجی داشت و در جایی هم به افول و فرود رسید. به شخصه درباره دلایل این موضوع تحقیق جدی انجام ندادهام. شاید یکی از دلایل این باشد که محدودیتها برای تصویرسازی مذهبی باعث شد که برخی هنرمندان به ادامه این هنر ترغیب نشوند. چراکه اغلب نقاشیهای قهوهخانهای از سوی صاحبان هیئتهای عزاداری یا قهوهخانهها سفارش داده میشد و از آنجا که الان هیأتهای عزاداری از نمایش تصاویر معصومین منع میشوند، طبیعتا خب سفارشدهندهای وجود ندارد که برای او اثری خلق شود.
او یادآور شد: اغلب آثار قهوهخانهای متعلق به ۱۰۰ سال پیش هستند و فکر میکنم یکی از اصلیترین دلایل استمرار نداشتن این مدل نقاشی محدودیتها بود؛ البته اشکال دیگری از نقاشی مذهبی در این سالها به وجود آمد که با فرمهای مدرنیستی نیز همراه شده بود. دوره اوج این مدل به دهه شصت و زمانی که هنرمندان مذهبی در حوزه هنری فعالیت میکردند، بازمیگردد که البته آن هم به دلایلی دچار افول شد.
انتهای پیام
نظرات