به گزارش ایسنا، نهم شهریورماه، مقارن با چهل و یکمین سالروز ناپدید سازی امام موسی صدر پس از دعوت رسمی مقامات لیبی در این کشور است. امام موسی صدر از شهروندان ایرانی و اندیشمندان شیعه است که نوع سلوک و بینش او نسبت به مسائل فرهنگی و اجتماعیِ انسانها همواره مورد تحقیق و پژوهش استادان و دانشجویان حوزه علوم انسانی قرار گرفته است.
در بخشی از پژوهشی که محمدرضا بختیاری، دانشآموخته رشته علوم ارتباطات اجتماعی با عنوان «تحلیل بیانات امام موسی صدر از منظر تکنیکهای ارتباطی» درباره فرهنگ ارتباطی این اندیشمند انجام داده است، میخوانیم:
«لبنان کشوری متکثر از فرهنگ و فرقههای دینی متعدد است. از این رو همواره همگرایی و ایجاد انسجام میان آحاد مختلف این جامعه برای رهبران و اندیشمندان آن یک دغدغه مهم ذهنی و رفتاری بوده است. ۱۹ سال تلاش بیوقفه امام موسی صدر از سال ۱۳۳۸ تا ۱۳۵۷ در کشور لبنان نشان داد که آگاهی داشتن به چگونگی برقراری ارتباط مؤثر و فرهنگ گفتوگو به چه شکل میتواند به ارتقاع سطح زندگی محرومان، شیعیان و انسانهای این کشور کمک کند.
گفتوگو و ارتباطات برای امام موسی صدر به منزلۀ استراتژی نبود، بلکه هدف او بود. این اندیشمند با تکیه بر این که چگونه میتوان با افراد و شخصیتهای گونان ارتباط موثر و دوسویه برقرار کرد، با همه گفتوگو میکرد. اینکه امام موسی صدر بر مبنای فرهنگ گفتوگو در پی احقاق و زمینهسازی چه موردهایی بوده است، باید به چند نکته اشاره کرد:
نخست: ارتقای وضعیت مادی، سیاسی و فرهنگی
ارتقاء وضعیت مادی و سیاسی و فرهنگی از طریق تشکیل مؤسسات خیریه و آموزشی و فرهنگی، تشکیل مجلس اعلای شیعیان، تلاش برای کسب کرسیهای قدرت از جمله تلاشهای او برای بخشیدن قدرت به شیعیان به حاشیه راندهشده بود.
با توجه به نظریه برجستهسازی، اندیشمندان پر نفوذ اگر چه نمیتوانند «چگونه» فکرکردن را به مخاطبان خود تحمیل کنند اما با برجسته سازی مفاهیم و پدیدهها میتوانند (و توانستهاند) تعیین کنند که من و شما «درباره ی چه موضوعی» فکرمان مشغول باشد و چه چیز مسئله ما بشود و به آن دلخوش هم باشیم!
بدیهی است که انسان سرکوب شده، خود میتواند بدل به قدرتی خطرناک برای نظم اجتماعی شود و پیداکردن جایگاه اجتماعی تنها پادزهر این خطر است. برای پیشبرد این هدف، گفتوگوی انتقادی با نیروهای اجتماعی رقیب، کسب ابزارهای قانونی، نهادسازی، شکل دادن به افکار عمومی، اعتصاب غذا و در صورت لزوم توسل به قوای نظامی از جمله تاکتیکهای اتخاد شدۀ امام موسی صدر برای دستیابی به حیثیت اجتماعی محرومان بود.
دوم: تکیه بر وظایف به قصد بالا بردن فرهنگ مشارکت
امام موسی صدر معتقد بود و بهکرات تذکر میداد که شیعیان با بایکوت اکثریت و بیتوجه به نظم و نظام عمومی موجود نمیتوانند رستگاری و موفقیت خود را محقق کنند و احساس تعلق به یک کل، ضرورتی است اجتنابناپذیر. دعوت به مشارکت در انتخابات، دفاع از لبنان در برابر تهاجم بیگانه، احترام به قانون، ایجاد همبستگی میان قبایل، ترک سنت انتقامجویی، خدمت سربازی از جمله دعوتهایی بود که او شیعیان را به آنها تشویق میکرد و برای شکل دادن به همبستگیهایی جدید ضروری میدانست.
سوم: دعوت از دیگری و دیگرانِ دینی برای حمایت از حقوق اولیۀ اقلیتها
دعوت از دیگری و فراخواندن آنان برای حمایت از حقوق اقلیت تأکید بر این اصل بود که مسئلۀ اقلیت، مشکلی است عام و محدود به جمعیتی بسته و در خود فرو رفته نیست و اکثریت حتی برای منافع خود باید به حمایت از احقاق حقوق اقلیت برآید.
در واقع توسعه سیاسی نگرش اقوام لبنان و فرقههای آن را به همبستگی ملی تغییر داد و اقوام خود را به هویت ملی بشتر مرتبط میدانستند، علل تحول در این گفتمانها ناشی از تغییرات در ساختارهای اجتماعی در سطح ملی فرقهای بود. با تغییر در گفتمان- ایدئولوژی سیاسی در دوران حضور امام موسی صدر، بخصوص در دوران جنگهای داخلی آن در روابط بین قومی، اقوام مختلف لبنان از بعد خاص گرایی خود به سوی عام گرایی(همبستگی ملی) سوق پیدا کردند.
در این مشارکت و ارتقای فرهنگ همبستگی و تبدیل مسئلۀ دیگری به مسئلۀ خود است که شکل دادن به وجدان عمومی ملی برای جامعۀ چند فرهنگی ممکن است و تنوع را نه تنها بدل به تنش و تشنج نساخت که آن را فرصتی برای خلق آلترناتیوهای جدید کرد.
امام موسی صدر با دوراندیشی و ذکاوت و با احساس تعهدی که به محرومان و مستضعفان داشت و با درایت و تعاملی که با جریانهای قدرت در لبنان داشت، توانست اکثریت قریب به اتفاق طایفۀ شیعه را از این وضع ناهنجار نجات دهد.
چهارم: تأکید بر فطرت خوب انسانها
دکتر محسن اسماعیلی، عضو حقوقدان شورای نگهبان، اعتقاد دارد که از نظر امام موسی صدر که همان نظر اسلام است، «انسانها همه خوب و بر فطرت پاک خلق شدهاند. چهبسا، منافع شخصی و فساد محیط مانع بروز آثار این فطرت میشود و انسان مرتکب ظلم یا فساد میشود. ولی، حتی در همان حالت، فطرتِ وی او را به صلاح دعوت میکند. گاهی منافع مادیْ انسان را از تشخیص خوب و بد باز میدارد و انسان در داوری اشتباه میکند. ولی در مواردی که منافع مادی وجود نداشته باشد، حکم فطرت، کاملاً واضح، خودنمایی میکند. »
از آثار برجایمانده از رهبر ایرانی تبار شیعیان لبنان معلوم میشود که کرامت ذاتی را حتی مخصوص مسلمانان و مؤمنان نمیداند. او ارزش انسان و دلیل خلیفه بودنش را این نمیداند که «محرم اسرار» است یا نافرمانی خدا را نمیکند. راز کرامت و جایگاه انسان آگاهی و اختیار اوست.
پنجم:پایبندی به آزادی عقیده در نوشتارها و گفتارها
تأکید امام موسی صدر بر استقلال بشر و آزادی او و استنباط این نکته از مفهوم خلیفه بسیار لطیف و دارای آثار فراوان است، و در جایجای نوشتارها و گفتارهای وی تکرار شده است. برای همین است که امام موسی صدر به آزادی عقیده و آزادگی انسانها سخت پایبند است و میگوید: «رأی و عقیده ثمرۀ تفکر انسان و نتیجۀ بُعد وجودیِ شریف و برترِ وی است. اسلام رأی و اظهارنظر و عقیده را بزرگ و گرامی میدارد و کوشش میکند تا حُریت و آزادی رأی و عقیده هماره حفظ شود» و البته، تأکید میکند که انسان باید قدر گوهر آزادی را نیک بشناسد و نیکو به کار گیرد، چراکه «تنها اختیار و آزادی اراده نمیتواند برای انسان فضیلت ایجاد کند، بلکه همه کرامت و فضیلت انسان در این است که راه خیر و صواب را اختیار کند. »
ششم: فقه پویا برای ارتباطات مؤثر پاسخ دارد
یکی از مهمترین نقدهایی که نسبت به جامعه روشنفکری ایران وجود دارد این است که روشنفکران کمتر قادر به این هستند که با یکدیگر گفتوگو کنند، گفتوگو به عنوان گمشده جامعه ما بیش از هر چیزی نخبگان ما را در بر میگیرد.
از سوی دیگر، مخاطب ما در ایران یا هر نقطه از جهان ما حال و هوایی مثل سایر انسانها دارد و فرقی با او نمیکند، مسئله این است که آیا ما میتوانیم از خاستگاه دین و ارتباطات منطقی و معقول با او حرف بزنیم یا نه؟ اگر قرار است بر مبنای الگوی ارتباطی امام موسی صدر و تکنیکی که او در نظر دارد رفتار کنیم مهم این است که از خاستگاه اجتهاد و فقاهت به هدف خود برسیم، فقه پویا برای همه این مسائل پاسخ دارد. وقتی قرار شد سهم انسانها برابر شود، دیگر نمیتوانیم بگوییم من برای مخاطب خود حقی قائل نیستم آنگاه همین حرف را او به ما میزند و دیگر نمیتوان در چنین جامعهای زندگی کرد.
هفتم: متدولوژی ارتباطات کلامی امام موسی صدر
در جوامعی که افراد برای فهم و ارتباط مؤثر با یکدیگر وقت میگذارند، میزان اختلاف، کمتر و درجه انسجام بیشتر است. منطق و سیره رفتاری امام موسی صدر بر این اصل بنا شده است که با زبان خود سخن آغاز میکند و عمیقا با قلبش سخنان دیگران را میشنود.
او مانند هر عالم حرفهای در علوم انسانی، کلام خود را با تعاریف آغاز میکند و با مصادیق متعدد به مقایسه مفاهیم مبادرت میورزد. امام موسی صدر به دنبال یکسان سازی، اندیشه، یکسان سازی افکار و یکسان سازی انسانها نبود.
چراکه لحن سخن گفتن و نحوه ارتباطات کلامی او توضیحی، تشریحی، تبیینی، استدلالی و اقناعی است. امام موسی صدر به شکل روانشناسانه با تسلط فکری بسیار به گزینش واژهها میپردازد و با آرامش، اخلاق و منطق مخاطب خود را تحت تأثیر قرار میدهد.
نتیجه گیری
در پایان اگر بخواهیم نتیجهگیری داشته باشیم، باید توضیح داد که امام موسی صدر در راستای رسالت فرهنگی خود، قرن بیست و یکم را قرن همزیستی پیروان ادیان، مذاهب، فرهنگها و تمدنهای گوناگون نامید و بر رسالت تاریخی لبنان جهت ارائه الگویی موفق در این زمینه پافشاری کرد و برای پس از خیانت دولت لیبی محقق نشد.
در تکنیک ارتباطی امام موسی صدر به این اصل پی میبریم که این نگاه فقهی و اجتهاد دینی او است که انسان را به عنوان یک شریک واقعی در زندگی و جامعه میشناسد و به او بهعنوان یک عنصر فعال با حفظ کرامت ارزش میدهد، در این شرایط تلاش و زحمت کشیدن شروع میشود و امام موسی صدر این حرکت را آغاز کرد.
انتهای پیام
نظرات