به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: «یک ماه سر کار میروم ۴۰۰ هزار تومان حقوق میگیرم. تازه همکارانم ۳۰۰ هزار تومان میگیرند. به من چون فوق لیسانس دارم صد هزار تومان بیشتر از بقیه میدهند. شاید این مشکل همه باشد. میدانم بیکاری همه جای کشور بیداد میکند. میدانم دستمزدها چندان بالا و برابر نیست اما در شهر ما تفاوت دستمزد زنان و مردان باورنکردنی است.» این را مرضیه، دبیر یکی از مدارس غیر انتفاعی شهر آستارا میگوید. معلم پایه پنجم دبستان است. میگوید دستمزد همه همکارهایش همین قدر است نه فقط مدارس که خیلی جاهای دیگر وضع همین است. اگر زنی در آستارا یک میلیون تومان دستمزد بگیرد، یعنی حقوقی رؤیایی است.
زنان آستارا از کمبود فضاهای عمومی شهر هم گلایه دارند. این شهر تنها دو پارک کوچک دارد. فضای پارک «معلم» کاملاً مردانه است و آن یکی هم چندان گنجایشی ندارد اما در همین پارک کوچک هم بعدازظهرها دختران زیادی را میبینی که بیکار نشستهاند.
مرضیه میگوید: «یکی از دلایلی که با این حقوق پایین سر کار میروم ترس از خانه نشینی و انزواست. خیلی از زنهای دیگر هم به همین دلیل چنین شرایطی را میپذیرند. میدانی برای بیشتر ما استخدام شدن در شهر خودمان تقریباً غیر ممکن است. مگر ادارات دولتی چقدر گنجایش دارند؟ تازه پارتیبازی هم مثل همه جا وجود دارد. عبور و مرور در سطح استان هم برای هر کسی امکانپذیر نیست. بحث پذیرش بومی و غیر بومی هم هست.
خوشبختانه چون شهر کوچک است مجبور نیستیم هزینه ایاب و ذهاب زیادی بدهیم. چند باری دوستانم به خاطر دستمزد پایین شکایت کردند اما به جایی نرسیدند. شنیدهام در شهرهای دیگر استان اگر کسی شکایت کند حق را به او میدهند و کارفرما محکوم میشود. با این همه ناامید نیستم چون تدریس و کار با بچهها را دوست دارم.»
بازارچه ساحلی شهر آستارا پر از غرفهها و مغازههایی است که توسط زنان اداره میشود. برخی صاحب غرفهاند و برخی هم فروشنده. خیلی از فروشندهها از دستمزد اندکشان میگویند. یکی از این زنان که لیسانس فناوری اطلاعات دارد و فروشنده لباسهای زنانه است ۷۰۰ هزار تومان در ماه حقوق میگیرد. میگوید چون مغازه صاحبکارش وسط بازار است حقوقش با بقیه که در مغازههای گوشه بازار کار میکنند، فرق دارد: «اگر کسی تازه کار باشد ۴۰۰ – ۵۰۰ هزار تومان میگیرد. هر روز از ساعت ۹ صبح تا ۱۰ و نیم شب سر کار هستم. حتی ناهار هم خانه نمیروم. اوایل ۴۰۰ هزار تومان میگرفتم اما کمکم حقوقم زیاد شد و رسید به ۷۰۰ هزار تومان. تعطیلی ندارم، خیلی سخت است. پنجشنبه و جمعه تازه بازار شلوغتر است و حتماً باید سر کار باشم.»
میارزد با این حقوق کم هر روز بیایی و بروی؟
چارهای ندارم از این بیشتر که حقوق نمیدهند. حالا من که مجردم اگر کسی بچهدار باشد، خیلی سخت است. صاحب مغازهام خانم است و اخلاقش هم خوب است. یکوقتهایی کار داشته باشم اجازه میدهد زودتر بروم.
دنبال کار دیگری هم رفتهای، مخصوصاً در رشته خودت فناوری اطلاعات؟
آستارا یک شهر کوچک است. ادارات دولتی هم که اصلاً کار ندارند. بانکها هم نیاز به نیرو ندارند. مگر چند نفر را میتوانند استخدام کنند؟ توی پست بانک برایم کار پیدا شد که گفتند بیشتر از ۴۵۰ هزار تومان نمیدهند. یک بار هم در آزمونی مرتبط با رشتهام شرکت کردم اما رشت پذیرفته شدم که آنها هم شرط حومه داشتند.
زن دیگر نبش بازار ساحلی کار میکند. ماهی ۶۰۰ هزار تومان میگیرد: «ببین خانم دستمزدها اینجا همین است. کسی نباید انتظار بیشتر از اینها را داشته باشد. ما خانمها هم آن قدر به این دستمزدها راضی شدهایم که دیگر مسلم شده همین است که هست. هیچوقت مردها زیر بار چنین حقوقی نمیروند. برای همین هم حقوقشان بیشتر است.»
فهیمه اندرونی این شرایط را که دید ترجیح داد کارهای هنریاش را در خانه انجام دهد: «با حقوق ۴۰۰-۳۰۰ هزار تومان کار کردن سخت است اما خیلیها سرپرست خانوارند و چاره دیگری ندارند. فکر نکن الان درآمد من از عروسکسازی هم بالاست اما دست کم برای خودم کار میکنم.»
پای درددل فعالان اجتماعی شهر از زن و مرد که مینشینم بیشترشان به این موضوع اشاره میکنند؛ این که تفاوت دستمزد زنان و مردان همیشه برایشان تعجبآور بوده. زنانی که نصف مردان شهر هم دستمزد نمیگیرند و به نظر میرسد صدایشان هم به جایی نمیرسد. در گوشهای از پارک معلم شهر آستارا مینشینیم. پارکی با یک درخت کهنسال در میانش. آفتاب رو به غروب است. میز و صندلیهای پارک تقریباً پر است. همان طور که قبلاً شنیدهام پارک معلم و باغ ملی آستارا قدیمیترین و در واقع اصلیترین پارکهای شهر هستند و زمینی هم که قرار است پارک بانوان شهر باشد فعلاً یک زمین مخروبه است و هنوز کاری روی آن انجام نشده.
مریم توشه، فعال اجتماعی است. فوق لیسانس جغرافیا دارد اما مثل اغلب زنان تحصیلکرده شهر بیکار است؛ چرا که نتوانسته شغل مناسبی پیدا کند: «خیلی از زنان تحصیلکرده آستارا بیکار هستند. میدانی به این نتیجه رسیدهام که اگر در شهری کوچک زندگی میکنی نباید دنبال ادامه تحصیل باشی و بهتر است از اول دنبال کار بگردی. همه اینها باعث افسردگی زنان شده. زنها مجبورند خودشان را در خانه حبس کنند و به حاشیه بروند. به همین پارک دور و برمان نگاه کن ببین چقدر محیطش مردانه است، حتی یک زن هم نمیبینی. مردها اغلب برای پیدا کردن کار امکان سفر به دیگر شهرها را دارند اما این امکان برای همه زنها فراهم نیست. حالا که بحث «رستوران دریایی» پیش آمده وضعیت بدتر شده چون تنها جایی که زنان به راحتی رفت و آمد و پیادهروی میکردند ساحل بود که آن هم بهزودی تغییر میکند.»
به گفته او، بیکاری در گیلان چون اغلب شهرها صنعتی نیستند و بیشتر به کشاورزی تکیه دارند واقعاً پررنگ است و بخش صنعتی در شهر غیر فعال و تولید اندک است اما نابرابری دستمزد زنان و مردان دست کم در آستارا چشمگیرتر از هر جای دیگری است.
آیدین محمدی، یکی دیگر از فعالان اجتماعی شهر آستارا میگوید: «همیشه بحث زنان از دغدغههای جدی ما بوده. ما متوجه شدیم وضعیت دستمزد زنان در آستارا واقعاً اسفبار است. در شهر ما مردان هم مشکل کار و درآمد دارند اما با یک بررسی اجمالی متوجه شدیم زنان شرایط غیر قابل باوری دارند؛ طوری که بیشتر زنها با درآمد ۳۰۰ یا ۴۰۰ هزار تومان در ماه زندگی میکنند.»
یکی دیگر از فعالان اجتماعی شهر ادامه میدهد: «به اداره کار آستارا هم رفتیم و تازه با عمق فاجعه، بیشتر آشنا شدیم. این که بعضی از زنان با ماهی ۱۵۰ هزار تومان هم کار میکنند. افرادی هستند که به کارفرماها روشهایی را برای دور زدن خانمها یاد میدهند. مثلاً از زنان میخواهند برگههای قرارداد با درآمد اندک را امضا کنند. بعد با همان قراردادهای ظاهری، عملکردشان را در اداره کار موجه نشان میدهند و زنان معترض هم حرفی برای گفتن ندارند. میدانم همه جای کشور زنان نیروی کار ارزان هستند اما باور کنید اینجا نرخ روی ۳۰۰- ۴۰۰ هزار تومان است. مثل خواهر من که در یک مرکز کودکان استثنایی کار میکند و با رشته تحصیلیاش هم مرتبط است، ۴۰۰ هزار تومان حقوق میگیرد. ساختار تنظیم قراردادها واقعاً اشکال دارد. ما فعالان اجتماعی شهر خیلی فکر کردیم چه کار میتوانیم بکنیم اما تا به حال برای حل این مشکل موفق نشدهایم. حتی تلاش کردیم انجمن غیر دولتی مؤثری در این زمینه راهاندازی کنیم که نشد.»
با این همه فعالان اجتماعی شهر بارها تأکید میکنند، مسأله کار و بیکاری مخصوص زنان نیست و مردهای زیادی هم در شهر بیکارند. یکی از فعالان اجتماعی میگوید: «من با لیسانس حسابداری هر روز از ۷ صبح تا ۱۲ شب در یک مغازه قابلمهسازی کار میکردم و یک و نیم میلیون میگرفتم. البته این حقوق بالاترین حقوقی است که میشود گرفت.»
محسن خدادادی، دیگر فعال اجتماعی شهر آستارا میگوید: «من یک کارگاه زیورآلات دارم و خیلی دوست دارم به دیگران کارم را آموزش بدهم. وقتی میبینم در قهوهخانههای آستارا تیم ۲۰ نفرهای از جوانان بیکار نشستهاند و بعضیهایشان هم فوق لیسانس و لیسانس دارند متأسف میشوم و فکر میکنم چرا باید سرمایههای اجتماعی ما این طور هدر برود.»
شاید زنان آستارا تنها زنان ایران نباشند که دستمزد پایینی میگیرند و در شرایطی نابرابر کار میکنند اما وضعیت آنها واقعاً عجیب و غریب است. زنان کشاورز نهاوندی را به یاد میآورم، زنان سفالگر لالجینی، دستفروشان زن که تحصیلات دانشگاهی دارند و هر روز در واگنهای مترو یا گذرهای شهر میبینیمشان و همه زنانی که به چنین شرایط نابرابری تن میدهند. زنانی که دوست دارند از تخصص و تحصیلاتشان در جای درست استفاده شود اما اغلب فراموش میشوند و صدایشان به جایی نمیرسد.»
انتهای پیام
نظرات