این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا، درباره ضرورت حفظ لالاییها و انتقال آنها به نسلهای بعدی اظهار کرد: لالاییها از اولین آواهایی هستند که بچهها میشنوند و یواشیواش آنها را به صداها تبدیل میکنند. خیلی از بچههایی که برایشان لالایی خوانده میشود، بهتر میتوانند با دنیای اطراف خود ارتباط برقرار کنند تا بچهای که هیچوقت لالایی نشنیده است.
او همچنین درباره مضامین لالایی و ساخت لالاییهای جدید گفت: لالاییهای قدیمی با چیزهایی که الان میبینیم خیلی فرق میکند. در لالاییهای قدیمی ممکن است کلمات به خاطر اینکه قافیه شبیه بههم دارند، آورده شوند و معنایی نداشته باشند؛ مثلا «لالا لالا گل لاله/ پلنگ در کوه چه میناله». بهنظرم لالایی باید از دل گویندهاش دربیاید تا تأثیرگذار باشد. آقای رحماندوست چندتا لالایی کار کرده بودند که به آن شکل از آنها استفاده نشد و به شکل کتاب ماند. اگر مادرها این لالاییها را بخوانند شاید قشنگ باشد، اما فکر میکنم لالایی از دل کسی که آنها را میخواند بیرون بیاید بهتر است.
طاقدیس درباره اینکه خواندن لالایی برای کودکان به فراموشی سپرده شده است، بیان کرد: دنیای امروز بر همهچیز تأثیر گذاشته است. برخی از مامانهای امروز ترجیح میدهند قرص خواب به بچه بدهند تا بخوابند و خودشان به کارهایشان برسند اما لالایی نخوانند. دیگر لالایی به آن صورت که قدیمها بود، نیست و خیلیها لالایی نمیخوانند و بچه با آهنگ موتزارت به خواب میرود.
این نویسنده درباره اینکه نهادها برای حفظ لالاییها تلاش کردهاند و یا اصلا وظیفهای بر عهده دارند با خیر، گفت: باید جایی باشد که لالاییها را ثبت کند. فعالیت نهادها به این بستگی دارد که بودجهای به آنها تخصیص بدهند. اما سیاستگذاران فرهنگی ما به آنصورت در این زمینه فکری نکردهاند؛ یا آگاه نبودهاند و یا بیخیال. فکر میکنم بخشی از لالاییهای ما به صورت مکتوب درآمده است، اما باید جایی باشد و مسئولیت ثبت و ضبط لالاییها را برعهده بگیرد.
انتهای پیام
نظرات