سن و اسمش را کسی نمیداند، اما طرحهایش با اسم «RUN» قابل شناسایی است. میگوید گرافیتیکار نمیکند و خودش را هنرمند خیابانی (Street artist) میداند؛ «گرافیتی کار نمیکنم و استریت آرتیست هستم. گرافیتی بیشتر روی رایتینگ، فونت و کشیدن کاراکترهای فانتزی تمرکز دارد که بخشی از زیر مجموعهی هنر خیابانی محسوب میشود. من استریت آرتیست، مورالیست و ویتپیست آرتیست هستم و سبک خودم را دارم.»
او در گفتوگویی با ایسنا علت گرایش به سمت هنرهای خیابانی و نقاشی روی دیوارهای شهر را اینگونه روایت میکند: «سال ۱۳۹۰ نقاشی روی دیوار را شروع کردم و الان هفت سال است این کار را انجام میدهم. ابتدا با یکی از دوستانم با اسم مشترک RUN and Escape به معنای فرار و گریز شروع کردیم. اما بعد از نمایشگاه اول از هم جدا شدیم و دیگر به صورت مشترک کار نکردیم و فقط من ادامه دادم. شاید اوایل فقط دوست داشتم امتحان کنم؛ چون فکر میکردم کار هیجانانگیزی است. برایم هیجانانگیز بود و حس متفاوتی ایجاد کرد. یک سال اول اصلاً نمیدانستم بنکسی کیست و هنرمندان معروف این حوزه را نمیشناختم و با این بازیهایی که گرافیتیکارها بازی میکنند و بعد جذب گرافیتی میشوند هم آشنایی نداشتم. در واقع جوگیر نشده بودم و بدون پیشزمینه استریت آرت را شروع کردم.
از بچگی نقاشی میکشیدم و دوست داشتم نقاشیهایم را در سایز بزرگتری اجرا کنم. وقتی برای اولین بار نقاشی روی دیوار را تجربه کردم، حس خیلی خوبی داشتم. شاید بتوان گفت که حتی از پانزده سال نقاشی کردن حس بهتر و بیشتری داشت. زمانی که نقاشی میکردم تنها برگهای بود که به اطرافیانم نشان میدادم و چون آن زمان رسانههای اجتماعی نبود که بتوانم به کمک آن نقاشیهایم را به اشتراک بگذارم، تقریباً مخاطب زیادی نداشتم. الان نقاشی چه روی یک برگه کوچک و چه یک دیوار بزرگ را میتوان از طریق رسانههای جدید منتشر کرد و تمام دنیا آن را ببینند. دیوار، برگهای بزرگتر و لذت بخشتر بود»
Run هنرهای خیابانی را در عین آزاد بودن با محدودیتهایی همراه میداند و میگوید: «درست است که هنر خیابانی آزاد است و چارچوبی برای آن وجود ندارد و هر جایی بخواهیم نقاشی میکشیم، ولی اینکه فکر کنیم در کل هیچ محدودیتی برای آن وجود ندارد، اشتباه است. به هر حال ما باید دنبال دیواری بگردیم که روی آن نقاشی بکشیم که خیلی کار بسیار آسانی نیست. به شخصه وقتی نمیتوانم دیوار خوبی برای نقاشی کشیدن پیدا کنم، مجبور میشوم زمینه کاریام را عوض کنم و به سراغ ویتپیست (wheat paste) بروم که گونهای پوستر است؛ یعنی پوستر را تماماً دستی میکشم و آن را روی دیوار با چسب نصب میکنم که هم در خیابان دیده شوم و هم از فرصت استفاده کنم و یک سبک دیگر را پیش ببرم و فعال باشم.»
او در پاسخ به این پرسش که پاک یا تخریبشدن نقاشیهایش بعد از مدتی، ناراحتکننده نیست؟ میگوید: «اینکه نقاشیهایم بعد از مدتی پاک میشود، واقعاً برای اهمیتی ندارد حتی اگر یک ساعت بعد از اتمام کاری که زمان زیادی برده اتفاق بیفتد. همان لحظهای که اثری را ثبت میکنم احساس آن لحظه برایم مهم و ارزشمند است و اگر پس از آن پاک یا تخریب شود، دیگر اهمیتی ندارد. در کل نقاشیهای روی دیوار میتوانند پاک شوند تا اثر جدیدی جای آنها را بگیرد. حتی گاهی تخریب شدن نقاشیهای روی دیوار میتواند جذاب هم باشد. در واقع ما باید یاد بگیریم که وابستگی نداشته باشیم. از طرفی هم هنر خیابانی جزو هنرهای موقتی دستهبندی میشود و کاری است که در هر صورت یک روزی از بین میرود، خراب یا عوض میشود؛ همین موضوع یکی از موضوعاتی است که باعث تفاوت میان هنر خیابانی با سایر هنرها شده است.»
Run همچنین درباره ارائه آثار هنرمندان خیابانی در گالریها، میگوید: «هنر خیابانی داخل هیچ چارچوبی قرار نمیگیرد و قانونی ندارد، همینطور برای آثار هنرمندان خیابانی قانون و چارچوب مشخصی وجود ندارد و اجباری به بودن یا نبودنش نیست. هنرمند خیابانی آزاد است که خودش تصمیم بگیرد که وارد گالری شود یا خیر. من فکر میکنم باید از این منظر نیز به موضوع نگاه کرد که به هر حال هنرمند با فروش اٽرش پولی برای مخارجش به دست میآورد که میتواند از طریق آن کارهای جدید و بهتری را انجام دهد. ما باید بتوانیم کارهایمان را جایی بفروشیم؛ به همین خاطر هم به نظرم اصلاً در گالری بودن مشکلی ندارد و اکثر هنرمندان خیابانی معروف نیز با گالریهای سراسر دنیا کار میکنند و نمایشگاههای انفرادی و گروهی زیادی هرساله برگزار میشود. اصلاً چه کسی قانون گذاشته است و برای هنر و هنرمندی که قانونی ندارد قانون تعیین میکند که هنر خیابانی نباید به گالری برود؟ هنرمند، کارِ خیابانی خود را انجام میدهد و در کنارش میتواند آثار خود را در گالری بفروشد تا مانند تمام افراد دنیا مخارج خود را تأمین کند. همانطور که میدانید در حال حاضر کارهای بنکسی به اندازه نقاشیهای پرفروش جهان، فروخته میشود.»
«اینکه برخی میگویند هنرمند خیابانی چرا در گالری کار میفروشد، از اساس سوال اشتباهی است. پس منِ هنرمند باید خرجم را از کجا دربیاورم؟ خرج رنگی که میخرم را چطور باید پرداخت کنم؟ قیمت رنگ ایرانی که اصلاً نمیشود با آن کار کرد، ۱۰ هزار تومان شده و رنگ خوب خارجی که با آن کار میکردیم، ۱۰۰ هزار تومان شده است. من باید بتوانم برای تأمین این رنگها و در کنار آن گذراندن زندگی پول دربیاورم. در نتیجه این موضوع فقط به انتخاب افراد بستگی دارد و هیچکسی نمیتواند حکم صادر کند که هنرمند خیابانی میتواند یا نمیتواند اثرش را در گالری ارائه کند! ما در هر صورت هنرمند حساب میشویم و از این نظر هیچ فرقی با هنرمندانی که کلاً آثارشان را در نمایشگاهها ارائه میدهند، نداریم.»
این هنرمند در پاسخ به این پرسش که آیا حاضر است به عنوان یک هنرمند خیابانی با شهرداری همکاری داشته باشد، توضیح میدهد: «اگر شهرداری هیچ سانسوری روی کارهایم اعمال نکند، قبول میکنم که روی دیواری که در اختیار ما قرار میدهد، نقاشی بکشم. به هر حال فقط شهرداری میتواند بزرگترین دیوارها را در ایران به ما بدهد که فکر میکنم هیچوقت شهرداری چنین کاری نمیکند؛ مخصوصاً برای من که پرتره زن میکشم.»
Run همچنین درباره مشکلات و دغدغههای هنرمندان خیابانی، میگوید: «ما در ایران باید جاهایی کار کنیم که هیچکسی کارمان را نمیبیند و فقط میتوانیم از طریق رسانههای اجتماعی کارهایمان را به مردم نشان دهیم. ما دیوار آزاد نداریم که بتوانیم روی آن نقاشی بکشیم. البته در اکباتان یک دیوار بود که چند سال آنجا کار میکردیم، ولی آن را هم از ما گرفتند. از طرفی دیگر هم باید به این نکته توجه کرد که ممکن است وقتی مشغول کار هستیم، پلیس به سراغمان بیاید.»
او ادامه میدهد: «به خاطر اینکه کارهایی که اجرا میکنم زمان زیادی میبرد و حداقل به سه ساعت نیاز دارم، باید در جایی متروکه کار کنم که کسی مزاحمم نشود. کارهای من بیشتر با احساسات و رنگهای درون درگیر است و به صورت رنگهای آب شده دیده میشوند. بیشتر پرتره زن میکشم که احساسات در چهره آنها نسبت به مردان بیشتر دیده میشود.»
این هنرمند درباره چالشهایی که به عنوان یک زن هنرمند خیابانی با آن مواجه است، اظهار میکند: «هیچ تفاوتی بین خودم و مردی که هنر خیابانی کار میکند، نمیبینم. تأکیدی هم بر اندیشههای فمینیستی ندارم. چون بر این باورم که ما همه با هم برابر هستیم. من یک هدفی دارم که خیلی جدی میخواهم به آن برسم و به خاطر آن در این کار ماندهام و خیلی جدی آن را دنبال میکند. خانمهای دیگری بودند که به سراغ این حرفه آمدند، ولی یا نماندند یا اینکه خیلی کم کار میکنند.
در هر صورت چون دخترم و در ایران هنر خیابانی کار میکنم و ۱۱ سال است اسکیت بوردر هم هستم، طبیعتاً این موضوع زیاد جلب توجه میکند. به خاطر همین هم پیش آمده که از رسانههای خارجی با من مصاحبه کنند؛ چون برایشان عجیب است که یک دختر در یک کشور جهان سوم هنر خیابانی کار میکند. در حال حاضر فکر میکنم سطح کاریام به حد معمول و معقول در سطح آثار خارجیها رسیده است و سعی میکنم این سطح را روز به روز بالاتر ببرم.
گاهی برای خیلیها دور از انتظار است که یک دختر اسپری به دست بگیرد و برای همین هم مشکوک نمیشوند؛ این در حالی است که برای برخی از دوستان آقا پیش آمده که اسپری دستشان بوده و آنها را گرفتند، اما به من حتی شک هم نمیکنند. در نهایت چون کار خاصی هم نمیکنم یا کار اشتباهی انجام نمیدهم، اگر هم من را بگیرند، برایم مهم نیست.»
او ادامه میدهد: «به طور کلی ما در جامعهای زندگی میکنیم که تعداد خانمهایی که در زندگیشان به طور جدی هدفی را دنبال میکنند، خیلی محدود است. در این مسیر چندسالهای که آمدم رفتارهای خوبی ندیدم و دوست نداشتم، اما همیشه سعی کردم آنها را تغییر بدهم. بسیار تلاش کردم در مسیری که هستم این نگاهی که در جامعه وجود دارد و به زن ارزش چندانی داده نمیشود را تغییر بدهم و به چشم دیدم که تغییراتی ایجاد شد. در نهایت یکی از موضوعاتی که دوست دارم دیگران بفهمند این است که من یک دخترم و در کشوری کار میکنم که وضعیت اقتصادی خوبی ندارد و تلاش میکنم به اندازه هر فرد دیگری در این دنیا به جلو پیش بروم.
یکی دیگر از سختیهای کار این است که در کرج هستم و در کرج هنرمند خیابانی دیگری نیست و من هم نمیتوانم تنها سر کار بروم. چون ممکن است فضایی که کار میکنم مناسب نباشد و خطری تهدیدم کند. بنابراین نمیتوانم تنها بروم و این موضوع که حتماً باید یک نفر همراهم بیاید واقعاً اذیتم میکند. شاید برای همکاران آقا راحت باشد که تنها جایی بروند و کار کنند، اما من هر چقدر هم قوی و نترس باشم، نمیتوانم در برابر خطرات احتمالی تنهایی از خودم مراقبت کنم و به همین خاطر هم همیشه یک نفر را به عنوان همراه با خودم میبرم.»
Run بزرگترین هدف خود را کمک به دیگران میداند و یادآور میشود: بزرگترین هدفم کمک کردن است . قشر فقیر ما خیلی زیاد است و تنها راهی که میتوان به آنها کمک کرد از طریق کمکهای مالی است. بزرگترین هدف من این است که بتوانم به این قشر از جامعه کمک کنم؛ اما الان واقعاً این توانایی را ندارم. در حال حاضر فقط میتوانم به کسانی که برایم پیغام میفرستند و اطرافیانم کمک کنم تا بیشتر به سمت هدفی که در نظر دارند، پیش بروند.»
او همچنین درباره حمایت رسانههای داخلی از هنرمندان خیابانی، میگوید: رسانههای ایران در زمینه هنرهای خیابانی چندان خوب کار نکردهاند. به شخصه چندین مورد مصاحبههای داخلی داشتم، اما هیچکدام تأثیر زیادی در شناخت بیشتر هنرهای خیابانی و هنرمندان آن نداشته است. من هم مثل خیلی هنرمندان دیگر دلم میخواهد کارم دیده شود و قطعاً اگر رسانه از ما حمایت کند تا بیشتر شناخته شویم، استقبال میکنم.
این هنرمند در پایان صحبتهایش از نگاه مردم به هنرهای خیابانی سخن میگوید و یادآور میشود: فکر میکنم مردم نقاشی و هنر را دوست دارند حتی اگر درکی از آن نداشته باشند. اما از بعد دیگر مردم برای خرید آثار چندان از ما حمایت نمیکنند. فروختن آثار بسیار سخت است؛ این در حالی است که میدانم مردم هنر ما را دوست دارند، ولی قدرت خرید ندارند. با این وجود من قیمت کارهایم را برای خریداران داخلی بسیار پایینتر از خریداران خارجی در نظر میگیرم؛ به عنوان مثال اگر کاری را به یک خارجی ۲ میلیون تومان میفروشم، برای خریدار داخلی همان را ۲۰۰ هزار تومان اعلام میکنم. حتی اگر روزی کسی به من پیام بدهد و بگوید که کارم را با تمام وجود دوست دارد، ولی نمیتواند هزینه مالی آن را پرداخت کند، از صمیم قلب آن اثر را به صورت رایگان برایش ارسال میکنم؛ ولی تاکنون این اتفاق نیفتاده است.
انتهای پیام
نظرات